دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

تجزیۀ حزب سوسیالیست و بازسازی چپ فرانسه

نتشر شده در:

در کنگرۀ معروف شهر "اپینه" در سال ۱٩٧١ که به اتحاد سوسیالیست ها و ایجاد حزب سوسیالیست فرانسه منجر شد فرانسوا میتران رهبر این اتحاد نطق تاریخی ایراد کرد که هم بنیاد اتحاد چپ فرانسه (اتحاد حزب سوسیالیست و حزب کمونیست این کشور) را پی ریزی نمود و همۀ زمینۀ به قدرت رسیدن او را در سال ۱٩۸١ فراهم ساخت. در این نطق تاریخی رییس جمهوری فقید فرانسه، فرانسوا میتران، گفت :

فرانسوا میتران رهبر فقید حزب سوسیالیست در کنار ژورژ مارشه رهبر فقید حزب کمونیست فرانسه در سال ۱٩٧١ در کنگرۀ اپینه که به اتحاد سوسیالیست ها و تأسیس حزب سوسیالیست فرانسه انجامید
فرانسوا میتران رهبر فقید حزب سوسیالیست در کنار ژورژ مارشه رهبر فقید حزب کمونیست فرانسه در سال ۱٩٧١ در کنگرۀ اپینه که به اتحاد سوسیالیست ها و تأسیس حزب سوسیالیست فرانسه انجامید
تبلیغ بازرگانی

 "انقلاب حال می خواهد قهرآمیز باشد یا مسالمت آمیز پیش از هر چیز گسست از وضع موجود است. کسی که گسست را قبول ندارد، حال می خواهد گسست قهرآمیز باشد یا مسالمت آمیز. کسی که گسست از نظم مستقر، آنهم نه فقط از نظم مستقر سیاسی، بلکه گسست از جامعۀ سرمایه داری را نمی پذیرد، چنین کسی نمی تواند طرفدار حزب سوسیالیست باشد."

 
با این دریافت حزب سوسیالیست فرانسه از سال ۱۹٧٤ تا امروز سلطۀ خود را چه از نظر سیاسی و چه در کارزارهای انتخاباتی بر کل چپ فرانسه اعمال کرده است. طی این دورۀ نسبتاً طولانی خطوط تمایز میان چپ اصلاح طلب ِ حکومتی و چپ رادیکال همواره در درون حزب سوسیالیست ترسیم و تعریف شده‌اند. در درون حزب سوسیالیست فرانسه همواره مصالحه یا سنتز میان گرایش های اصلی چپ این کشور صورت گرفته است. به همین دلیل روند کنونی تجزیۀ حزب سوسیالیست فرانسه که با کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور شتاب یافته دورۀ جدیدی را در تاریخ چپ و در جمهوری پنجم فرانسه گشوده است.

آیا در این فرآیند تجزیه و فروپاشی حزب سوسیالیست، چپ فرانسه خواهد توانست از نو خود را بازسازی کند؟ و آیا در این بازسازی حزب سوسیالیست خواهد توانست همانند سال ١٩٧١ نقشی مهم برعهده بگیرد؟

حزب سوسیالیست برای آنکه بتواند در این بازسازی نقش ایفا کند باید پیش از هر چیز بتواند اتحاد درونی خود را بازیابد. اما، واقعیت این است که حزب سوسیالیست قادر به انجام این مهم نیست. دو گرایش آشتی ناپذیر چپ که تاکنون در درون این حزب با یکدیگر همزیستی می کردند، اینک به طور کامل از یکدیگر جدا شده اند و به دلیل همین جدایی حزب سوسیالیست از این پس عامل اصلی بازسازی چپ فرانسه به شمار نمی رود.

به شمار نمی رود : زیرا، از این پس دو گرایش آشتی ناپذیر چپ حول دو شخصیت و دو جنبشی که توسط آنان شکل گرفته، تجسم می یابند و هر یک از این دو شخصیت می کوشد دورنمای سیاسی را به سود خود خارج از حزب سوسیالیست فرانسه تغییر بدهد. این دو شخصیت عبارتند از امانوئل ماکرون (که می کوشد چپ میانه یا لیبرال را سازماندهی و هدایت کند) و ژان-لوک ملانشون که می خواهد نمایندگی چپ رادیکال را برعهده بگیرد.

بنوآ هامون از نمایندگان جناح چپ حزب سوسیالیست فرانسه مدت ها است می کوشد ابتکار بازسازی چپ را از خلال اتحاد گرایش های ضدلیبرال، اعم از کمونیست ها، سبزها و شخصیتی همچون "ژان-لوک ملانشون" در دست بگیرد. نمایندگان جناح چپ حزب سوسیالیست فرانسه امیدوارند به ویژه بعد از تجارب بازسازی چپ رادیکال در یونان و اسپانیا، یعنی جنبش های "سیریزا" و "پودموس"، حزب سوسیالیست فرانسه نیز بتواند همانند سال ١٩٧١ از نو به موتور بازسازی چپ رادیکال در این کشور تبدیل شود. اما، تحقق این مهم در حال حاضر دست کم نیازمند دو شرط است : شرط اول این است که حزب سوسیالیست از نو به گرایش مسلط چپ فرانسه تبدیل شود و شرط دوم این است که ژان-لوک ملانشون نمایندۀ چپ رادیکال و رقیب بنوآ هامون در انتخابات ریاست جمهوری چنین سلطه ای را  بپذیرد.

اما، واقعیت این است که هیچیک از این دو شرط امروز فراهم نیست. بنوآ هامون که کارزار انتخاباتی اش را بیش از پیش حول جلب و ساماندهی چپ رادیکال در درون و بیرون حزب سوسیالیست هدایت کرده و در نتیجه جناح میانۀ حزب را عملاً نادیده گرفته با این روش به روند انشعاب حزب سوسیالیست (و تضعیف موقعیت خود) دامن زده و نهایتاً نیمی از رأی دهندگان سوسیالیست را به اردوی امانوئل ماکرون رانده است.

در نتیجۀ این روند نامزد حزب سوسیالیست بیش از پیش موقعیت خود را نسبت به رقیب اصلی اش در اردوی چپ، "ژان-لوک ملانشون"، تضعیف کرده به طوری که در غالب نظرسنجی ها ژان-لوک ملانشون، نمایندۀ چپ رادیکال، فاصله خود را با بنوآ هامون افزایش داده است. بنابراین، در چنین شرایطی حزب سوسیالیست به سختی بتواند طرح بازسازی چپ فرانسه را به تنهایی به اجرا بگذارد و یا از ژان-لوک ملانشون بخواهد که به سود نامزد این حزب، از کاندیداتوری خود در انتخابات پیش رو صرف نظر کند.

در واقع، شرط دومی که با اتکا به آن حزب سوسیالیست بتواند نقش محوری را در بازسازی چپ فرانسه ایفا کند عملاً موجود نیست، زیرا ژان-لوک ملانشون نه حاضر به همکاری با حزب سوسیالیست است و نه حاضر است به سود بنوآ هامون از نامزدی اش در انتخابات ریاست جمهوری چشم پوشی کند. او هدف خود را از آغاز نه دستیابی به ائتلاف با حزب سوسیالیست، بلکه جلب جناح چپ این حزب تعریف کرده، حتا اگر این اقدام به تلاشی حزب سوسیالیست منجر شود. در واقع، هدف ژان-لوک ملانشون نه ائتلاف با سوسیالیست ها،  بلکه تضعیف هر چه بیشتر حزب سوسیالیست و جذب جناح چپ آن است. به این ترتیب، اتحاد گرایش‌های چپ ضدلیبرال به رهبری بنوآ هامون یا جناح چپ حزب سوسیالیست فرانسه عملاً غیرقابل تحقق به نظر می رسد.

در این حال، جناح میانۀ سوسیالیست ها یا باصطلاح سوسیال-لیبرال ها نیز در موقعیتی نیستند که بتوانند طرح بازسازی چپ فرانسه را متحقق کنند. این جناح از حزب سوسیالیست که نتوانست هژمونی خود را بر این حزب اعمال کند، بیش از پیش ناچار است برای ادامۀ حیات از مواضع راست امانوئل ماکرون جانبداری کند. با جانبداری از ماکرون جناح راست حزب سوسیالیست نوعاً در تشدید تلاشی این حزب نقش ایفاء کرده، بی آنکه بتواند مناسبات قدرت رادر مقابل امانوئل ماکرون به سود خود تغییر بدهد.

مشکل بزرگ دو گرایش حزب سوسیالیست فرانسه چه در مقابل ماکرون و چه در برابر ملانشون این است که هیچیک از این دو شخصیت کلیدی چپ مستقل از حزب سوسیالیست حاضر به مذاکره با این حزب نیست و هر یک نیز خواستار پیوستن گرایش های متضاد این حزب به حرکت های سیاسی هستند که این دو خارج از حزب سوسیالیست ایجاد و هدایت کرده اند.

در واقع، در افق سیاسی جدید فرانسه ساختار حزبی به عنوان نهاد سیاسی عمیقاً کارآیی و عملکرد پیشین خود را از دست داده است. کل این تحول موقعیت سیاسی و ایدئولوژیک چپ فرانسه را عمیقاً دستخوش تغییر کرده است.

به بیان دیگر، سرمشق مدل حزب سوسیالیست فرانسه که در کنگرۀ سال ١٩٧١ در شهر "اپینه" توسط فرانسوا میتران بنیانگذاری شد از این پس تنها خارج از این حزب و ای بسا علیه این حزب قابل تحقق باشد و به نظر می رسد که ژان-لوک ملانشون با پی گرفتن این هدف قصد دارد جامۀ فرانسوا میتران در کنگرۀ سال ۱۹٧١ را به تن کند.

پی آمد اصلی این تحول این است که بازسازی چپ فرانسه نه به نزدیک شدن ملانشون و ماکرون یعنی نزدیک شدن چپ رادیکال و چپ لیبرال به یکدیگر، بلکه به فاصله گیری فزایندۀ این دو از یکدیگر منجر خواهد شد. این دو گرایش نمی توانند در ائتلاف و همکاری با یکدیگر قدرت سیاسی را در دست بگیرند. اگر چه بعید است که در این بین حزب سوسیالیست فرانسه به کل از میان برود، اما، این حزب از این پس  ناچار است، پس از انشعاب ها و جدایی های پی در پی، برای دورۀ احتمالاً طولانی به ایفای نقشی جانبی در فضای سیاسی فرانسه بسنده کند.

 

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.