دسترسی به محتوای اصلی
زمینه ها و دیدگاه ها

بازبینی رویدادهای سال 2014

نتشر شده در:

پایان سال همواره زمانی بهنگام برای بازنگری به گذشته و کوشش در درک ژرف تر رویدادهائی است که در بستر روزهای زودگذر، شتابان میروند و گاه درپس پرده رخدادهای نو از دیدهدها پنهان میمانند. ناگفته پیداست که بازنگری همه رویدادهای دوازده ماه گذشته ممکن نیست و از همین روست که نا گزیرتنها چند برگی از تقویم ورق خورده سال پیش را در برابر نگاه واندیشۀ دو میهمان این بازگشت خیالی می گذاریم. خانم شهلا شفیق، نویسنده و جامعه شناس و آقای تورج اتابکی، استاد در مؤسسه بین‌المللی تاریخ اجتماعی در هلند، همراه و همپای این سفرند.

DR
تبلیغ بازرگانی

بهارعرب، زمستان سوریه، بحران عراق و برآمدن داعش

جنگ داخلی درسوریه که درپی نفی اصلاحات وسرسختی زمامداران کشوردرادامه انحصار قدرت در گرفت، در سالی که گذشت دامنه ای گسترده تر یافت وتلاش کشورها و نهادهای مختلف برای یافتن یک راه حل مسالمت آمیزبجائی نرسید. کنفرانس بین المللی صلح، معروف به "ژنو 2" که در روز 22 ژانویه در سوئیس گشایش یافت، نتیجه ملموسی ببار نیاورد و میانجی سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب، اخضرابراهیمی، در روز 13 ماه مه از سمت خود کناره گرفت. 20 روز بعد در روز 3 ژوئن بشار الاسد با کسب بیش از 88 در صد آراء برای بار سوم بریاست جمهوری سوریه برگزیده شد.

چگونه است که پدیده موسوم به "بهار عرب" در سوریه به زمستانی کشنده و سخت تبدیل شده است؟ از نظر تورج اتابکی«رویدادهای سوریه نشان داد که قدرت‌های بزرگ درک درستی از نیروهای حاضر در منطقه و نیزتوان مهار کردن بحران هائی از این دست را دیگر ندارند. انتظار سقوط رژیم اسد برآورده نشد زیرا ترکیب جمعیتی و قومی با اینگونه تغییرات همخوان و همسو نبود».

تنها یکروز پس از اعلام پیروزی بشار الاسد در انتخابات، داعش که نام "دولت اسلامی" بر خود نهاده، حمله گسترده ای را در شمال عراق آغاز کرد و بسرعت شهر موصل و بخش غربی شهرستان کرکوک را به تسخیر خویش گرفت. در روز 18 ژوئن بغداد دست کمک بسوی واشنگتن دراز کرد. باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، پس از چند هفته تردید، در روز 8 اوت به هواپیماهای این کشور دستور داد مواضع دولت اسلامی را بمباران کنند. جهادگران، در اقدامی تلافی‌جویانه در روز 19 اوت روزنامه نگار آمریکائی حیمز فوله را به قتل رساندند. فردای آنروز رئیس جمهوری آمریکا گفت که دولت اسلامی نماینده و سخنگوی هیچ مذهبی نیست. باراک اوباما :

«گروه دولت اسلامی نماینده هیچ مذهبی نیست و نمیتواند داعیه سخن گفتن از جانب مذهبی را داشته باشد. اکثر قربانیان آن مسلمانان هستند. هیچ مذهبی کشتار بیگناهان را جایز نمی‌شمارد. دولت اسلامی فاقد ایدئولوژی است و هیچ ارزشی برای جان انسان‌ها قائل نیست. آمریکا برای حفظ جان شهروندان خود اقدامات لازم را انجام خواهد داد و تلاش خواهد کرد که عدالت در این باره به اجرا گذاشته شود. ما در مبارزه با دولت اسلامی تنها نیستیم

آیا این سخن رئیس جمهوری آمریکا که «دولت اسلامی فاقد ایدئولوژی است و نمی تواند بنام هیچ مذهبی سخن بگوید» با واقعیت فاصله فراوان ندارد؟ آیا جاذبه این گروه دقیقاً به دلیل آن نیست که بر پایه و بنام یک اعتقاد شکل گرفته؟ خانم شهلا شفیق معتقد است که «جهان از آغاز دهه ٨٠ به اینسو، شاهد ورود مذهب به شکل ایدئولوژی در دنیای سیاست است و همین درک ایدئولوژیک از اسلام است که اینک بصورت داعش سر بر آورده. طنز تاریخ اما در این است که جمهوری اسلامی ایران که خود روزی پرچمدار این ایدئولوژی بود، امروز در کنار آمریکا به نیروئی برای مبارزه با آن درآمده است

تهدیدات دولت اسلامی و بویژه پیوستن شماری از شهروندان اروپائی به این گروه، اندک اندک کشورهای غربی را بیش از پیش نگران ساخت. در روز 15 سپتامبر جمعی از این کشورها در کنفرانس بین المللی پاریس تعهد کردند که به منظور مبارزه با دولت اسلامی، کمک های نظامی درخور را در اختیار دولت عراق قرار دهند. این تعهد از نظر رئیس جمهوری فرانسه اجتناب ناپذیرمی نمود. بگفته فرانسوا هولاند، «این جنبش تروریستی بر سرزمین وسیعی در عراق و سوریه مسلط شده است و حتی مرزها را به هیچ می گیرد و داعیه تشکیل یک دولت را دارد. حقیقت را آشکارا بگوئیم: این جنبش یک تهدید کلی است و بنابراین باید بدان پاسخی کلی داد؛ این پاسخ باید نخست پاسخ شهروندان عراقی باشد و از همین‌رو تشکیل یک دولت وحدت ملی در عراق شرط اجتناب نا پذیر توفیق در این زمینه محسوب می شود.اما در مقابله با داعش، جامعه بین‌المللی نیز باید وحدت خود را نشان دهد. مبارزه مردم عراق با تروریسم، مبارزه ما نیز هست و ما باید در کنار مقامات عراق، بصراحت، صادقانه و با تمام نیرو در این راه قدم گذاریم

درست است که دولت‌های چندی به ائتلاف ضد داعش پیوستند و کمک ها وعملیات مستقیم نیروهای غربی پیشرفت پرشتاب جهادگرایان دولت اسلامی را تاحدی کند کرد، اما ظاهراً تاکنون ضربه کارآئی به آنان وارد نشده است. آیا غربیان در مبارزه خود با داعش صداقت دارند؟ آیا از کلیه توان خود در به این منظور بهره می‌گیرند؟
تورج اتابکی معتقد است که «قدرت گرفتن این گروه حاصل دخالتهای بدون برنامه ریزی شده و نیز استفاده ابزاری از آن توسط کشورهای بزرگ و کوچک منطقه است»از نظر شهلا شفیق«کمرنگ شدن ایدئولوژی های انسان گرا در کشورهای ذیربط، راه را بر قدرت گرفتن اینگونه گرایش های اسلامی ارتجاعی هموار کرده است

در کشور مصر که روزی از پرچمداران جنبش "بهار عرب" محسوب می شد، بدنبال حکومت کوتاه مدت اخوان المسلمین، ژنرال عبدالفتاح السیسی، در روز 28 ماه مه با کسب 96 درصد آرا بریاست جمهوری رسید. پیش از آن در 18 ژانویه قانون اساسی جدید کشور در یک همه پرسی به تصویب رسیده بود. در تونس اما، پس از یک دوره پرابهام و نیز غلبه احزاب اسلامی، در 22 دسامبر باجی قائد اسبسی نامزد لائیک مخالف احزاب اسلام گرا بریاست جمهوری برگزیده شد. شاید دلایل انتخاب وی را سخنان این شهروند تونسی روشن کند که در روز رأی گیری در یکی ازحوزه‌های اخذ آراء سخن می گفت: «امروز روزی متفاوت است. به فرزندانمانمی اندیشیم و رای درست به صندوق می اندازیم. این بار بدان باور دارم، همه باور دارند. منظورم از آن، تحول است. به گذشته نباید باز گشت، به سال‌های سیاه و سفید نیازی نداریم. اینک باید به آینده نگریست و پس باید به کسانی رای داد که می خواهند به پیش بروند و نه آنکه به گذشته باز گردند

اما، آیا چنان که این رأی‌دهنده تونسی می گوید دوران احزاب اسلام گرا به پایان رسیده است؟
به اعتقاد شهلا شفیق «اسلام گرائی که از هنگام انقلاب ایران به اشکال گوناگونی در نقاط مختلف جهان سر بر آورده و حتی وجه‌هائی ازآن در اروپا نیز بارز است، هنوز تکلیف یکسری نیافته است». از نظر تورج اتابکی،«پس از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی، گفتمان تازه در روابط بین الملل چنین وانمود که گوئی خاور میانه منطقه ایست یکدست که جمعیت آن یکسره دل در گرو اسلام دارد و چند صدائی از آن رخت بر بسته است. اما اکثریت تا کنون خاموش در این کشورها که گزینه های سیاسی و فرهنگی دیگری دارد، اینک به پا خواسته و مطالبات خود را بیان می کند و با توجه به چگونگی رقم خوردن تحولات توفیق می یابد و یا در سایه قرار می گیرد

 

خاورمیانه و بحران میان اسرائیل و فلسطین

ژوئیه و اوت ماه‌های خشونت و جنگ در غزه بود. در روز 8 ژوئیه در پاسخ به پرتاب پی در پی راکت توسط فلسطینیان به چندین شهر اسرائیل و نیز ربودن و کشتن ٣ نوجوان اسرائیلی، نوار غزه هدف حملات گسترده و شدید ارتش اسرائیل قرار گرفت. عملیات نظامی 50 روز به درازا کشید.... در روزهای پایانی سال، مجالس برخی از کشورهای اروپائی از دولت‌های خود خواستار برسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین شدند، اما به استثنای سوئد، سیاست همه این دولت‌ها حصول توافق میان طرفین، اسرائیل و فلسطین، برای ایجاد دو دولت مسقل است. اما آیا در این باره نباید بیشتر از سراب توافق سخن گفت؟ آیا با توجه به توسعه شهرک‌های اسرائیلی، اصولاً وجود یک دولت مستقل فلسطینی قابل تصور است؟ تورج اتابکی می گوید که «در آینده نزدیک، هیچ گزینه ای برای حل بحران میان اسرائیل و فلسطین وجود ندارد، زیرا همه تلاش های صورت گرفته در این زمینه فشارهای دیپلماتیک از بالا بوده است و هنوز کسانی که جنبش های اجتماعی را شکل می دهند سهمی در این روند نگرفته‌اند

 

بحران اوکرائین

سال گذشته بدون تردید سال تنش در اوکرائین و بحران در روابط میان این کشور و روسیه و نیز سردی مناسبات میان اروپا و روسیه بود. بحران هنگامی آغاز شد که مردم اوکرائین درانتخاب میان روسیه و اروپا دچار دو دستگی شدند. بدنبال یک همه‌پرسی نمایشی، منطقه کریمه به روسیه پیوست و آشوب به سایر مناطق شرقی کشور تسری یافت. با این حال در انتخابات پارلمانی و نیز در انتخابات ریاست جمهوری، نامزدها و احزاب اروپاگرا به پیروزی رسیدند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه که هرگزحمایت خود را از جدائی طلبان اوکرائین پنهان نکرده است، در روز 17 نوامبر گذشته بروشنی نسبت بهرگونه عملیات نظامی علیه شورشیان شرق اوکرائین هشدار داد و گفت: «این ها از کجا نفربرهای زرهی و توپخانه بدست می آورند؟ در جهان امروز، انسانهائی که به مبارزه خود باور دارند می توانند سلاح های مورد نیاز را تامین کنند. شرق اوکرائین در گیر نبرد های شدید است. قدرت مرکزی این کشور، ارتش و موشکهای بالیستیک به این منطقه گسیل داشته، اما آیا کسی در باره آنها حرفی می زند؟ خیر هیچکس. آیا باید چنین برداشت کرد که شما مایلید حکومت مرکزی اوکرائین همه مخالفان سیاسی خود را در شرق کشور نابود کند؟ آیا این چیزی است که طالب آن هستید؟ ما خواهان آن نیستیم و اجازه نمی دهیم چنین هدفی صورت گیرد.»

بحران اوکرائین پرسش‌های فراوانی را پیش رو می گذارد: «حق تعیین سرنوشت»، آیا حق چند پاره کردن کشورهاست؟ آیا پوتین در راه بازسازی اتحاد جماهیر تازه ای تلاش نمی کند؟ آیا غرب در حمایت از متحدان خود متزلزل و نا مصمم نیست؟ بگفته تورج اتابکی، «اگر قرار باشد اقلیت های قومی و مذهبی بر اساس علائق خود خطوط مرزی دیگری را تعیین کنند، جهان نظام امروز را که بر اساس دولت-ملتهاست رها خواهد کرد و بسوی نظام تازه ای بر پایه هویتهای ملی-قومی خواهد رفت. اما در جهان امروز، عرف بین الملل تنها پایداری مرزهای شناخته شده را می پذیرد. بحران اوکرائین از تلاش پوتین برای باز سازی روسیه تزاری و یا اتحاد جماهیر شوروی پرده بر می دارد. از نظر او الحاق کریمه می توانست پاسخی به این خواست در مرحله کنونی باشد». در همین زمینه شهلا شفیق با اشاره به محبوبیت پوتین در کشور خود، بر معادلات درونی تأکید می کند و نقش مافیاهای اقتصادی را که اینک سخت با سیاست در آمیخته‌اند در تعیین اولویت ها پر اهمیت می‌شمارد.

 

برنامه اتمی ایران و روابط با غرب

سال گذشته خطوط تازه ای بر دفترمذاکرات میان تهران و گروه ١+۵، بر سر برنامه هسته‌ای ایران نوشته شد. دور نخست این مذاکرات در ژنو و دور دوم آنها در وین برگزار شد. باراک اوباما این مذاکرات را گشایندۀ راه تازه ای بسوی جهانی مطمئن‌تر توصیف کرد: «امروز تلاش‌های دیپلماتیک راه تازه ای بسوی یک جهان مطمئن تر گشود.بسوی آینده ای که در آن ما می‌توانیم صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران را کنترل کنیم.این نخستین بار در دهسال گذشته است که در جهت جلوگیری از دست یافتن ایران به سلاح اتمی به توافق رسیده ایم.»
در همین سخنرانی، اوباما گفت که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، مجازات ها تشدید خواهد شد. آنچه اما در این زمینه حائز اهمیت فراوان است، نزدیکی میان تهران و واشینگتن و انجام مذاکرات دو جانبه میان دو طرف است. با این حال چرا توافقی که همگان بدان فراوان چشم بسته بودند و حصول آنرا قطعی تلقی می کردند بدست نیامد؟ به نظر تورج اتابکی، «در حال حاضر تحولات منطقه‌ای، ایران را به این نتیجه رسانده است که با توجه به بحران‌های موجود و مثلاً بر آمدن داعش می‌تواند چانه‌زنی‌های بیشتری بکند وامتیازات بیشتری بدست آورد. با این حال با توجه به استیصال اقتصادی کشور، تهران در سال آینده در جهت دست یافتن به یک توافق در این زمینه تلاش خواهد کرد
 

از رویدادهای سال گذشته، کاهش بهای نفت در بازارهای جهانی است. این کاهش اگر ادامه یابد از نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی ضربات غیرقابل جبرانی به توان اقتصادی ایران خواهد زد. حسن روحانی در زمستان گذشته در کنفرانس "داوس" از آمادگی ایران برای شرکت در تضمین امنیت تأمین انرژی در جهان سخن گفت.

اما با توجه به اینکه دهه‌هاست که سرمایه گزاری‌های لازم در صنایع گاز و نفت ایران صورت نگرفته، که عملاً قدرت تولید ایران در این زمینه کاهش فراوان یافته، که صنعت نفت در این سال‌ها فدای دست یافتن به انرژی هسته ای شده، آیا این سخنان حکایت از آن ندارد که مقامات کشورغافل از این همه در نوعی خواب خرگوشی فرو رفته اند؟

 

چرخش تاریخی در روابط میان آمریکا و کوبا

از دیگر رویدادهای پراهمیت سال گذشته، نزدیکی میان ایالات متحده آمریکا و کوبا در روزهای پایانی دسامبر بود. رؤسای جمهوری دو کشور همزمان، در روز 20 دسامبر آغاز روند عادی‌سازی روابط میان واشینگتن و هاوانا را اعلام داشتند. رائول کاسترو این نزدیکی را «گامی بزرگ به پیش» توصیف کرد: «ما قدم بزرگی به پیش گذاشته‌ایم؛ اما اینک باید به آنچه از همه مهمتر است بپردازیم و آن لغو تحریم‌های اقتصادی، تجاری و مالی برقرار شده علیه کوباست. مردم ما باید آگاه باشند که در شرایط کنونی، دست یافتن به این هدف، تلاشی درازمدت و دشوار است. ما به این منظور نیازمند بسیج جامعه بین‌المللی و نیز حمایت مردم آمریکا هستیم که باید خواستار لغو تحریم‌ها شوند

دشمن پنجاه ساله اما چگونه به همسایه قابل اطمینان و احترام تبدیل می شود؟ بگفته شهلا شفیق، «از آنجا که تابلوی جامعه کوبا تابلوئی یک‌جابنه است و در کشور چندزبانی و چندصدائی وجود ندارد، مقامات کشور می توانند گفتار خود را هر هنگام که خواستند بر اساس منافع لحظه‌ای تغییر دهند

آیا دشواری این نزدیکی، پشت سر گذاشتن یک دیوار روانی نیست که رهبران کشورها خود آنرا برپا داشته اند؟ همین امر در بارۀ روابط میان ایران و آمریکا می تواند صادق باشد. از نظر تورج اتابکی چرخش در مناسبات میان کوبا و آمریکا " میتواند بدیلی برای کشورهائی باشد که همچنان بر تک‌رفتاری سیاسی و فرهنگی تأکید می کنند و گمان می برند که در این جهان متکثر می توانند سفرۀ خود را از سایر سفره ها جدا نگه دارند.»

 

و نیز چند کلامی در باره افغانستان:

می دانید که مأموریت رزمی نیروهای ناتو در این کشور در پایان سال جاری خاتمه می یابد. هر چند بیش از ١٢هزار  نظامی این پیمان برای آموزش و تربیت ارتش افغانستان در این کشور می‌مانند، اما عملیات تأمین امنیت را دیگر برعهده نخواهند داشت.

آیا با توجه به موقعیت کنونی افغانستان، خروج این نیروها، اینک، بهنگام و بجاست؟ تورج اتابکی به این پرسش پاسخ مثبت می دهد زیرا بگفتۀ او «با تمام کاستی‌های موجود، افغانستان شاهد زایش یک جامعه مدنی جان‌دار است که بهیچ روی با آنچه در دهه‌های گذشته وجود داشت قابل مقایسه نیست. حضور این جامعه مدنی می تواند جای خالی نیروهای خارجی از بسیاری جهات پر کند و طالبان را که خطر عمده برای ثبات کشور هستند بیشتر و بیشتر به حاشیه براند

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.