کارناوال ونیز را ده قرن پیش برای ایجاد همبستگی اجتماعی و سیاسی در شهر ونیز به راه انداختند. در آن زمان، هریک از محلههای ششگانۀ ونیز هویتی جداگانه داشت. کارناوال فرصتی بود تا هویتهای گوناگون ونیزیها چند روزی در کنار هم قرار بگیرند و در هم آمیزند. کسانی که امروز از چهار گوشۀ جهان در کارناوالِ ونیز شرکت میکنند، میخواهند مدتی در گمنامی به سر برند و روزمرگی و پیشداوریهای جامعه را فراموش کنند. آنان در پس ماسکها و لباسهای عجیب میخواهند چند روزی هنجارشکنی کنند.
شنبۀ آینده 18 فوریه کارناوال سالانۀ ونیز آغاز میشود و به مدت ده روز تا پایان ماه ادامه مییابد. این کارناوال بنا به سنتِ مسیحی، ده روز پیش از چهارشنبۀ خاکستر یا چهارشنبۀ توبه به راه میافتد و «سه شنبۀ اعتراف» یعنی یک روز مانده به چهارشنبۀ خاکستر پایان میگیرد. هر سال انبوهی از مردم علاقمند از نقاط گوناگون جهان برای شرکت در این کارناوال به ونیز میروند. کارناوال ونیز ده قرن سابقه دارد. ونیزیها آن را برای نخستین بار در قرن دهم میلادی به راه انداختند. در فرمانی منسوب به «ویتاله فِلیه»، نخستین «دُجه» یا حاکم «جمهوری ونیز» به این کارناوال اشاره شده است. این فرمان مربوط به سال 1094 میلادی است.
کارناوال ونیز اگرچه رنگ و بوی دینی دارد، اما در آغاز برای ایجاد نوعی پیوستگی و یکپارچگی اجتماعی و سیاسی در شهر ونیز به وجود آمد. در آن زمان، هریک از محلههای ششگانۀ ونیز هویتی جداگانه داشت. کارناوال فرصتی بود تا هویتهای گوناگون ونیزیها چند روزی در کنار هم قرار بگیرند و در هم آمیزند. اما هدف اصلی کارناوال از میان بردن نمادین اجبارهای اجتماعی حاصل از اختلافهای طبقاتی بود. در روزهای کارناوال ثروتمندان به لباس بیچیزان در میآمدند و بیچیزان به لباس ثروتمندان. از قرن سیزدهم با رایج شدن ماسک یا نقاب، شرکت کنندگان در کارناوال به کل برای هم ناآشنا شدند. کسانی که همدیگر را از پیش میشناختند، دیگر اجباری نداشتند به هم سلام کنند، زیرا همه در پس نقاب پنهان میشدند. در روزهای کارناوال خیلیها با پوشیدن جامههایی نامعمول خود را از قید بعضی از هنجارهای دست و پا گیر اجتماعی رها میکردند، بیآنکه شناخته شوند.
در دورۀ رنسانس قواعد کارناوال را مدوّن کردند و آن را به صورت یک نهاد اجتماعی و فرهنگی درآوردند. از قرن شانزدهم اپرا نیز جایگاهی در کارناوال ونیز پیدا کرد و سبب شد که شاهزادگان نیز در آن شرکت کنند. از قرن هفدهم، آوازۀ کارناوالِ ونیز در سراسر اروپا پراکنده شد. تا آن زمان آن را مانند امروز یک بار در سال برگزار میکردند، اما از آن پس، در چندین فصل سال برگزار کردند. روی هم رفته، نزدیک به شش ماه از سال به برگزاری کارناوال میگذشت. به عقیدۀ بعضی از مورخان، با این زیاده روی ونیزیها به گونه ای بر انحطاط اقتصادی و سیاسی ونیز سرپوش میگذاشتند.
در سال 1797 در جنگ ریوُلی، هنگامی که نیروهای دیرکتوار فرانسه به رهبری ناپُلئون بناپارت به ونیز رسیدند، به منظور جلوگیری از شورش، برگزاری کارناوال را ممنوع کردند. زیرا ممکن بود انقلابیان با استفاده از نقاب در میان مردم شورش به پا کنند. اما در اکتبر همان سال هنگامی که با امضای پیمان کومپو فُرمیو اتریشیها دوباره بر شمال ایتالیا حاکم شدند، ونیزیها برگزاری کارناوال را از سر گرفتند. در قرن نوزدهم رفته رفته از شور و حال مردمی کارناوال کاسته شد و شرکت کنندگان دیگر از ماسک یا نقاب استفاده نکردند. در دهۀ 1970 میلادی گروهی نوجوان بازیِ «پرتاب تخم مرغ گندیده» را که هفت قرن پیش در سال 1268 ممنوع شده بود، از سر گرفتند. بعضی از دانشجویان علاقمند به تئاتر نیز در سال 1978 بالماسکه یا ماسکبازی را دوباره در ونیز رایج کردند.
در سال 1979 به ابتکار انجمنهای شهروندان ونیز و همکاری شهرداری، تئاتر بزرگ لافِنیچه و بیینال ونیز، قرار شد برگزاری سالانۀ کارناوال ونیز از سر گرفته شود. یک سال بعد یعنی در سال 1980 این سنت رسماً احیا شد. از آن تاریخ، کارناوال ونیز هر سال به صورت یک رویداد بزرگ توریستی و تماشایی برگزار میشود. دهها هزار نفر از جاهای گوناگون دنیا برای شرکت در آن به شهر ونیز میروند. در میدانهای شهر به مدت ده روز شعبدهبازان، رقاصان، نوازندگان و بندبازان به هنرنمایی میپردازند. در هتلها و کاخها و رستورانهای شهر نیز نمایشهایی برگزار میکنند.
کارناوال ونیز با نمایش «پرواز فرشته» آغاز میشود. بندبازی از بالای برجِ ناقوسِ میدانِ «سن مارکو» خود را به وسط میدان پرتاب میکند. این نمایشِ هیجان انگیز از قرن شانزدهم میلادی معمول شده است. در سال 1759 هنگام اجرای این نمایش، طناب بندباز پاره شد و بندباز به وسط جمعیت در میدان سقوط کرد و جان سپرد. این رویداد یکی از رویدادهای ناگوار تاریخ کارناوال ونیز است. از آن زمان به جای بندباز از یک کبوتر بزرگ چوبی استفاده میکردند. درواقع، «پرواز فرشته» تبدیل به «پرواز کبوتر» شده بود. اما از سال 2001 کبوتر چوبی دوباره جای خود را به بندبازان داد و جالب اینکه این بار، بندبازان نه مردان بلکه دختران جوان ورزیده و شجاعی هستند که با مهارت عجیبی در حالی که با طنابی محافظت میشوند، نمایش «پرواز فرشته» را اجرا میکنند. آنان خود را از بالای برج پرتاب میکنند و به دلدادههاشان در میدان میپیوندند.
بعضی از ناظران معتقدند که سودجوییِ سوداگران در اوضاع و احوال کنونی سبب شده است که از گیرایی و خودانگیختگی این جشنِ هزارساله کاسته شود. برای مثال، به جای لباس مُبّدل سنتیِ کارناوال که به آن «باوْتا» میگویند، از لباسهای پرسوناژهای معروف کمدیهای قدیمی ایتالیایی یا تئاتر مردمی ایتالیا استفاده میکنند. فیلیپ سُلِرز، نویسندۀ نامدار فرانسوی، یکی از منتقدان سرسخت کارناوال ونیز در وضع کنونی آن است. به عقیدۀ او، این کارناوال ربطی به کارناوالِ کهن ونیز ندارد. ویترینی شده است برای طراحان لباس و تولید کنندگان ماسک. هیاهو، زشتی دلآزار و فراوانی ماسکها اصالت آن را از میان برده است.
اما کسانی که امروز از چهار گوشۀ جهان در کارناوالِ ونیز شرکت میکنند، درپی اصالت نیستند. آنان میخواهند مدتی در گمنامی به سر برند و روزمرگی و پیشداوریها را فراموش کنند. آنان در پس ماسکها و لباسهای عجیب میخواهند چند روزی هنجارشکنی کنند. کارناوال ونیز در هزار سال پیش برای ایجاد پیوستگی اجتماعی و سیاسی در ونیز به وجود آمد. اما این جشن امروز برای مردمی که در آن شرکت میکنند کارکرد و معنای دیگری دارد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید