اعتصابهای فرانسه: جامعۀ فرانسوی افسرده است
فرانسه که اعتصابهای فراگیر روز پنجشنبه ۵ دسامبر را از گذراند، حالا منتظر موعد بعدی است: سندیکاها که از میزان مشارکت مردم در اعتصاب و تظاهرات روز پنجشنبه راضی به نظر میرسند، برای افزایش فشار بر دولت و پیش بردن حرف خود، روز سهشنبۀ آینده را برای اعتصاب بعدی تعیین کردهاند.
نتشر شده در:
به نوشتۀ روزنامۀ محافظهکار فیگارو، تظاهرات سراسری روز پنجشنبۀ گذشته برای برگزارکنندگان موفقیتآمیز بود. در سراسر کشور، کمی بیش از ٨٠٠هزار نفر در راهپیماییها شرکت کردند. این رقم، در اولین روز اعتراضاتی که قرار است ادامهدار باشد، رقم کمسابقه و قابل توجهی است.
روزنامۀ چپ لیبراسیون تأکید میکند که به طور کلی، آرامش و نظم در همۀ شهرها حفظ شد. این نکته از نظر لوران ژوفرَن، سرمقالهنویس لیبراسیون، بسیار مهم است. او مینویسد: تظاهرات روز پنجشنبه نشان داد که هنوز میتوان در این کشور، در آرامش و امنیت دست به اعتراض زد و دولت را به طور قانونی تحت فشار قرار داد.
طی یک سال اخیر، جنبش بدون رهبری جلیقهزردها تصویری پرهرج و مرج، خشن و بدون هدف از خود نشان داد. جلیقهزردها در عین حال با جدا کردن راه خود از سندیکاهای سنتی، بیاعتبار شدن این نهادهای قدیمی و ریشهدار جامعۀ فرانسوی را علنی کردند. اما رویدادهای روز پنجشنبه، بر خلاف تظاهرات یک سال اخیر، بار دیگر به ابتکار سندیکاها و با سازماندهی منظم آنها جریان گرفت. این نکته به عقیدۀ لوران ژوفرن، "خبر خوبی" است. برگزاری درست و حسابشدۀ راهپیماییها میتواند این امید را زنده کند که نظام دموکراسی عملکرد صحیح خود را بازیابد.
روزنامۀ لوموند نیز رفتار و سخنان اخیر ادوارد فیلیپ، نخستوزیر فرانسه را حاکی از "آشتیجویی" میداند و مینویسد اگرچه دولت برای اصلاح نظام بازنشستگی قاطعیت دارد، اما به نظر میرسد که حاضر باشد برای آرام کردن اوضاع، امتیازهایی به معترضان بدهد.
تظاهرات و اعتصاب به خاطر چه؟
خانم شانتال دِلسُل، استاد فلسفۀ سیاسی، در صفحات بحث و نظر روزنامۀ فیگارو مینویسد: "خلاصه اینست که در فرانسه همه ناراضیاند"... ولی فهمیدن دلایل این نارضایتی عمومی بسیار دشوار است. شانتال دِلسُل مینویسد "غیرفرانسویها از حال و روز ما در تعجباند"... آخر مگر غیر از اینست که فرانسه نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر، کمتر از بحران جهانی لطمه خورده است؟ متوسط عمر در این کشور از اکثر کشورهای توسعهیافته بیشتر است. همچنین سهمی که دولت برای بیمههای اجتماعی و کمکهزینهها منظور میکند، یکی از بالاترین شاخصها در سطح جهانی است. نابرابری اقتصادی نیز نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی کمتر است. و شاید از همه مهمتر: همه مردم در این مملکت از حق آموزش و درمان رایگان برخوردارند.
شانتال دلسل یادآوری میکند که ٢۴ سال قبل نیز دولت قصد اصلاح نظام بازنشستگی را داشت اما به دلیل اعتراضات، عقبنشینی کرد. اما نظام بازنشستگی کنونی و قوانینش متعلق به دوران رونق استثنایی است که در فرانسه به سهدهۀ پرشکوه یا پرافتخار شهرت دارد: یعنی سی سال بعد از جنگ دوم... اما در دوران جدید، همه متوجه شدهاند که حفظ مزایای چهل، پنجاه سال قبل دیگر ممکن نیست. همین اواخر، سوئیس بخش بزرگی از کارمندان دولتی را حذف کرد، بدون اینکه کسی اعتراضی بکند. ایتالیا نیز همین چند سال قبل، قوانین بازنشستگی خود را به طور جدی تغییر داد و مردم پذیرفتند.
اما در فرانسه، کسانی هستند که میخواهند به هر ترتیب همۀ مزایای گذشته را برای خود حفظ کنند. شانتال دلسل میافزاید: "در عین حال نمیتوان اعتراضها و شکایت بخشی از جامعه را نادیده گرفت". اگر فرانسویها احساس بدبختی یا افسردگی میکنند، حتماً دلایلی عمیق و تاریخی دارد.
به عقیدۀ شانتال دلسل، شهروندان فرانسوی بیش از هرچیز به مفهوم "برابری" حساس و دلبستهاند. نویسندۀ مطلب، سخنان آلکسی توکویل، اندیشمند بزرگ قرن نوزدهم را یادآوری میکند که میگفت وقتی دموکراسی، برابری قابل توجهی تولید میکند، نابرابریهای کوچک بیشتر به چشم میآید و غیر قابل تحمل میشود. شانتال دلسل همچنین از نویسندۀ نسل جدید هند، پانکاج میشرا یاد میکند که میگوید: در دنیای مصرفزدهای که ارزشهای فردگرایانه و رشد شخصی معیار همه چیز است، آدمیهایی که قادر به دستیابی به ثروتهای موعود نیستند، دچار کینه و بغض و خشم میشوند.
به باور شانتال دلسل، در فرانسه تنشی ایدئولوژیک وجود دارد که از سالهای بعد از جنگ دوم آغاز شده و همچنان در عمق جامعه زنده است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید