یاسمین که زمانی یکی از خوانندگان بزرگ رادیو ایران بود و صدایش با مرضیه و دلکش و الهه مقایسه میشد، در اواخر سال ١٣٩٧ از دنیا رفت. با اینکه نام او در چند دهۀ اخیر چندان شنیده نمیشد اما صدایش و ترانههایی مثل "صحرانشین" (هرکی دیدم یاری داره...) مطلقاً کهنه نشده و هر روزه از جایی به گوش میرسد.
روز ١۵ اسفند ١٣٩٧ یاسمین سلامی در ٨۴ سالگی درگذشت. خبر این واقعه که در رسانهها چندان انعکاسی نداشت به لطف یکی از شنوندگان (یا خوانندگان) رادیو بینالمللی فرانسه به بخش فارسی رسید. آقای پژمان در ایمیل خود نوشته بودند: "چون بعید میدانم کسی خبردار شده باشد تا شما را خبردار کند، خودم دست به قلم شدم: همین چند ساعت پیش یاسمین خوانندۀ مشهور و توانای دهۀ سی و چهل، پس از یک دورۀ بیماری بلندمدت در گذشت"...
فراموش شدن یاسمین به نظر عجیب میآید. در ایران کم نبودند خوانندگان زنی که با احتیاط فراوان وارد "محیط هنری" میشدند و خود را در حاشیه نگاه میداشتند. یکی از مثالهای بیادماندنی ناهید داییجواد است که با چند ترانه – معروفتر از همه "غروب کوهستان" – محبوبیت فراوان یافت اما خیلی زود از رسانهها دوری گرفت و زندگی بی سر و صدا در زادگاه خود، اصفهان، را ترجیح داد.
اما وضعیت یاسمین متفاوت است. شهرت و حجم فعالیت حرفهای او به چند ترانه یا یکی دو برنامۀ گلهای رنگارنگ محدود نمیشود. حضور یاسمین در دنیای موسیقی ایران بیش از ناهید، با شخصیتهایی چون دلکش و مرضیه قابل مقایسه است. اما تفاوت در اینجاست که مرضیه و دلکش تا زمانی که ممکن بود کار حرفهای را ادامه دادند ولی یاسمین در همان قبل از انقلاب خود را کنار کشید.
دگرگونی "محیط هنری" در دهۀ ١٣۵٠
قبل از انقلاب، محیط موسیقی ایران با مداخلۀ دو عامل مهم دگرگون شد: تلویزیون و سپس کابارهها. تا زمانی که رسانۀ اصلی، رادیو ایران بود، سختگیری مدیران قدیمی – از معینیان گرفته تا پیرنیا و سمیعی – که به بعضی اصول اخلاقی سنتی پایبند بودند، چارچوب کاری هنرمندان را با جدیت محدود میکرد. نوعی از موسیقی، نوعی از شعر، نوعی از آواز و حتی نوعی از رفتار مطلقاً غیرقابل قبول بود. اما به موازات اوج گرفتن موسیقی پاپ، برنامههای "واریته" و "شو"های تلویزیونی کمکم فضا را به کلی تغییر داد. زمانه خواهان ضربآهنگی دیگر، منشی دیگر و جنب و جوش بیشتر بود.
کابارهها و جذابیت پول
برخی خوانندگان و نوازندگان در دوران اوج رادیو ایران حقوقبگیر رادیو و بعداً کارمند وزارت فرهنگ و هنر شدند. با حقوق کارمندی سر میکردند و زندگی آرامی داشتند. اما همراه با سرریز شدن پول نفت و افزایش تقاضای ایرانیها برای سرگرمی و تفریح، کابارهها هم جای بیشتری اشغال کردند. کافهها و کابارهها که زمانی خوانندههای خاص خود را داشتند کمکم به خیال جلب "ستاره" افتادند. در این زمینه کسانی چون محمود قربانی و محمد کریم ارباب تحولی ایجاد کردند و با پرداخت دستمزدهای کلان، خوانندگان سطح بالا را که زمانی فقط برای رادیو میخواندند به خود جلب کردند. حمیرا، مهستی، هایده و گلپایگانی قبل از اینکه در تلویزیون و سپس کابارهها دیده شوند، صداهای خاص برنامههای سنگین رادیو بودند.
اما کسانی هم در این میان به مُد جدید تن ندادند. خوانندگانی مثل قوامی (فاختهای) حتی به تلویزیون هم با اکراه میآمدند چه رسد به صحنۀ کاباره...
یاسمین هم از خوانندگان درجه اولی بود که به غیر از رادیو به صحنۀ دیگری نرفت. البته اگر انقلاب پیش نیامده بود، شاید خوانندگانی مثل او چنین خود را در انزوا پنهان نمیکردند...
برای شنیدن صدای یاسمین به فایل صوتی رجوع کنید
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید