دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

نگاهی به حضور طبقۀ متوسط در جنبش‌های اجتماعی از مشروطه تاکنون

نتشر شده در:

بسیاری از مورخان معتقدند که از پایان قرن نوزدهم میلادی تاکنون، فعال‌ترین طبقۀ اجتماعی که سبب‌سازِ تحول سیاسی و اجتماعی در ایران بوده، طبقه ای است که جامعه‌شناسان زیر عنوان طبقۀ متوسط از آن یاد می‌کنند. جریان نوسازی را در ایران دورۀ پهلوی‌ها همین طبقه به پیش برد. زمینه‌های فکری و فرهنگیِ انقلاب ۱۳۵۷ را نیز روشنفکران وابسته به این طبقه فراهم آوردند. جنبش سبز را جوانان برخاسته از این طبقه به راه انداختند. در تظاهراتِ اعتراضی اخیر شعارهایی منسوب به گروه‌هایی از طبقۀ متوسط جدید شنیده شد، اما کنشگران آن حضور چشمگیر در تظاهرات نداشتند. پیش‌بینی می‌کنند که ناسازگاری رژیم اسلامی با خواسته‌ها و نیازهای این طبقه در آینده بیشتر خواهد شد.

نگاهی به حضور طبقۀ متوسط در جنبش‌های اجتماعی از مشروطه تاکنون
نگاهی به حضور طبقۀ متوسط در جنبش‌های اجتماعی از مشروطه تاکنون DR
تبلیغ بازرگانی

نظریه‌پردازی دربارۀ تظاهراتِ اعتراضیِ گروه‌هایی از مردم ایران در بعضی از شهرهای کشور در دو هفتۀ گذشته هم‌چنان ادامه دارد. تاکنون تحلیل‌گرانِ خارجی و ایرانی جنبه‌های گوناگونِ این جنبش اعتراضی را بررسی کرده اند و دربارۀ بسیاری از ویژگی‌هایِ آن از جمله ترکیبِ جمعیتی معترضان، خواسته‌هایِ آنان، جغرافیای انسانیِ جنبش، علل اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ آن و نیز دامنه و اهمیتِ آن‌ سخن گفته اند. در این میان، آنچه بیش از همه توجه تحلیل‌گران را به خود جلب کرده، ترکیب جمعیتی معترضان یا، به عبارتی، آرایشِ طبقاتیِ جنبش اعتراضی بوده است. کارشناسان در این باره نظریه‌های گوناگون مطرح کرده اند از جمله این که برخلاف جنبش سبز، طبقۀ متوسط در جنبش اخیر حضور چشمگیری نداشت و بعضی از تحلیل‌گران آن را یکی از ضعف‌های این جنبش می‌دانند.

بسیاری از مورخانِ تاریخ جدید ایران معتقدند که از پایان قرن نوزدهم میلادی تاکنون، اثرگذارترین و فعال‌ترین طبقۀ اجتماعی که سبب‌سازِ تحول سیاسی و اجتماعی در ایران بوده، طبقه ای است که جامعه‌شناسان زیر عنوان طبقۀ متوسط از آن یاد می‌کنند. این طبقه پس از نفوذ اقتصادی کشورهای غربی در ایران در شهرهای بزرگ و در میان بازاریان شکل گرفت. پیش از آن، دامنۀ فعالیتِ اقتصادی بازار بسیار محدود بود و از چارچوب مناطق پراکنده فراتر نمی‌رفت. رقابت‌های صنفی و فرقه ای در خود بازارها نیز از همبستگی طبقاتی و یکپارچگی سیاسی بازاریان جلوگیری می‌کرد. به همین سبب، سخن گفتن از طبقۀ متوسط بازاری در سطح کشور بیهوده بود. با نفوذ اقتصادی غرب در ایران، ایجاد راه‌های جدید، بازسازی راه‌های قدیم، توسعۀ شبکۀ پُستی و خطوط تلگراف و انتشار روزنامه نه تنها شهرهای کشور را به هم نزدیک کرد، بلکه بازاریان را نیز به داد و ستد با کشورهای دیگر در بیرون از مرزهای کشور برانگیخت.

فکر آزادی و حکومتِ قانون نخستین بار در میان بازاریان رواج یافت. آنان رفته رفته در مقام طبقۀ اجتماعی در سطح کشور ظاهر شدند، به منافع مشترک‌شان آگاهی یافتند و از همین رو، به نیروی فعالِ جنبش مشروطه‌خواهی تبدیل شدند و آن را تا پایان پیش بردند. مورخان از طبقۀ متوسط بازاری زیر عنوانِ طبقۀ متوسط سنتی یاد می‌کنند که در سراسر قرن بیستم به روحانیت شیعه وابسته و وفادار ماند. با توسعۀ دستگاه اداری جدید، مدرن شدن نیروی نظامی کشور، رواج آموزش سراسری و ایجاد مدارس جدید، طبقۀ متوسطِ دانش‌آموخته ای نیز پا به میدان گذاشت که جریان تجددخواهی را در جنبش مشروطه‌خواهی و سال‌های پس از آن نمایندگی ‌می‌کرد. نیرومندترین ایدۀ برانگیزندۀ این طبقۀ جدید ناسیونالیسم ایرانی بود که به همت گروهی از روشنفکران ایرانی در اول قرن ساخته و پرداخته شد. این طبقۀ جدید از به قدرت رسیدن رضا‌شاه پشتیبانی کرد.

با توسعۀ آموزش به شیوۀ غربی و نیاز روزافزون به مدیر و کارشناس در عرصه‌های گوناگونِ حیات اقتصادی، نظامی، اداری و فرهنگیِ کشور، طبقۀ متوسط جدید با ویژگی‌های فرهنگیِ کم و بیش معین شکل گرفت. معلمان، استادان، پزشکان، مهندسان، کارآفرینان، نویسندگان، روزنامه‌نگاران، افسران و درجه‌دارانِ ارتش و کارمندان اداری، گروه‌هایِ اجتماعی پدیدآورندۀ این طبقه بودند. جریان نوسازی را در ایران دورۀ پهلوی‌ها همین طبقه به پیش برد. اما پس از چندی آرمان‌های فرهنگی و اجتماعی‌اش را با خودکامگی سیاسی ناسازگار یافت.

در سال‌های پُرتب و تابِ میان ۱۳۲۰ و ۱۳۳۲ این طبقه فعال‌ترین طبقۀ اجتماعی در همۀ عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و هنری بود. زمینه‌های فکری و فرهنگیِ انقلاب ۱۳۵۷ را نیز روشنفکران وابسته به همین طبقه فراهم آوردند. طبقۀ متوسط را در کشورهای توسعه یافته معمولاً با جایگاه اقتصادی آن تعریف می‌کنند. اما در کشورهایی با اقتصاد تک‌محصولی مانند ایران، این طبقه جایگاه برجسته ای در نظام اقتصادی ندارد و چون طیف ناهمگونی از جمعیت شهری را دربرمی‌گیرد، خواسته‌های اقتصادی اش یکپارچه و همگون نیست. تاریخ جدید ایران نشان می‌دهد که اهمیت طبقۀ متوسط بیش از همه در زمینۀ فرهنگ و سیاست است. خواسته‌های اساسیِ سیاسی و فرهنگی را در زمان‌های گوناگون همواره این طبقه مطرح کرده است. از همین رو، حکومت‌ها از نظر سیاسی و فرهنگی بیش از هر طبقۀ دیگری از طبقۀ متوسط می‌ترسند.

طبقۀ کارگر و قشرهایِ فرودست جامعه را نیز، در نهایت، افراد و گروه‌هایی از طبقۀ متوسط نمایندگی می‌کنند. این طبقه بیش از هر طبقۀ اجتماعی دیگر از جریان‌ها و دگرگونی‌های فرهنگی در جهان اثر می‌پذیرد. درست است که زمینه‌های فکریِ انقلاب ۱۳۵۷ را روشنفکران طبقۀ متوسط فراهم آوردند، اما نظامی که از دلِ آن انقلاب برآمد، بیشتر با خواسته‌های طبقۀ متوسط سنتی سازگار بود. طبقۀ متوسط جدید با توسعۀ شهرنشینی پس از انقلاب گسترش یافته است. این طبقه با مجموعه‌ای از اصول و هنجارهای رفتاری، مشغله‌های ذهنی و شیوه‌های حضور در فضای عمومی، از طبقات دیگر باز شناخته می‌شود. پژوهش‌هایِ میدانی نشان می‌دهند که جنبش سبز را جوانان برخاسته از این طبقه به راه انداختند. جمهوری اسلامی تاکنون نتوانسته است با آرمان‌ها و خواسته‌های این طبقۀ پرتحرک و فعال هماهنگ شود. نارضایی از نظام حاکم در میان این طبقه مانند قشرهایِ فرودست جامعه بیشتر و شدیدتر است.

تحلیل‌گرانی معتقدند که هرچند در تظاهراتِ اعتراضی اخیر شعارهایی منسوب به گروه‌هایی از طبقۀ متوسط جدید شنیده شد، اما کنشگران آن حضور چشمگیر در تظاهرات نداشتند. با این حال، پیش‌بینی می‌کنند که ناسازگاری رژیم اسلامی با خواسته‌ها و نیازهای طبقۀ متوسط جدید در آینده بیشتر خواهد شد و کنشگران سیاسی و فرهنگی آن به دامنۀ فعالیت‌ها و خواسته‌های خود خواهند افزود.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.