دسترسی به محتوای اصلی
برنامه دو زبانه

نمونه‌هایی از تأثیر زبان فرانسه در زبان فارسی Influence du français sur le persan

نتشر شده در:

از دو راه نه تنها واژه‌های بسیاری از فرانسه وارد فارسی شده، بلکه شماری از ترکیب‌های فرانسوی نیز در زبان فارسی رواج یافته است: رفت و آمد فارسی زبانان به فرانسه و بلژیک و ترجمۀ آثار ادبی فرانسوی به فارسی.

DR
تبلیغ بازرگانی

شنوندگان عزیز، سلام

Chers auditeurs, bonsoir

در ادامۀ گفتارِ هفتۀ پیش، برنامۀ این هفته را به یکی از جالب‌ترین جنبه‌های تأثیر زبان فرانسه در زبان فارسی اختصاص داده‌ام. می‌دانید که در چند قرن گذشته به ویژه از قرن نوزدهم به این سو، زبان فارسی از دو راه از زبان فرانسه تأثیر پذیرفته است. یکی از راه رفت‌و آمد ایرانیان به فرانسه و بلژیک، و دیگری از راه ترجمۀ آثار ادبیِ فرانسه به زبان فارسی.

En rapport avec l’émission de la semaine dernière, je vais vous parler cette semaine de l’un des aspects les plus intéressants de l’influence du français sur le persan. Comme vous le savez, pendant plusieurs siècles, notamment depuis le 19e siècle, le français exerce une influence considérable sur le persan à travers deux voies : l’une, la venue des Iraniens en France et en Belgique ; l’autre, la traduction des œuvres littéraires françaises en persan

از این دو راه، نه تنها واژه‌های بسیاری از فرانسه وارد فارسی شده، بلکه شماری از ترکیب‌های فرانسوی نیز در زبان فارسی رواج یافته است که به چهار نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

De ces deux manières, sont entrés en persan non seulement beaucoup de mots français dont je vous parlerai prochainement, mais aussi, diverses locutions traduites littéralement, comme, par exemple, « prendre une douche »

(دوش گرفتن)

« prendre contact »

(تماس گرفتن)

« compter sur quelqu’un ou quelque chose »

(روی کسی یا چیزی حساب کردن)

mettre au courant

(در جریان گذاشتن)

De ces quatre locutions, les deux premières sont acceptées aussi bien par l’homme de la rue que par les littéraires, mais les deux dernières, bien qu’elles soient d’usage courant, suscitent encore une certaine résistance chez les littéraires. Ils proposent en échange des constructions archaïques

از این چهار ترکیب، «دوش گرفتن» و «تماس گرفتن» را همه پذیرفته‌اند و آن‌ها را در گفتار و نوشتار به کار می‌برند. اما در برابر ترکیب سوم و چهارم، یعنی «روی کسی یا چیزی حساب کردن» و «در جریان گذاشتن»، ادبا هنوز مقاومت می‌کنند. در حالی که مردم آن‌ها را به کار می‌برند. مثلاً می‌گویند: «روی فلان کس نمیشه حساب کرد». یا: «شما را در جریان نتیجۀ کار قرار می‌دهم». ادبا معتقدند که به جای آن‌ها باید بگوییم: «به فلان کس نمیشود امید بست». یا: «شما را از نتیجۀ کار آگاه می‌کنم» و یا: «نتیجۀ کار را به شما اطلاع می‌دهم».

Mais à partir du moment où une locution calquée sur sa version originale dans une autre langue, est acceptée par l’homme de la rue, si elle n’enfreint pas les règles syntaxiques de la langue d’accueil, il n’y a pas de raison de la chasser. Car, elle augmente la capacité d’expression de la langue

مقاومت ادبا در برابر این ترکیب‌ها بیهوده است. زیرا هنگامی که مردم کوچه و بازار به میل خویش آن‌ها را می‌پذیرند و به کار می‌برند، پیداست که با طبع زبان فارسی سازگارند. اگر از نظر نحوی و به طور کلی از نظر قواعد دستوری ایرادی ندارند، نیازی به بیرون کردن آن‌ها از زبان نیست. آن‌ها بر نیروی بیان زبان فارسی می‌افزایند. مردم گفت و گوی تلفنی را تلفن کردن یا تلفن زدن می‌گویند. این دو فعل مرکب در زبان فارسی جا افتاده اند. در گذشته کسانی به جای این دو فعل مرکب، فعل سادۀ تلفونیدن را به تقلید از فعل «téléphoner» در فرانسه پیشنهاد کردند، اما دیدیم که زبان فارسی آن را نپذیرفت. زیرا برای فارسی زبان، گفتن «امشب به شما تلفن می‌کنم» بسیار آسان‌تر است از گفتن: «امشب به شما می‌تلفنم».

L’abondance des verbes composés en persan conduit les littéraires à forger des verbes simples pour les verbes empruntés aux langues étrangères. Ils réussissent certes à les rendre parfois acceptables, mais ce procédé n’est pas toujours une réussite. Le mot « douche » n’existait pas en persan, puisqu’il y avait des hammams. Pour le verbe composé de « prendre une douche », les Persans n’avaient d’autre solution que de le traduire littéralement et dire

«دوش گرفتن»

Ils ne pouvaient pas dire

«دوشیدن»

car ce verbe en persan signifie « traire ». Pour le verbe français de « doucher » qui signifie : donner la douche à quelqu’un ou à quelque chose, ils doivent aussi le traduire littéralement et dire

«دوش دادن»

Mais je n’ai jamais entendu ce verbe en persan. Est-ce que quelqu’un parmi vous, chers auditeurs, a déjà entendu ce verbe ou l’a vu dans un texte

باری، «دوش گرفتن» را همه می‌شناسیم. اما آیا برای فعل « doucher » نیز که در فرانسه به معنای «دوش دادن به کسی یا چیزی» است، معادلی در فارسی می‌شناسید؟ شاید چون چنین کاری در ایران خیلی رایج نیست، مردم ضرورتی برای ساختن فعل برای آن نمی‌بینند. فرانسوی خیلی ساده می‌گوید: « J’ai douché mon chien » اما بعید به نظر می‌رسد که فارسی زبان بگوید: من سگم را دوش دادم. به هرحال، اگر در فارسی معادلی برای فعل « doucher » می‌شناسید، ما را بی‌خبر نگذارید.

شاد و خرم باشید!

Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission

 

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.