دسترسی به محتوای اصلی
گزارش

از شب‌های عربی، تا شب‌های اروپایی

«هر نویسنده‌ای یک شهرزاد است، هر نویسنده‌ای تهدید به مرگ را بر دوش می‌کشد.» این سخن میشل بوتور، نویسنده معاصر فرانسوی بر یکی از ورودی‌های نمایشگاه «هزار و یک شب» در مؤسسه جهان عرب پاریس نقش بسته است؛ نمایشگاهی که 27 نوامبر آغاز شده و به مدت پنج ماه، تا 28 آوریل 2013 ادامه خواهد داشت.

تبلیغ بازرگانی

«مؤسسه جهان عرب» در پاریس، همزمان با بیست و پنجمین سال تأسیس خود به برگزاری نمایشگاهی درباره «هزار و یک شب»، یکی از شاهکارهای ادبی جهان، اقدام کرده است.

بیش از 350 شیء تاریخی شامل نسخ خطی، تابلو، اشیاء زینتی، لباس، ظرف، فرش و مجسمه از کشورهای عربی و هند و ایران، به عنوان خاستگاه هزار و یک شب، در این نمایشگاه در دو سالن به معرض نمایش گذاشته شده، تا بازدیدکنندگان با دنیای داستان‌های این کتاب افسانه‌ای آشنا شوند.

هر یک از این اشیاء همچون کلیدی برای فهم و کشف شخصیت‌های گوناگون هزار و یک شب، مثل شاه زمان و علاءالدین به شمار می‌رود؛ از قالیچه پرنده گرفته تا جام پاشویی که متعلق به کاشان عصر سلجوقیان است.

همچنین در قسمتی از این نمایشگاه که بین دو سالن آن واقع شده، بازدیدکنندگان می‌توانند به میل خود یکی از پانزده قصه انتخاب شده از قصه‌های هزار و یک شب را به یکی از دو زبان عربی و فرانسه بشنوند.

نمایش تصاویری از فیلم‌هایی که بر اساس هزار و یک شب ساخته شده نیز قسمتی دیگر از این نمایشگاه است.

برگزاری نمایشگاه هزار و یک شب در مؤسسه جهان عرب، در نوع خود بسیار بدیع است و تا کنون نمایشگاهی در این حد و اندازه درباره هزار و یک شب برگزار نشده است.

به غیر از ساخت چند فیلم، انیمیشن یا انتشار کتاب‌هایی برگرفته از هزار و یک شب، در موزه‌های جهان فقط یک بار در موزه‌ لوور در سال‌های 1980 در قالب هنر اسلامی، و یک بار هم در موزه ملی اوساکای ژاپن (2004) از نظر قوم‌نگاری به هزار و یک شب پرداخته شده است.

اشیایی که در این نمایشگاه به نمایش در آمده، از 62 موزه ملی و بین‌المللی جهان و همچنین کلکسیون‌های خاص گرفته شده است.

نسخ خطی موجود در این نمایشگاه، که سالن اول به آنها اختصاص دارد، نسخه‌های خطی نادری است که از شهرهای منچستر، آکسفورد، کمبریج، برلین، بارسلون، واتیکان و ... به این نمایشگاه آورده شده‌اند.

به لطف کاوش‌های اخیر، تا کنون 140 نسخه خطی کتاب هزار و یک شب در جهان کشف شده است. از این میان، زیباترین نسخ انتخاب شده و در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار گرفته است.

نکته قابل توجه درباره این نسخ خطی این است که نسخه‌های مربوط به قبل از ورود هزار و یک شب به غرب، غالبا بدون تصویر است.

هزار و یک شب به همان میزان که بر ادبیات غرب تأثیر گذاشته، برای هنرمندان به ویژه نقاشان غربی، از جمله نقاشان مدرنی مثل پیکاسو و مگریت نیز الهام‌بخش بوده است.

ورود هزار و یک شب به غرب

پادشاهی به نام شهریار، که زنش به او خیانت کرده، تصمیم می‌گیرد هر شب با دختری باکره بیامیزد و سپس او را بکشد. تا این که نوبت به دختری به نام شهرزاد می‌رسد. شهرزاد با افسون قصه، سرنوشت خود را تغییر می‌دهد:

«پس چون شب برآمد شهرزاد را بیاراستند و به قصر ملکش بردند. ملک شادان به حجله آمد و خواست که نقاب از روی دختر برکشد. شهرزاد گریستن آغاز کرد و گفت: ای ملک، خواهر کهتری دارم که همواره مرا یار و غمگسار بوده، اکنون همی خواهم که او را بخواهی که با او وداع بازپسین کنم. ملک، دنیازاد را بخواست و با شهرزاد به خوابگاه اندر شد و بکارت ازو برداشت. پس از آن شهرزاد از تخت به زیر آمده، در کنار خواهر بنشست. دنیازاد گفت: ای خواهر من از بی‌خوابی به رنج اندرم، طرفه حدیثی برگو تا رنج بی‌خوابی از من ببرد. شهرزاد گفت: اگر ملک اجازت دهد بازگویم. ملک را نیز خواب نمی‌برد و به شنودن حکایات رغبتی تمام داشت. شهرزاد را اجازت حدیث گفتن داد.»

شهرزاد شروع به قصه گفتن کرد و داستان را نیمه تمام گذاشت و به شب بعد موکول کرد. به این ترتیب او از آن مهلکه جان سالم بدر برد و قصه‌گویی‌اش هزار و یک شب به طول کشید.

این، شاکله اصلی هزار و یک شب است؛ کتابی که از سوی ادیبان و پژوهشگران جهان به گونه‌های مختلف تفسیر شده است.

به اعتقاد اغلب آنها، کتاب «هزار و یک شب»، کتابی در ستایش «قصه» است؛ «قصه»‌ای که زندگی به بار می‌آورد و بی‌عدالتی را سد می‌کند.

همین خصوصیت هزار و یک شب است که نویسندگان جهان، از آن به عنوان کتاب مادر یاد می‌کنند. کمتر نویسنده‌ بزرگ جهان را می‌توان یافت که هزار و یک شب نخوانده، یا از تأثیر هزار و یک شب بر داستان‌هایش نگفته باشد؛ گوته، دیکنز، بورخس، جویس و مارکز، نمونه‌ای از این نویسندگان هستند.

اما تمام این نویسندگان غربی، مدیون ترجمه آنتوان گالان از هزار و یک شب هستند که بخشی از سالن نسخ خطی نمایشگاه هزار و یک شب نیز به این مترجم فرانسوی اختصاص دارد.

آنتوان گالان (1646-1715) که استاد ادبیات عرب کولژ دوفرانس بود، اولین بار هزار و یک شب را به زبان فرانسه ترجمه کرد. این، اولین ترجمه هزار و یک شب به یک زبان اروپایی به شمار می‌آید.

گالان ابتدا داستان «سندباد بحری» را ترجمه کرده بود، اما به تشویق یکی از دوستانش تمام کتاب هزار و یک شب را ترجمه کرد و اولین جلد آن را، که بعدها به دوازده جلد رسید، در سال 1704 منتشر کرد.

در واقع ترجمه گالان، اقتباسی از اصل عربی هزار و یک شب است. او در ترجمه این کتاب از نشانه‌های فرهنگی اروپا به ویژه فرانسه نیز بسیار بهره برد.

گالان با ترجمه هزار و یک شب، یکی از مهم‌ترین پنجره‌های شناخت را برای غربیان به سوی شرق گشود. از آن پس و به ویژه در قرون هجده و نوزده، بسیاری از نویسندگان شیفته هزار و یک شب شدند و به گفته منتقدان ادبی، اساسا سفرنامه‌های تخیلی این دو قرن نیز در غرب بر همین اساس شکل گرفت؛ آثاری مانند «سفرهای گالیور» نوشته سویفت و «سفر احساساتی» اثر استرن، تا «اولیس» جیمز جویس که یک سفرنامه درونی است.

به عبارتی دیگر، ترجمه هزار و یک شب، نه تنها شرق‌شناسی را گسترش داد، بلکه راه‌های تازه‌ای از تخیل را برای نویسندگان گشود.

می‌گویند که رئالیسم جادویی موجود در «صد سال تنهایی» متأثر از هزار و یک شب است، یا حوادث خیالی و غیرواقعی «فاوست» ناشی از تأثیر گوته از این کتاب است.

همچنین ترجمه گالان از هزار و یک شب بر تصور مردمان اروپا از مردم کشورهای شرقی مؤثر بود. تا قبل از آن، در غرب اغلب مردم فکر می‌کردند که شرق مساوی است با بربریت و خشونت و شکنجه. اما متن غنی هزار و یک شب که برای آنها فقط یک قصه نبود، نشان داد که جهان شرق چه قدر وسیع و پررمز و راز است.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.