در زمان ساسانیان تنگۀ هرمز و جزایر آن اهمیت نظامی و استراتژیکی داشتند. در زمان خلافت عُمر سپاهیانِ عثمان ثقفی به تنگۀ هرمز و جزایر آن دست یافتند. با فتح قسطنطنیه در ۱۴۵۳ میلادی، تنگۀ هرمز به یکی از کانونهای اصلی رقابت میان امپراتوری عثمانی و اروپاییان تبدیل شد. پرتغالیها، هلندیها و سپس بریتانیاییها بر آن دست یافتند. اما با آغاز پادشاهی رضاشاه، دولت ایران رفته رفته کنترل شهرهای ساحلیِ خلیج فارس و جزایر تنگۀ هرمز را به دست گرفت. با این حال، برپایۀ «کنوانسیونِ ملل متحد دربارۀ حقوق دریاها» (۱۰ دسامبر ۱۹۸۲) ایران حق بستن تنگۀ هرمز را ندارد.
یکشنبۀ گذشته پانزدهم ژوئیه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامیِ ایران، سخنانِ حسن روحانی را در دیدارش با گروهی از ایرانیانِ ساکنِ سویس در دو هفته پیش «مقتدرانه» توصیف کرد. در آن دیدار روحانی در واکنش به کوششهای آمریکا برای جلوگیری از صدور نفتِ ایران گفته بود: اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود، اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید. با این سخنان روحانی گویا اشاره به بستن تنگۀ هرمز کرده است که سخت خوشایند قاسم سلیمانی و محمدعلی جعفری، فرماندهانِ سپاه پاسداران، نیز قرار گرفت، چنان که قاسم سلیمانی در نامهای به روحانی نوشت: دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح میبوسم. پس از سخنانِ روحانی، دونالد ترامپ در یک توئیت کنایه آمیز نوشت: در سال ۲۰۱۸ مزاحمتهای دریاییِ ایران برای ناوهای جنگیِ آمریکا به صفر رسیده است.
تنگۀ هرمز یکی از مهمترین گذرگاههایِ آبیِ استراتژیکی در جهان است. این تنگه دومین تنگۀ پُر رفت و آمدِ بینالمللی است. دربارۀ تاریخ کهن آن اطلاعات زیادی در دست نیست. در تاریخنگاریِ ایرانی گفته میشود که در زمانِ هخامنشیان پارسیان در جزایر آن از جمله قِشم و هُرمز و لارَک جایگیر شده بودند. آنان در قشم برای هدفهای نظامی مخزنها و آبگیرهای بزرگ و سدهای عظیم ساخته بودند. در یکی از اسناد کهنِ مربوط به قرن چهارم پیش از میلاد آمده است که به فرمانِ اسکندر مقدونی در یازدهمین سال فرمانرواییاش، دریانوردی برای شناسایی سواحل مَکران و خلیج فارس از رود سند به راه افتاد، از تنگۀ هرمز گذشت و به ساحل رود کارون رسید. او در سفرنامهاش از فانوسهای بزرگ دریایی در خلیج فارس یاد کرده است.
در زمان ساسانیان تنگۀ هرمز و جزایر آن برای امپراتوری اهمیت نظامی و استراتژیکی داشتند. از همین رو پادشاهان ساسانی در آبادی آنها میکوشیدند. در زمان خلافت عُمربن خطاب از ۶۳۴ تا ۶۴۴ میلادی که اعراب مسلمان امپراتوری ساسانی را برانداختند، سپاهیانِ عثمان ثقفی به تنگۀ هرمز و جزایر آن دست یافتند. با فتح قسطنطنیه در ۱۴۵۳ میلادی و نیرومند شدن امپراتوری عثمانی، تنگۀ هرمز به یکی از کانونهای اصلی رقابت میان آن امپراتوری و اروپاییان تبدیل شد و در مقام یکی از مهمترین گذرگاههای دریایی و ارتباطی میان شرق و غرب اهمیت استراتژیکی فراوان یافت. بعضی از مورخان، جنگهای ایران و عثمانی را در شمال نتیجۀ تحریکات قدرتهای اروپایی برای دستیابی به خلیج فارس و تنگۀ هرمز میدانند.
در سال ۱۵۰۶ میلادی در زمان شاه اسماعیل اول پرتغالیها وارد خلیج فارس شدند، جزیرههای هرمز و قشم و بندر جَرون (بندر عباس کنونی) را تصرف کردند و کنترل تنگۀ هرمز را به دست گرفتند. چیرگی آنان بر تنگۀ هرمز ۱۱۶ سال طول کشید. در سال ۱۶۲۲ امامقلی خان از سرداران نامدار شاه عباس اول به یاری «کمپانی هندِ شرقیِ بریتانیا» و با آتش توپخانه و کشتیهای بریتانیایی آن جزایر و تنگۀ هرمز را از پرتغالیها پس گرفت. پس از درگذشت شاه عباس هلندیها برای به دست گرفتن انحصار تجارت به ویژه تجارت ابریشم در خلیج فارس نیروی دریایی به آنجا فرستادند و در سال ۱۶۴۵ بر تنگۀ هرمز چیره شدند. آنان مدتی کنترل جزیرههای آن تنگه را در دست داشتند، اما از عهدۀ هزینۀ نگهداری آنها برنیامدند و از خلیج فارس بیرون رفتند.
از نیمۀ دوم قرن ۱۷ تا ۱۷۱۷ بر جزیرههای تنگۀ هرمز و دیگر جزایر مهم خلیج فارس مانند بحرین امام مسقط فرمان میراند. نادر شاه در ۱۷۳۶ میلادی به قدرت رسید و تا هنگام مرگش در ژوئن ۱۷۴۷ کوشید نیروی دریایی قدرتمندی در خلیج فارس پدید آورد. او لطیف خان را به حکومت سواحل آن خلیج برگماشت و تصمیم به خرید کشتی گرفت، اما خیلی زود از جهان رفت و نتوانست به آرزوی خود جامۀ عمل بپوشاند. در زمان کریم خان زند از ۱۷۵۰ تا ۱۷۷۹ بر تنگۀ هرمز طایفۀ بنی معین، طایفهای از عربهای ایران، فرمان میراند. شیخ عبدالله بنی معینِ ضابط جزیرۀ هرمز را در اختیار داشت و شیخ حسن بنی معینِ ضابط جزیرۀ قشم را. با روی کار آمدن قاجارها و یکپارچه شدن کشور در زمان آقامحمدخان که از ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۷ بر ایران فرمان راند، سلطان مسقط از دربار شاه قاجار درخواست اجارۀ بندر عباس و جزیرۀ قشم را کرد. آقا محمدخان که درگیر جنگ با دولتهای روس و عثمانی در شمال کشور بود، با درخواست او موافقت کرد و در برابر پرداخت ۶۰۰۰ تومان در سال بندر عباس و قشم را به سید سعید، سلطانِ مسقط، و فرزند او احمد اجاره داد.
در زمان محمد شاه قاجار در اجاره نامهای که برای اجارۀ بنادر و جزایر جنوب به سید سعید تنظیم شده بود، از دو جزیرۀ قشم و هرمز نامی برده نشده بود. به همین سبب، سلطان مسقط این جزایر را از آن خود میدانست. بریتانیاییها از این موضوع استفاده کردند و قراردادی با سلطان مسقط بستند که به موجبِ آن اجازه یافتند در قشم پایگاه نظامی بسازند. بدینسان، رفته رفته بر سرزمینهای زیر فرمان سلطان مسقط و عُمان مسلط شدند.
در فوریۀ ۱۹۲۱ که در ایران کودتا شد، بریتانیاییها، که برپایۀ قرارداد ۱۹۰۷ بر جنوب ایران فرمان میراندند، نیروهای خود را از ایران بیرون بردند، اما جزایر بحرین و هَنگام و شهرکِ باسعیدو را در قشم نگه داشتند، زیرا آنها را به پایگاههای دریایی خود تبدیل کرده بودند. با آغاز پادشاهیِ رضاشاه، دولت ایران رفته رفته کنترل بنادر و جزایرِ جنوب کشور را به دست گرفت. با این حال، حاکمیت آن بر بخش شمالی تنگۀ هرمز به این معنا نیست که میتواند آن تنگه را به روی کشتیهای دیگران ببندد. برپایۀ «کنوانسیونِ ملل متحد دربارۀ حقوق دریاها» (۱۰ دسامبر ۱۹۸۲) نه ایران میتواند تنگۀ هرمز را ببندد و نه عُمان.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید