رسانههای اینترنتی و جنبشهای اجتماعی در ده سال گذشته (جنبش سبز و انقلاب تونس)
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۹:۵۰
جنبش سبز را جوانان به راه انداختند، اما استفاده از رسانههای اینترنتی برای پخش خبر و بسیجِ معترضان سبب شد که بسیاری از میانسالان نیز به آن جنبش بپیوندند. در شورش جوانان تونس رسانههای اینترنتی نقش کاتالیزور را بازی کردند و در پذیرفته شدنِ شعارهای آن سهم داشتند. رسانههای اینترنتی در عین حال که به گسترش جنبشهای اجتماعی یاری میرسانند، در فرونشاندن آنها نیز میتوانند اثرگذار باشند. به ویژه از آن رو که انبوهی از کاربران با ذهنیتها و پسندهای گوناگون وارد معرکه میشوند، آشفته بازار فکری پدید میآورند و جنبش اجتماعی را دچار سرگردانی و درماندگی میکنند.
تظاهراتی که برضد بیکاری، گرانی، فساد و استبداد دینی از پنجشنبۀ گذشته ۲۸ دسامبر در چند شهر ایران به راه افتاده، از طریق رسانههای اجتماعی بازتابِ بیسابقۀ جهانی یافته است. رسانههای اجتماعی که به آنها رسانههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی نیز میگویند، فصل تازه ای در تاریخِ جنبشهای اجتماعی گشوده اند. صاحبنظران و تحلیلگرانِ این جنبشها در جریان اعتراضهای خیابانیِ پس از انتخاباتِ سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) ایران متوجه این موضوع شدند و به اهمیت استفاده از اینترنت و موبایل برای پخش خبر و بسیج معترضان پی بردند. در آن اعتراضها که به «جنبش سبز» معروف شد، شهروندانِ ساده از خبرنگارانِ حرفه ای پیشی گرفتند و وظیفۀ اطلاعرسانی را عهده دار شدند.
به عقیدۀ بسیاری از کارشناسانِ تکنولوژیِ ارتباطات، دولت ایران در جنبش سبز توانست با روشهایِ غیرقانونی کم و بیش از پخشِ شبکههای ماهواره ای جلوگیری کند و از سوی دیگر، عرصه را بر مطبوعات و رسانههای غیردولتی در ایران تنگ کرد. اما اینترنت را نتوانست از کار بیندازد، زیرا از کار انداختن آن به زیرساختهای کشور آسیب میرساند. بنابراین، به فیلترینگ روی آورد، یعنی دسترسیِ کاربرانِ اینترنت را به بعضی از وبگاههایِ اینترنتی ناممکن ساخت. با این حال، فعالان آن جنبش با استفاده از فیلترشکنهایی که به سرعت طراحی شدند، توانستند به وظیفۀ اطلاعرسانی خود ادامه دهند. به گفتۀ بعضی از کارشناسان، جنبش سبز را جوانان به راه انداختند، اما استفاده از رسانههای اینترنتی برای پخش خبر و بسیجِ معترضان سبب شد که بسیاری از میانسالان نیز به آن جنبش بپیوندند.
کارشناسان معتقدند که بازتابِ جنبشهای اجتماعی در رسانههای اینترنتی سبب میشود که آن جنبشها مانند واقعیتهای اجتماعیِ دیگری که در آن رسانهها بازتاب مییابند، در دو پهنه یا ساحتِ جداگانه متحول شوند. یکی ساحتِ واقعی و دیگری ساحتِ مجازی. میانکُنش و درهمتنیدگیِ این دو ساحت بر پیچیدگیِ جنبشهای اجتماعی میافزاید و تحلیلگران را وامیدارد که آنها را با معیارهای کهنه و کلاسیک نسنجند و، درنتیجه، از داوریهای شتابزده دربارۀ دامنه و اهمیت آنها بپرهیزند. زیرا پیوند میان کنشگرانِ آن جنبشها معمولاً در برخوردگاهِ دو ساحت واقعی و مجازی تنیده میشود. در انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹میلادی) سازماندهندگانِ تظاهرات از طریق شبنامهها، کاستها و از ایستگاههای رادیویی در خارج از کشور میتوانستند مردم را به خیابانها بکشانند. اما امروز، به گفتۀ کارشناسان، نیازی به هیچیک از آنها نیست. هر شهروندی میتواند سهمی در بسیج مردم داشته باشد.
در شورش جوانان تونس در ژانویۀ ۲۰۱۱ که به سرنگونیِ رژیم خودکامۀ بنعلی انجامید، شورشیان توانستند مانند کنشگرانِ جنبش سبز از اینترنت و موبایل برای پخش خبر و بسیج جوانان به بهترین وجه استفاده کنند. به گفتۀ رجاء فِنیش، تحلیلگر تونسی و کارشناش تکنولوژی ارتباطات، آن جنبش اجتماعی نیز در برخوردگاه دو ساحتِ مجازی و واقعی شکل گرفت و در فضای میان آن دو پیش رفت. به گفتۀ او، دو دنیای مجازی و واقعی به هم میرسند بی آنکه باهم درآمیزند و یکی شوند. هریک از آنها از قواعد و هنجارهای ویژه ای پیروی میکند. به عقیدۀ این کارشناس، چنان نیست که دنیای مجازی در خدمت دنیای واقعی باشد و نباید گمان کنیم که رسانههای اینترنتی به سادگی راه را بر جنبش اجتماعی تونس هموار کردند و سببساز پیروزی آن شدند.
در شورش جوانان تونس رسانههای اینترنتی نقش کاتالیزور را بازی کردند و در پذیرفته شدنِ شعارهای آن اثرگذار بودند. بعضی از شعارهای آن جنبش از طریق رسانههای اینترنتی به پایتختهای کشورهای عربی دیگر منتقل شد. به گفتۀ کارشناس تونسی، پیوند اجتماعی که در آن جنبش تنیده شد، هم بُعد واقعی داشت و هم بُعد مجازی. درنتیجه، در دو ساحت پیش رفت. یکی در ساحت خیالی و نَمادین و دیگری، در ساحتِ سیاسی و اجتماعی. این دو بُعد از طریق بیانهای درهمتنیده شان در شکل دادن به رابطۀ جدید فرد با جامعه بسیار اثرگذار بودند.
کنشِ برانگیزاننده و بنیادینِ انقلابِ تونس خودسوزانیِ جوانی به نام محمد بوعزیزی بود. به گفتۀ رجاء فِنیش، آن کنش، درواقع، بیان و نِمود تداخل یا درهم شدنِ دو بُعد فردی و جمعی، نَمادی و سیاسی، تنانی و اخلاقی بود. جنبش اجتماعی که با آن کنشِ بنیانگذار به راه افتاد هرگز از نیروی سمبولیک آن تهی نشد. رسانههای اینترنتی به آن کنش برانگیزاننده و بنیادین معنای چند- بعدی دادند. از آن زمان تاکنون، تنِ فردی در فضای عمومی تونس مرکزیتی بیسابقه یافته است، زیرا بار و معنایی برانداز و نابودکننده دارد. و این یکی از برجستهترین ویژگیهای جنبش اجتماعی آن کشور است. به گفتۀ کارشناس تونسی، واژهها باید تناور میشدند تا خواستهها فهمپذیر شوند. با انقلاب تونس تن آدمی تبدیل به وسیله ای برای بیان خواستهها و حتی مبارزه شد.
جنبش سبز و انقلاب تونس هریک به گونه ای نشان دادند که از رسانههای اینترنتی میتوان برای گسترش و تقویت جنبشهای اجتماعی، سرعت بخشیدنِ به رویدادها و حتی جهت دادنِ به آنها استفاده کرد.اما آنچه در رسانههای اینترنتی بازتاب مییابد با آنچه در واقعیت روی میدهد، یکی نیست. به گفتۀ کارشناس تونسی، برای درک درست آن رویدادها باید بُعد مجازی آنها را از بُعد واقعیشان بازشناخت. رسانههای اینترنتی در عین حال که به گسترش جنبشهای اجتماعی یاری میرسانند، در فرونشاندن آنها نیز میتوانند اثرگذار باشند. به ویژه از آن رو که انبوهی از کاربران با ذهنیتها و پسندهای گوناگون وارد معرکه میشوند، آشفته بازار فکری پدید میآورند و جنبش اجتماعی را دچار سرگردانی و درماندگی میکنند.
به عقیدۀ رجاء فِنیش، جنبشهای اجتماعی در عصر رسانههای اینترنتی عمر کوتاهی دارند. با همان سرعتی که شکل میگیرند و گسترش مییابند، می توانند به شیوۀ گروههای فیسبوک از هم بپاشند. به همین سبب، یا باید مانند انقلاب تونس هرچه زودتر به نتیجه برسند و یا مانند جنبش سبز خاموش شوند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید