شورویها به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی موافق دادند و از تشکیل دولت اسرائیل پشتیبانی کردند. زیرا گمان میکردند آن کشور میتواند در آینده به جَرگۀ کشورهای کمونیستی بپیوندد. آنان میان سوسیالیسم روسی و صَهیونیسم فصل مشترکهای اساسی میدیدند. غافل از اینکه در همان زمان داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، به سفیر آمریکا گفت: اسرائیلیها زمانی میتوانند نیرومند و آزاد بمانند که به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند. شگفت آنکه بریتانیاییها که طرح تقسیم فلسطین را از همان آغازِ قَیمومتشان بر آن سرزمین ریخته بودند، به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی ممتنع دادند.
پنجشنبۀ گذشته ۲۱ دسامبر، مجمع عمومی سازمان مللِ متحد پیشنویس قطعنامهای را در محکومیتِ تصمیم آمریکا برای به رسمیت شناختنِ اورشلیم به عنوانِ پایتختِ اسرائیل به رأی گذاشت. از ۱۹۳ کشورِ عضوِ آن سازمان ۱۲۸ کشور آمریکا را محکوم کردند، ۳۵ کشور رأی ممتنع دادند، ۲۱ کشور از رأی دادن خودداری کردند و تنها ۹ کشور از جمله اسرائیل و آمریکا به پیشنویسِ قطعنامه رأی مخالف دادند. پیش از رأیگیری، بنیامین نِتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با محکوم کردنِ قطعنامه، سازمانِ ملل را «خانۀ دروغ» نامید.
اما اسرائیل خود فرآوردۀ سازمان ملل است. در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومیِ آن سازمان با تصویب قطعنامۀ ۱۸۱ به طرح تقسیم فلسطین و تشکیل دو دولت جداگانه در آن سرزمین یعنی دولت فلسطین و دولت اسرائیل رأی داد. آن طرح را «کمیتۀ ویژۀ سازمان ملل در فلسطین» تهیه کرده بود. کمیتۀ ویژه، درواقع، کمیسیونی بود متشکل از نمایندگانِ ۱۱ کشور که سازمان ملل آن را پس از پایان قًیمومتِ بریتانیا بر فلسطین به منظور پایان دادن به درگیریهای اعراب و یهودیان در آن سرزمین تشکیل داد. برای حفظ بیطرفی، از قدرتهای بزرگِ آن زمان برای شرکت در آن کمیسیون دعوت نکردند. نصرالله انتظام نمایندۀ ایران یکی از اعضای تشکیل دهندۀ آن کمیسیون بود. البته پیش از شکست عثمانیها در جنگ جهانیِ اول و چیرگیِ بریتانیا بر آن سرزمین، فلسطین به منطقۀ وسیعتری گفته میشد که بریتانیاییها بخشی از آن را در سال ۱۹۲۱ برای تشکیل کشور «فرااردن» که سپس «اردن هاشمی» نام گرفت، جدا کرده بودند. در طرح تقسیم فلسطین قرار بود اورشلیم به صورت شهری بینالمللی درآید.
قطعنامۀ ۱۸۱ را مجمع عمومیِ سازمان ملل نخست در ماه سپتامبر ۱۹۴۷ به رأی گذاشت. ۲۵ کشور رأی موافق، ۱۳ کشور رأی مخالف و ۱۹ کشور رأی ممتنع دادند. قطعنامه تصویب نشد. در آن زمان، مبارزه با استعمار تازه آغاز شده بود و بسیاری از کشورهای امروز جهان وجود نداشتند. تنها ۵۷ کشور عضوِ سازمان ملل بودند. قطعنامه با دو سوم آراء میتوانست به تصویب برسد. بنابراین، آمریکاییها برای جلب آرای کشورهای کوچک دست به کار شدند. برای مثال، به هاییتی پیشنهاد وام دادند و لیبریا را به بیرون بردن صنایعشان از آن کشور تهدید کردند.
۲۵ نوامبر قطعنامه را دوباره به رأی گذاشتند. ۲۵ کشور رأی موافق دادند، ۱۳ کشور رأی مخالف، ۱۷ کشور رأی ممتنع و ۲ کشور از شرکت در رأیگیری خودداری کردند. بدینسان، قطعنامه برای تصویب شدن یک رأی کم آورد. اینبار هَری ترومن، رئیس جمهوری آمریکا، با استفاده از جایگاه برتر نظامی و اقتصادی کشورش و نیاز بسیاری از کشورها به کمکهای آمریکا در آن زمان دست به تهدید کشورهایی زد که رأی ممتنع داده بودند. برای مثال، فرانسه را که تازه از جنگ و اشغال نظامی بیرون آمده بود، به قطع کمکهای غذایی تهدید کرد.
چهار روز بعد یعنی ۲۹ نوامبر، سازمان ملل برای سومین بار قطعنامۀ ۱۸۱ را به رأی گذاشت. ۳۳ کشور رأی موافق دادند، ۱۳ کشور رأی مخالف، ۱۰ کشور رأی ممتنع و کشور سیام که اکنون تایلند نام دارد، از شرکت در رأیگیری خودداری کرد. ۱۳ کشور مخالف، افغانستان، ایران، هند، ترکیه، عربستان سعودی، عراق، مصر، لبنان، پاکستان، سوریه، یمن، کوبا و یونان بودند. درواقع، از ۱۷ کشوری که در دو رأیگیری پیشین رأی ممتنع داده بودند، ۷ کشور از جمله هاییتی، لیبریا و فرانسه در رأیگیریِ سوم رأی موافق دادند.
مورخانی معتقدند که اگر شورویها هر سه بار به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی موافق دادند و از تشکیل دولت اسرائیل پشتیبانی کردند، به این سبب بود که گمان میکردند آن کشور میتواند در آینده به جَرگۀ کشورهای کمونیستی بپیوندد. زیرا اسرائیلیها به پیروی از ایدئولوژیِ صَهیونیسم شروع به ایجاد دهکدههای اشتراکیِ «مُوشاو» و تعاونیهایِ «کیبوتْص» کرده بودند که کم و بیش شبیه کُلخوزهای روسی بودند. ازهمین رو، شورویها میان سوسیالیسم روسی و صَهیونیسم فصل مشترکهای اساسی میدیدند. غافل از آنکه در همان زمان داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، به سفیر آمریکا گفت: اسرائیل از پشتیبانی روسها در سازمان ملل خرسند است، اما هرگز چیرگی آنان را نخواهد پذیرفت. این کشور نه تنها در جهتگیری اش غربی است، بلکه مردمی دموکراتمنش دارد که میدانند تنها زمانی میتوانند نیرومند و آزاد باقی بمانند که به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند.
در جنگی که پس از تشکیل اسرائیل میان آن دولت و چند دولت عربی درگرفت، اسرائیلیها بخش غربی اورشلیم را اشغال کردند و روی هم رفته بر ۷۷ درصد خاک فلسطین چیره شدند. سازمان ملل مرزهایی را که در قراردادهای آتشبس ۱۹۴۹ تعیین شد، نه آشکارا بلکه به طور ضمنی به رسمیت شناخت. اسرائیل بخش غربی اورشلیم را پایتخت خود اعلام کرد. با آن جنگ، درواقع، قطعنامۀ ۱۸۱ به خاک سپرده شد و سازمان ملل طرح تشکیل دولت فلسطین را درعمل کنار گذاشت. در جنگ شش روزۀ ۱۹۶۷ اسرائیل بخش شرقی اورشلیم را نیز از دست اردن بیرون آورد و به مناطق دیگری از فلسطین دست یافت. از آن پس، کار سازمان ملل این شد که قطعنامه ای از پس قطعنامۀ دیگر در محکوم کردن توسعهطلبیِ اسرائیل صادر کند.
در سال ۱۹۴۷ بریتانیاییها به قطعنامۀ ۱۸۱ سازمان ملل رأی ممتنع دادند. اما طرح تقسیم فلسطین را خود آنان از همان آغازِ قَیمومتشان بر آن سرزمین ریخته بودند. در ژوئن ۱۹۱۹ لُرد بَلفور، نخست وزیر بریتانیا و رئیس حزب محافظهکار گفته بود: فلسطین موردی استثنایی است. ما با خواستههای جماعت حاضر در آنجا کاری نداریم، بلکه آگاهانه در پی ایجاد جماعت تازه ای در آن سرزمین هستیم و میخواهیم در آینده اکثریتِ عددیِ دیگری در آنجا پدید بیاوریم.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید