بازگشت آیتالله خمینی به ایران، ٤٠ سال پیش چگونه تدارک دیده شد و او در چه شرایطی به تهران آمد؟ + [صدا]
در چهلمین سالگرد بازگشت آیتالله روحالله خمینی به ایران، صبح جمعه ١٢ بهمن/ ١ فوریه، هزاران تن با پرچمهای جمهوری اسلامی ایران در مقبرۀ رهبر انقلاب ١٣٧٩ حاضر شدند. مراسم امسال نیز نظیر سالهای گذشته در ساعت ٩ و ٣٣ دقیقه، ساعت فرود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران در سال ١٣٧٩ آغاز شد. در این مراسم، آیتالله احمد جنتی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، با تکرار تکیه کلامهای همیشگی مسئولان جمهوری اسلامی ایران «افول» آمریکا را اعلام داشت و گفت «امام به مسلمانان نشان داد که اسلام میتواند حکومت کند». وی حکومت ایران را «یک الگو برای دیگر ملتهای مسلمان» دانست. وی به «فکرهای غلط که در برخی مسئولان وجود دارد که احساس میکنند آمریکاییها و غربیها هستند که میتوانند مشکلات ما را حل کنند»، «لعنت» فرستاد. دبیر شورای نگهبان در این مراسم همچنین از باز بودن فضای مجازی که به «جوانان لاابالیگری و بی دینی» میآموزند، انتقاد کرد و گفت «فضای مجازی باید در خدمت نظام و انقلاب قرار گیرد». بازگشت آیتالله خمینی به ایران، ٤٠ سال پیش چگونه تدارک دیده شد و او در چه شرایطی به ایران آمد؟
نتشر شده در: : روزآمد شده در
آیتالله روح الله خمینی در روز ١٢ بهمن ٧٩، در حالیکه شمار زیادی از روحانیون و طرفداران مُکلای او به استقبال وی رفته بودند، وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد.
او که با ترک عراق و عدم موفقیت برای سکونت در کویت، از روز ١٤ مهرماه آن سال در دهکدۀ نوفل لو شاتو در غرب پاریس بسر میبرد، در ابتدا به فکر بازگشت به ایران نبود و نزدیکان وی، بگفتۀ خود، امکانات اقامت آیتالله در چند کشور دیگر و از جمله اندونزی را مورد بررسی قرار داده بودند.
Enrobe Iran anniversaire OK
آیتالله خمینی خود در نوفل لو شاتو به این پرسش که کِی به ایران بر میگردید، گفت «محل برای من هیچ مطرح نیست. من هر جا بتوانم خدمت کنم، اونجا برای من خوبست. تا اینجا بتوانم خدمت بکنم، علاقه دارم که اینجا باشم. وقتی اینجا نتوانم خدمت کنم، علاقهای به اینجا ندارم».
تنها هنگامی که خروج شاه از ایران قطعیت یافت، فکر بازگشت آیتالله خمینی به کشور نیز قوت گرفت. با این حال هم او خود و هم اطرافیانش نگران اقدامات یکجانبۀ ارتش بودند که با آمدن او به ایران مخالف بود.
آمریکا که در آن هنگام، علیرغم دودلی و دو دستگی مقامات عالیرتبۀ کشور، تغییر ساختار سیاسی در ایران را سیاست خود قرار داده بود، گفتگو با آیتالله خمینی را در پاریس از طریق نمایندۀ خود وارن زیمرمن با ابراهیم یزدی آغاز کرد. در این گفتگوها آمریکا به آیتالله اطمینان میداد که ارتش ایران را از انجام هر اقدامی علیه او باز میدارد و از خمینی میخواست که طرفداران خود را از هر اقدامی که ارتش را ضعیف سازد، منع نماید.
ماموریت ژنرال رابرت هویزر در تهران به این منظور صورت گرفت و خمینی نیز در سخنان پی در پی خود به فرماندهان ارتش اطمینان میداد.
این چنین مشکل سیاسی بازگشت آیتالله خمینی به ایران رفع شده بود. اما بگفتۀ «ژان موئی»، خلبانی که وی را به ایران آورد، هیچیک از همکاران او حاضر به انجام این پرواز نبودند. او میگوید «به دنبال داوطلب می گشتند. من سرخلبان بودم. جلسۀ سرخلبانان بود، به آن سری زدم. هیچکس داوطلب انجام این پرواز و بردن خمینی [به ایران] نبود. من به رئیس خود گفتم [...] نمیگویم که داوطلبم، اما اگر لازم باشد، میتوانی روز من حساب کنی، هر زمان که تصمیم پرواز گرفته شود، من آمادۀ حرکت خواهم بود».
نگرانی خمینی و اطرافیان او چنان بود که برای پرهیز از هراتفاقی، نزدیک به یکصد روزنامه نگار خارجی را در هواپیما همراه خود ساختند. ابراهیم یزدی میگوید «هواپیمای ایرفرانس را چارتر کردیم، حدود صد نفر هم خبرنگاران با ما بودند. اینها مایل بودند با ما بیایند، ما هم استقبال کردیم. چرا استقبال کردیم، مجانی ورشان داریم بیاریم ایران، عاشق چشم و ابرویشان که نبودیم. خوب، وقتی اونا تو هواپیما بودند، هواپیما را نمیزدند. چون خبرهای زیادی ما داشتیم که ممکن است هواپیما را در بالای فضای ایران بزنند یا جتهای جنگنده بیان هواپیما را وادار به فرود در یک منطقۀ دورافتاده در ایران بکنند و بعد ما ها را همه بگیرند ببرند به تبعید و اینور و اونور».
یکی از روزنامه نگارانِ همراه، خبرنگار ان.بی.سی، در هواپیما از خمینی پرسید که در بازگشت به کشور پس از سالها تبعید چه احساسی دارد و پاسخ خمینی، «هیچ»، بسیار شهره شد. صادق قطب زاده که این گفتگو را ترجمه میکرد به خبرنگار گفت «آیتالله مایل نیستند در این باره اظهار نظر کنند».
بنوشتۀ روزنامهها چهار میلیون نفر در خیابانهای تهران به استقبال خمینی رفتند. او از فرودگاه به بهشت زهرا رفت و سخنرانی معروف خود را ایراد کرد و از جمله گفت «فرض میکنیم که یک ملتی تمامشون رای دادند که یک نفری سلطان باشد. بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشون هستند و مختار به سرنوشت خودشون هستند، رای اونها برای اونها قابل عمل است. لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند، ولو تمامشون، به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت ۵٠ سال پیش از این، سرنوشت ملت بعد را معین میکند. سرنوشت هر ملتی به دست خودش است».
دولت بختیار ده روز دیگر نیز دوام آورد و سرانجام در روز ٢٢ بهمن با اعلام آنچه بیطرفی ارتش خوانده شد، سقوط کرد و نظام پادشاهی ایران نیز فرو ریخت.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید