اصطلاحشناسی نوروز
در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهارشنبه سُرخی» نیز مینامند. بختیاریها به آن «تش پَرَک» میگویند. در نوروز معمولاً سران به زیردستان و بزرگتران به کوچکتران عیدی یا نوروزی میدهند. گویا در گذشته به مناسبت این جشن کهتران به مهتران نوروزی میدادند. رعیت یا درباریان پیشکشی به خدمت شاهان و بزرگان میبردند. آیین سیزده بدر در میان تاجیکها معمول نیست. اما رهبران تاجیک امیدوارند این آیین را نیز مانند جشن کهن نوروز احیا کنند.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
جشنها چه جنبۀ ملی داشته باشند، چه مذهبی، چه به مناسبتهای فردی برگزار شوند و چه اجتماعی، مراسمی دارند که انبوهی از اصطلاحات آنها را همراهی میکنند. جشن نوروز نیز در میان ایرانیان و دیگر ملتهایی که آن را برگزار میکنند، با انبوهی از اصطلاحات همراه است. بعضی نامها و واژهها نیز که کاربرد عمومیتری در زبان دارند، در روزهای نوروز بسیار شنیده میشوند. باهم نگاهی به برخی از آنها میافکنیم. از چهارشنبه سوری آغاز میکنم که ایرانیان با آن به پیشواز نوروز میروند.
§ چهارشنبه سوری را در شب آخرین چهارشنبۀ اسفند ماه هر سالِ شمسی برگزار میکنند. دربارۀ معنای واژۀ «سوری» حدسهای گوناگون زدهاند. بعضیها آن را از ریشۀ «سور» به معنای جشن و سرور میدانند. اما چون یکی از معناهای «سور» رنگ سرخ است، چنان که گل سرخ را گل سوری نیز گفتهاند، در نتیجه، کسانی «چهارشنبه سوری» را نه «چهارشنبۀ جشن و سرور»بلکه «چهارشنبۀ سرخ» معنا میکنند. زیرا یکی از آیینهای چهارشنبه سوری، افروختن آتش و جستن از روی آن است و میدانید که در هر جستنی میگویند:زردی من از تو، سرخی تو از من. در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهارشنبه سُرخی» نیز مینامند. بختیاریها به آن «تش پَرَک» میگویند.
§ یکی از آیینهای شب چهارشنبه سوری در ایران آیین «قاشق زنی» است. زنانی با نقاب به در خانهها میروند و با زدن قاشق بر کاسه، ساکنان خانه را از حضور خود خبر میکنند. آنان نیز با دادن مقداری آذوقۀ خشک یا پول به قاشق زن پاسخ میدهند. شرط قاشق زنی این است که مکالمهای میان قاشق زن و اهل خانه صورت نگیرد. به احتمال زیاد، این آیین نیز از آیینهای کهن ایرانیان است. در گذشته در بعضی جاهای ایران، قاشق زن با پول و آذوقهای که فراهم میآوَرْد، به نیت شفای بیماران آشی میپخت که به آن «آش ابودردا» میگفتند. مقداری از آش را به بیمار میدادند و باقی را به فقرا میبخشیدند. ابودردا از اصحاب پیامبر اسلام و از انصار بود. این کار، نمونهای است از اسلامی شدن بعضی از آیینهای ایرانی.
§ بیشک با آجیل مشکل گشا نیز آشنا هستید که جزو خوردنیهای شب چهارشنبه سوری در بیشتر خانوادههای ایرانی است. بعضیها خوردن این آجیل را به دختران دم بخت توصیه میکنند.
§ اکنون بیاییم سر خود نوروز. دربارۀ تاریخ این جشنِ کهن پیش از این سخن گفتهام. در ایران و افغانستان، نوروز جشن آغاز سال نو خورشیدی است و مردم در هر دو کشور آن را با شکوه تمام برپا میکنند. در بسیاری از کشورهای آسیا و اِفریقا و اروپا نیز این جشن را در نخستین روز بهار برگزار میکنند و به رغم آنکه در آنها گاهشماری دیگری رایج است، با این حال، نوروز اهمیت فراوان دارد و در بیشتر آنها تعطیل رسمی است. یکی از آیینهای این جشن کهن در ایران چیدن «سفرۀ هفت سین» است. معمولاً خانوادهها لحظۀ تحویل سال را در کنار سفرۀ هفت سین میگذرانند و بیشتر وقتها سفره را تا روز سیزدهم فروردین نگه میدارند و روز سیزده بدر، سبزۀ آن را به آب میسپارند. در افغانستان به جای هفت سین، هفت میوه آماده میکنند. این هفت میوه، هفت نوع میوۀ خشک است که عبارتند از: کشمکش، فندق، پسته، گردو، آلو، سِنجِد و قیسی که افغانان آنها را چند روز مانده به عید در آب میخیسانند و شربت خوشمزهای از آن به دست میآورند که طعم هفت میوه را به خود میگیرد. در ایران سفرۀ هفت سین را با هفت خوردنی میآرایند که هریک با حرف سین آغاز میشود. مانند: سیر، سرکه، سبزه، سیب، سنجد، سماق، سمنو. به سفرۀ هفت سین در طی زمان چیزهای دیگری نیز افزودهاند که امروز از عناصر سازنده و آرایندۀ آن به شمار میروند مانند: سکه، ماهی قرمز، قرآن، آینه، تخم مرغ رنگی، آجیل و شیرینی. بعضیها به جای قرآن، دیوان حافظ یا شاهنامۀ فردوسی در سفره میگذارند.
§ اگر توجه کرده باشید از خوردنیهای سفرۀ هفت سین در روزهای دیگر سال نیز فراوان استفاده میکنند، جز سمنو که در بیشتر خانههای ایرانی معمولاً با نوروز ظاهر میشود. در تاجیکستان به آن سَمَنَک میگویند که یکی از بهترین غذاهای نوروزی و از اجزای اصلی خوان نوروزی یا «دَسترخوان» تاجیکهاست. این خوردنی چسبناک و شیرین را از جوانۀ گندم و آرد درست میکنند. در ایران آن را کمی پیش از نوروز میپزند و میدانیم که یکی از عناصر همیشگی سفرۀ هفت سین است. در افغانستان و تاجیکستان، زنان هنگام پختن سمنو سرودهایی نیز میخوانند، مانند: سمنو در جوش و ما کفچه زنیم / دیگران در خواب و ما دفچه زنیم. کفچه همان کفگیر یا ملاقه است. البته در این دو کشورسفرۀ هفت سین، به گونهای که در ایران میشناسیم، نمیچینند. این آیین در میان زرتشتیان شهرنشین ایران نیز مدت زیادی نیست که معمول شده است.
§ در نوروز معمولاً سران به زیردستان و بزرگتران به کوچکتران عیدی یا نوروزی میدهند. گویا در گذشته به مناسبت این جشن کهتران به مهتران نوروزی میدادند. رعیت یا درباریان پیشکشی به خدمت شاهان و بزرگان میبردند. در زمان هخامنشیان، چنان که از نگارههای تخت جمشید پیداست، در نوروز بزرگان امپراتوری و نمایندگان کشورها هدایایی به خدمت شاهان میبردند.
§ شادباش گفتن نیز در جشن نوروز اصطلاحاتی دارد. معمولترین شادباش این است که بگویند: سال نو مبارک! اما مردم در طی قرنها اصطلاحات پیچیدهتر و پرمغزتری نیز برای شادباش گفتن ساختهاند. یکی از آنها اصطلاح «صد سال به این سالها»ست که بعضیها «صد سال به از این سالها» میگویند. در قرن گذشته با رواج یافتن سره نویسی و سره گویی، اصطلاحات تازهتری نیز مانند «نوروزِ پیروز» یا «نوروزتان خجسته و فرخنده باد» در میان گروههایی از مردم رایج شده است.
§ واپسین آیین نوروز در ایران «سیزده بدر» است. در این روز که سیزدهمین روز فروردین است، مردم برای دور کردن نحسی و نامبارکی از خانهها بیرون میروند و روز را در دامان طبیعت میگذرانند. دربارۀ معنای «سیزده بدر» حدسهای گوناگون زدهاند. کسانی آن را «در کردن نحسیِ سیزده» معنا میکنند. بعضیها نیز واژۀ «در» را مخفف «در و دشت» میدانند و چون حرف اضافۀ «به»، «طرف یا سوی» نیز معنا میدهد، در نتیجه، «سیزده بدر» را «رفتن به سوی در و دشت» معنا میکنند. یکی از مراسم این روز «گره زدن سبزه» است. این کار را جوانان انجام میدهند و معنای آن گره زدن زندگی با طبیعت است. با این کار آرزو میکنند که همواره سبز و شاداب بمانند. آیین سیزده بدر در میان تاجیکها معمول نیست. اما رهبران تاجیک امیدوارند این آیین را نیز مانند جشن کهن نوروز احیا کنند. در افغانستان، مردم هرات بیش از همه به این آیین دلبسته اند و با رفتن به پارکها، دشتهای سرسبز و دامنههای خوش آب و هوای کوهها آن را گرامی میدارند.
شاد و خرم باشید!
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید