دسترسی به محتوای اصلی
کتاب‌ها و اندیشه‌ها

در جست‌وجوی نسخه سانسورنشده جلال آل‌احمد

نتشر شده در:

مصطفی خلجی

جلال آل‌احمد در کنار همسرش، سیمین دانشور
جلال آل‌احمد در کنار همسرش، سیمین دانشور DR
تبلیغ بازرگانی

با اینکه عمر آل‌احمد به جمهوری اسلامی قد نداد، به یقین می‌توان گفت در میان تمام درگذشتگان ادبی صد سال گذشته ایران، یاد آل‌احمد در بدنه نظام جمهوری اسلامی از همه زنده‌تر است؛ مقامات جمهوری اسلامی ایران مدام از آل‌احمد یاد می‌کند و حتی حسرت می‌خورند که کاش آل‌احمد چند سال دیگر هم زنده بود. آیا آل‌احمد همان کسی است که جمهوری اسلامی می‌گوید یا نسخه‌ جمهوری اسلامی از آل‌احمد، سانسور شده است؟

چهل و سه سال پیش در همین روزها، یعنی اواسط شهریور ماه ۱۳۴۸، جلال آل احمد، داستان نویس ایرانی درگذشت. آل احمد تنها یک نویسنده یا مترجم نبود، بلکه مواضع سیاسی و برخی از آثارش، او را وارد تاریخ سیاسی معاصر ایران نیز کرده است.

اکنون نیز پیوند خاصی میان جلال آل‌احمد و جمهوری اسلامی وجود دارد. جمهوری اسلامی می کوشد آل احمد را نماد نویسنده و روشنفکر مقبول خود معرفی کند. مثلا گرانترین جایزه ادبی دولتی ایران به نام جلال آل‌احمد پایه‌گذاری شده و مدام در رسانه‌های جمهوری اسلامی از این نویسنده تجلیل می‌شود و حتی این اواخر تلویزیون ایران هم مستندی برای آل‌احمد ساخته است.

همچنین مقام‌های جمهوری اسلامی تلاش می کنند با یک نامه ای که از جلال وجود دارد ثابت کنند جلال آل احمد در مکتب آیت الله خمینی قرار داشته است؛ مثلا وزیر ارشاد گفته که جلال به اهمیت ۱۵ خرداد و اجتهاد پی برده بود.

علاوه بر این، خود آیت‌الله خامنه‌ای، هم تاکنون چندین بار در سخنرانی‌های خودش، ابراز علاقه و نزدیکی به جلال کرده و در جایی هم گفته که آل‌احمد شاخصه جریانی است که رهبر جمهوری اسلامی از این جریان به عنوان «توبه روشنفکری» نام برده و تأکید کرده که این دقیقا همان بار مفهمومی‌ای را دارد که توبه در اسلام.

همچنین آیت‌الله خامنه‌ای یک سال پس از انتخابات دوم خرداد که به پیروزی محمد خاتمی منجر شد، به دانشگاه تهران رفت و سخنرانی مفصلی درباره روشنفکران ایران کرد. رهبر جمهوری اسلامی در این سخنرانی مدام از جلال آل‌احمد یاد می‌کرد و با بیان خودش به مشخصات روشنفکری از دیدگاه جلال پرداخت.

آقای خامنه‌ای در جایی دیگر هم حسرت خورده که کاش آل احمد چند سال دیگر هم زنده بود.

در این میزگرد، به رابطه جلال آل‌احمد با سیاست، به ویژه تلقی رهبر جمهوری اسلامی از این نویسنده می‌پردازیم.

مهمانان این برنامه: رضا براهنی، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی از تورنتوی کانادا؛ عباس معروفی، نویسنده از برلین آلمان و حسن زرهی، سردبیر مجله شهروند از مونترال کانادا.

براهنی که هم سابقه دوستی و آشنایی از نزدیک با جلال آل احمد را دارد، و هم برخی از منتقدان وی را ادامه‌دهنده آل‌احمد در نثر و نقد معرفی می‌کنند، در ابتدای این میزگرد به دلایل نزدیکی جمهوری اسلامی به جلال آل‌احمد می‌پردازد.

براهنی می گوید که آل احمد یک آدم پارادوکسیکال بود. جنبه های مختلفی داشت که گاهی با هم همراه و گاهی متضاد هم بودند. از این نظر باید شخصیت او را به همان صورتی که هست دید. آل احمد زمانی کشش به سمت قدرت هایی داشت که فکر می کرد با آن قدرتها مردم ایران می توانند به دو چیز فائل شوند؛ یکی سلطنت و دیگری سلطه آمریکا بود.

براهنی سپس به عناصری اشاره می کند که آل احمد را به سمت این تضادها کشاند. در این زمینه براهنی بر خوانش خاص آل احمد از مسئله غرب تأکید می کند.

براهنی سپس به عصبیت موجود در نثر آل احمد اشاره می کند و می گوید که این عصبیت باعث شده بود که نثرش شبیه هیچ کدام از نویسندگان ایرانی نباشد و اگر احیانا شباهتی به نویسندگان غربی داشته باشد، شاید بیش از هر کس دیگری نثر آل احمد شبیه نثر لوئی فردینان سلین، نویسنده فرانسوی بود که آل احمد آثار این نویسنده را تقریبا خوب خوانده بود و معمولا به اطرافیان خودش پیشنهاد می کرد که آنها را بخوانند.
براهنی سپس می گوید که میراث‌بری برای نثر آل‌احمد در زبان فارسی وجود ندارد.

گفته می شود آیت الله خامنه ای بعد از چاپ مقاله آل احمد درباره سفرش به اسرائیل مرید او شده است. براهنی که در جایی به موضع جلال آل احمد راجع به مساله فلسطین پرداخته به موضع آل احمد درباره فلسطین اشاره می کند و می گوید: آل احمد طرفدار فلسطین بود.

براهنی سپس به کتاب «عرب و اسرائیل» نوشته ماکسیم رودنسون اشاره می کند و می گوید که این کتاب را جلال آل احمد برای ترجمه به او معرفی کرد.

براهنی با بیان این که این کتاب تأثیر خوبی بر جامعه ایران گذاشت، می گوید: متأسفانه عمر کوتاه جلال آل احمد اجازه نداد که تمام تجربه هایش را جمع کند و تبدیلش کند به یک کتابی خیلی بالاتر از غربزدگی و کتابهایی که بعدا از او به جای ماند.

براهنی همچنین در بخش دیگری از این میزگرد به ملاقات جلال آل احمد با آیت الله خمینی اشاره می کند و می گوید که در آن زمان فقط جلال به دیدار آیت الله خمینی نرفت. بعدها آیت الله خمینی به خاطر شعر «قم» و انتقادهایی که در این شعر وجود داشت، از نادر نادرپور خواسته بود تا به ملاقاتش برود.

براهنی می گوید: جلال درگیر بود؛ از هر جایی که فکر می کرد ممکن است اتفاقی بیفتد نمی ترسید و به آنجا می رفت.

اما عباس معروفی درباره اظهار ارادت آیت‌الله خامنه‌ای به جلال آل‌احمد می گوید که «این یک فریب است.»

معروفی ادامه می دهد: نزدیکی جمهوری اسلامی به جلال به علت یک سابقه به جا مانده است به نام «خسی در میقات». یعنی جمهوری اسلامی آخرین سابقه جلال را در کفه ترازو می گذارد و با آن جلال را می سنجند. ولی این را در نظر نمی گیرند که جلال آل احمد یک روشنفکر تجربه‌گر بود.

معروفی سپس به حزب توده اشاره می کند و می گوید: حزب توده قوی ترین جریان سازی را در ایران داشته و حتی از تئوری توطئه هم استفاده می کرده و به راحتی می توانسته آدمی را بایکوت کند، اما آل احمد آن قدر بلندبالا است که جلوی حزب توده می ایستد.

معروفی تأکید می کند که باید شخصیت آل احمد را در کل در نظر گرفت؛ نویسنده‌ای تجربه‌گر که توسط جمهوری اسلامی مصادره شده است.

عباس معروفی سپس به خاطره‌ای از شمس آل احمد اشاره می کند و می گوید به شمس هم گفته بود که نمی تواند بر اساس آخرین تحولی که برادرش داشته درباره او قضاوت کند.

معروفی می گوید: البته از نظر داستان‌نویسی، من معتقدم که پنج داستان جلال، بسیار خوب است اما کارهای دیگرش قوی نیست.

وی با این حال می گوید که پس از دوران جمهوری اسلامی است که می توان درباره جلال به راحتی قضاوت کرد و او را بررسی کرد.

رضا براهنی در جایی به درگیری لفظی جلال آل احمد با هویدا بر سر موضوع سانسور کتابهای نویسندگان اشاره می کند. عباس معروفی درباره این که اگر جلال در دوره جمهوری اسلامی می خواست کتاب هایش را بنویسد و منتشر کند، با توجه به لطفی که ظاهرا مقام های جمهوری اسلامی به او دارند، با چه شرایطی رو به رو بود، می گوید: برخی از کتاب های جلال آل احمد هنوز در جمهوری اسلامی اجازه انتشار ندارد. جمهوری اسلامی چطور می تواند بگوید که این روشنفکر مال ماست؟ اگر نویسنده ای برای یک رژیم ارزش دارد باید تمام نوشته هاش و دست نوشته هایش منتشر شود چرا برخی از کتابهای جلال آل احمد اجازه انتشار ندارد؟

حسن زرهی هم در این میزگرد می گوید: این حسرتی که آیت‌الله خامنه ای درباره جلال خورده اگر جلال زنده بود به ضرر رهبر جمهوری اسلامی تمام می شد، زیرا اگر آل احمد بیشتر عمر می کرد، با آن تجربه ها و تنوع هایی که در زندگی فکری سیاسی اجتماعی و شخصی خود داشت، آدمی نبود که جمهوری اسلامی یا شمس آل احمد به دنبالش بیفتند.

زرهی سپس به کتاب «سنگی بر گوری» اشاره می کند و می گوید که احتمالا آقای خامنه ای و دیگران در جمهوری اسلامی نمی‌خواهند این کتاب جلال را به روی خودشان بیاورند. این اثر در میان کتاب هایی که در آن نویسندگان از خودشان حرف زده اند یک استثناست.

زرهی اضافه می کند که آل احمد در این کتاب با هیچ کدام از ویژگی های جمهوری اسلامی همخوانی ندارد و اگر اکنون کارهای جلال را در این کتاب به آقای خامنه‌ای یادآوری کنید حتما جلال را تکفیر خواهد کرد.

احمد شاملو در یکی از سخنرانی های خود، جلال آل احمد را نقد می کند. حسن زرهی درباره قضاوت بخشی از روشنفکران و نویسندگان ایرانی درباره جلال آل احمد، می گوید: آل احمد همچنان در میان نویسندگان و روشنفکران ایرانی یک شخصیت مؤثر است. در نقدهای شاملو به جلال هم می توان به تأثیر آل احمد بر روشنفکران پی برد.

اظهارات کامل رضا براهنی، عباس معروفی و حسن زرهی را می توانید در فایل صوتی همراه این متن بشنوید.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.