گالیله را نخستین شخصیتِ سرشناس غربی میدانند که در سال ۱۶۳۳ به حبس خانگی محکوم شد. طاهره قرةالعَین نخستین ایرانی در تاریخ نوین ایران است که نزدیک به سه سال در حبسِ خانگی به سر بُرد تا که سرانجام در سال ۱۸۵۲ با حکم دو مجتهد ارشد به اعدام محکوم شد. امیرعباس هویدا پیش از پیروزی انقلاب به مدت ۴ ماه در حبس خانگی به سر برد. آیتالله محمد کاظم شریعتمداری، یکی از مراجع بزرگ شیعه، به سبب ناسازگاریاش با خمینی از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵ خورشیدی در حبس خانگی سپری کرد. در جمهوری اسلامی ایرانیانِ سرشناس دیگری را نیز مجبور به حصر یا حبس خانگی کردند. مانند کیانوری، امیرانتظام، گوگوش و ....
شنبۀ ۲۸ ژوئیه حسین کرّوبی، فرزند مهدی کرّوبی، در گفت و گو با چند رسانۀ غیردولتی از جمله «انصاف نیوز» اعلام کرد که از یک منبع موثق شنیده است که شورای عالیِ امنیتِ ملی تصمیم به «رفع حصرِ» رهبرانِ جنبش سبز یعنی میرحسین موسوی، مهدی کرّوبی و زهرا رهنورد گرفته است. به گفتۀ او این شورا در نظر دارد محدودیتهایی را هم که سالهاست برای محمد خاتمی، رئیس جمهوریِ پیشینِ ایران، ایجاد کردهاند، بردارد. حصر یا «حبس خانگی» چیست؟ از چه زمانی معمول شده و چه پیشینهای در ایران دارد؟
در غرب کیفرِ حصر یا حبس خانگی از قرن ۱۷ میلادی معمول شد. خطاکارانی را که از جایگاه اجتماعی، سیاسی یا علمی مهمی برخوردار بودند و شاکی خصوصی نداشتند به جای زندانی کردن به حبس خانگی محکوم میکردند. گالیله را پس از محاکمۀ ننگیناش در سال ۱۶۳۳ در خانه حبس کردند. رهبران سیاسی را که با کودتا برکنار میشدند، به حبس خانگی وامی داشتند. اما این کیفر را در حق جنایتکارانِ عادی به کار نمیبستند. تا پایان قرن بیستم کیفرِ حصر یا حبس خانگی را به سببِ پرهزینه بودن آن نمیتوانستند به آسانی جایگزینِ زندان کنند. اما از زمانی که توانستند دستگاههای مراقبتِ الکترونیکی بسازند، حبس خانگی را با شرطهایی در حق جنایتکاران عادی نیز به کار بستند. نخستین بار که مجرمی را محکوم به حبس خانگی با استفاده از دستبند الکترونیکی کردند در سال ۱۹۸۳ در بوستون بود. البته دادگاه بوستون پیش از آن مجرمانی را به حبس خانگی محکوم کرده بود اما بدون دستبند یا پابندِ الکترونیکی.
طاهره قرةالعَین را که از پیروانِ محمدعلی باب و از رهبرانِ جنبش باب بود، نخستین ایرانی در تاریخ نوین ایران میدانند که نزدیک به سه سال در حبسِ خانگی به سر بُرد تا که سرانجام در سال ۱۸۵۲ با حکم دو مجتهد ارشد به اعدام محکوم شد. میگویند او را خفه کردند و جنازهاش را در چاهی انداختند. قرةالعَین شاعر و مُحدث بود و نخستین زن ایرانی است که به سبب باورهایِ دینی و سیاسیاش اعدام شد. او سه سال حبس خانگی را در بالاخانۀ محمودخان کلانتر، رئیسِ پلیس تهران، سپری کرد.
از دیگر شخصیتهای سیاسیِ سرشناس که در تاریخ جدید ایران به حبس خانگی محکوم شدند، میتوان از شیخ خزئل نام برد که از اواخر پادشاهیِ قاجار بر خوزستان فرمان میراند و روابط نزدیکی با انگلیسیها داشت. رضاخان، سردار سپه، پس از سفری که به خوزستان کرد و با او به توافق رسید، از خزئل خواست که برای دادن توضیحاتی به حکومت مرکزی به تهران برود. در تهران او را بازداشت کردند و او ۱۱ سال در حبس خانگی به سر بُرد. پس از شهریور ۲۰ و استعفای رضاشاه گفته شد که او را به دستور سرپاس مختاری سر به نیست کردهاند.
نصرتالله فیروز، وزیر مالیۀ رضاشاه، را نیز به اتهام سوء استفادۀ مالی تا پایان عمر به حبس خانگی واداشتند. میگویند او را نیز در حبس از میان بردند. حسن مدرس، از روحانیان سیاستپیشۀ دورۀ رضاشاه، نیز ۷ سال در حبس خانگی سپری کرد و گویا در همانجا سر به نیست شد.
گفته میشود دکتر محمد مصدق نیز پس از سپری کردن سه سال زندانِ انفرادی، تا پایان عمر در خانهاش در روستای احمدآباد حصاری بود. امیرعباس هویدا پیش از پیروزی انقلاب به مدت ۴ ماه در حبس خانگی به سر برد. پس از انقلاب گویا به توصیۀ مهدی بازرگان خود را تسلیم انقلابیان کرد، اما به حکم خلخالی اعدام شد.
آیتالله محمد کاظم شریعتمداری، یکی از مراجع بزرگ شیعه، پس از انقلاب از همراهی با انقلابیان خودداری کرد و ناگزیر از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵ خورشیدی در حبس خانگی به سر برد. از دیگر روحانیانی که در جمهوری اسلامی به حبس خانگی تن دادند میتوان از مهدی حائری یزدی، محمد صادق روحانی، سید محمد حسینی شیرازی، سید حسن طباطبایی قمی، احمد آذری قمی و، سرانجام، مهدی کرّوبی نام برد. بیشتر این روحانیان به دلیل مخالفتشان با ولایت فقیه به حبس خانگی وادار شدند.
نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده، پس از آزادی از زندان تا زمان مرگش در ۱۳۷۸ در منزلی امن زیر نظر وزارت اطلاعات به سر برد. گویا عباس امیرانتظام، معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت موقت، نیز از ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ در همان منزل در حبس خانگی به سر میبرد. مریم فیروز، همسر نورالدین کیانوری و از رهبران حزب توده، نیز ۱۷ سال در حبس خانگی سپری کرد.
از نویسندگان و روشنفکرانی که در حبس خانگی جان سپردند میتوان از سعیدی سیرجانی، نویسنده، و سیامک پورزند، روزنامهنگار، نام برد. اولی را، برپایۀ پژوهشهای اکبر گنجی و عمادالدین باقی، مأموران وزارت اطلاعات سر به نیست کردند و دومی پس از ۷ سال حصر با پرتاب کردن خود از بالکن خانهاش خودکشی کرد. گفته میشود ارتشبد حسین فردوست، همدرس و رئیس دفتر ویژۀ اطلاعات محمدرضا شاه پهلوی، نیز از ۱۳۶۲ که شناسایی و دستگیر شد تا ۱۳۶۶ که بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت، در حبس خانگی سپری کرد. گویا جمهوری اسلامی برای سازماندهی دستگاه امنیتیاش از دانش و اطلاعات او بهرهمند شد.
از گوگوش نیز باید یاد کرد که پس از انقلاب به مدت ۲۱ سال اجازۀ هنرنمایی و خروج از ایران نداشت و بیشتر وقتها در حبس خانگی به سر میبُرد. آخرین ایرانیِ سرشناس که از چندی پیش حصاری شده، نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی، است. او از سال ۱۳۹۶ در حبس خانگی به سر میبَرَد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید