اسرائیلیها بلندیهایِ جولان را در ژوئن ۱۹۶۷ در جنگ شش روزه به تصرف خود درآوردند و از اوت آن سال جایگیر کردنِ نونشینهایِ یهودی را در آن سرزمین و کشاورزی در زمینهای آن را آغاز کردند. قطعنامۀ ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل که در نوامبر آن سال تصویب شد، آن بلندیها را سرزمین اشغالی شناخت. اما اسرائیلیها به بهانههای گوناگون از جمله با استفاده از بعضی ناروشنیها در آن قطعنامه به ویژه در متن انگلیسیِ آن نه تنها از آن سرزمین بیرون نرفتند، بلکه آن را در سال ۱۹۸۱ ضمیمۀ خاک خود کردند. آنان با استناد به کتابِ «جنگ یهودیان» نوشتۀ «فلاویوس یوسیفوس»، مورخ رومی- یهودیِ قرن اول میلادی، بلندیهایِ جولان را یکی از سرزمینهای تاریخیِ قوم یهود میدانند.
دوشنبۀ هفتۀ گذشته ۲۵ مارس دونالد ترامپ، رئیس جمهوریِ آمریکا، با برگزاریِ مراسمی در کاخ سفید با حضور بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، فرمانِ شناساییِ رسمیِ حاکمیتِ اسرائیل را بر بلندیهایِ جولان امضا کرد. روسیه، ایران، ترکیه و کشورهای عربی از جمله عربستان سَعودی این تصمیم را بیدرنگ محکوم کردند. کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا، بلژیک و لهستان، که همه اعضای شورایِ امنیت سازمان ملل هستند، با انتشار بیانیهای رسمی اعلام کردند که حاکمیت اسرائیل را بر سرزمینهایِ اشغالی از جمله بلندیهای جولان به رسمیت نمیشناسند. در جلسۀ فوری شورای امنیتِ سازمان ملل نیز که روز چهارشنبه ۲۷ مارس به درخواست دولت سوریه تشکیل شد، ۱۴ کشور از ۱۵ کشور عضو آن شورا تصمیمِ ترامپ را در به رسمیت شناختنِ حاکمیتِ اسرائیل بر بلندیهایِ جولان محکوم کردند. روز یکشنبه ۳۱ مارس نیز سرانِ کشورهایِ عربی در سیامین کنفرانس اتحادیۀ عرب مخالفت خود را با آن تصمیم اعلام کردند.
بلندیهایِ جولان منطقهای کوهستانی در جنوب غربی خاک سوریه است که پس از پیروزی اسرائیل بر سوریه در جنگ شش روزه در ژوئن ۱۹۶۷ به اشغال آن کشور درآمد. در ۲۲ نوامبر آن سال شورایِ امنیتِ سازمانِ ملل قطعنامۀ ۲۴۲ را به تصویب رساند که در آن با اشاره به اصلِ حاکمیت، استقلال و تمامیتِ ارضی کشورهایِ درگیر در آن جنگ، خروج نیروهایِ اسرائیلی از سرزمینهایِ اشغالی اصلی ضروری در جهتِ کاربستِ منشور سازمان ملل به ویژه مادۀ ۲ آن منشور اعلام شد. آن ماده بر حفظ صلح و امنیتِ بینالمللی تأکید میکند. اما اسرائیلیها به بهانههای گوناگون از جمله با استفاده از بعضی ناروشنیها در آن قطعنامه به ویژه در متن انگلیسیِ آن نه تنها از بلندیهای جولان بیرون نرفتند، بلکه آن سرزمین را در سال ۱۹۸۱ ضمیمۀ خاک خود کردند.
در متن فرانسۀ آن قطعنامه هنگامی که از خروج اسرائیل «از سرزمینهایِ اشغالی» سخن میرود، منظور همۀ سرزمینهایِ اشغالی است. زیرا در فرانسه حرف اضافۀ «از» را جمع میبندند. در حالی که در انگلیسی مانند فارسی حرف اضافۀ «از» جمع بسته نمیشود. در نتیجه، در متن انگلیسیِ قطعنامه منظور «از سرزمینهای اشغالی» میتواند نه همۀ سرزمینهایِ اشغالی بلکه جزئی از آنها باشد. در متنهایِ رسمیِ آن قطعنامه به زبانهای روسی، اسپانیایی، چینی و عربی نیز مانند متن فرانسوی هیچگونه ابهامی از نظر معنایی وجود ندارد. اما اسرائیلیها فقط متن انگلیسیِ آن قطعنامه را مِلاک قرار دادند و تنها بخشی از سرزمینهای اشغالی مانند صحرای سینا و نوار غزه را به صاحبانِ اصلیِ آنها بازگرداندند.
دومین ناروشنی در متن آن قطعنامه پیوستگیِ ضمنیِ «اصلِ خروج نیروهایِ اسرائیلی از سرزمینهای اشغالی» با مسئلۀ «حفظ صلح و امنیتِ بینالمللی» است. اسرائیلیها با استناد به این پیوستگیِ ضمنی از بازگرداندنِ همۀ سرزمینهایِ اشغالی به صاحبان آنها خودداری کردند، زیرا مدعیاند موجودیتِ کشورشان همواره در خطر است.
اما گذشته از همۀ اینها، اسرائیلیها بلندیهایِ جولان را یکی از سرزمینهای تاریخیِ قوم یهود میدانند. آنان از جمله به کتابِ «جنگ یهودیان» نوشتۀ «فلاویوس یوسیفوس»، مورخ رومی- یهودیِ قرن اول میلادی، استناد میکنند که در آن چگونگیِ گشودنِ شهر «گامالا» (به عربی «جَمالا») به دست رومیان توصیف شده است. این شهر که در بلندیهای جولان قرار دارد، گویا در آن زمان مهمترین شهر یهودینشینِ منطقه بوده است. نخستین جنگ یهودیان با رومیان از ۶۶ میلادی تا ۷۳ میلادی طول کشید. به نوشتۀ فلاویوس یوسیفوس، در آن جنگ ساکنان شهر گامالا به جای تسلیم شدن به رومیان ترجیح دادند خودکشی کنند. با این حال، در دورۀ حاکمیت رومیان و سپس بیزانسیها بر بلندیهای جولان جماعتهای یهودی به حیات خود در آن منطقه ادامه دادند. در «قصرین» که شهری در بلندیهای جولان و جزو سرزمینهای اشغالی است آثاری از ویرانههای کنیسهها و دیگر بناهای عمومیِ یهودی باقی مانده است.
از پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم جماعتهایِ صهیونیستی با برنامهای حساب شده به خرید زمین در بلندیهای جولان و منطقۀ حَوْران در جَنوبِ غربی سوریه روی آوردند. در آن زمان این مناطق جزو امپراتوریِ عثمانی بود و یهودیها در آن امپراتوری آزادانه میتوانستند زمین بخرند. برای نمونه، در ۱۸۸۵ جماعتِ یهودیِ «یشوفِ قدیم» ۱۵ کیلومتر مربع در مرکز جولان و از ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۴ «بارون ادموند دوُ روتشیلد»، بانکدار معروفِ یهودی، ۱۵۰ کیلومتر مربع در بلندیهای جولان زمین خریدند. این زمینها را تا سالهای دهۀ ۱۹۳۰ سازمانهای صهیونیستی اداره میکردند.
در پی جنگِ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی بلندیهای جولان به زیر قَیمومَتِ فرانسه درآمد. در ۱۹۴۶ هنگامی که جمهوریِ عربی سوریه اعلام استقلال کرد و قَیمومَت فرانسه پایان یافت، آن بلندیها جزئی از خاک سوریه شد. در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ قطعنامۀ ۱۸۱ مجمع عمومیِ سازمان ملل موسوم به «طرح تقسیم فلسطین» به تصویب رسید و در ۱۴ ماه می ۱۹۴۸ اسرائیل تشکیل شد. در نخستین جنگ اعراب و اسرائیل که در ۱۵ می ۱۹۴۸ آغاز شد و تا ژوئیۀ ۱۹۴۹ طول کشید، نیروهای سوری در بلندیهای جولان جایگیر شدند و با استفاده از جایگاه مسلطِ آن عرصه را بر اسرائیلیهای درۀ اُردن تنگ کردند.
از سوی دیگر، از آنجا که حیات اسرائیل به منابع آبیِ مناطق مرزیِ آن و مناطق اشغالیِ کرانۀ باختری و جَنوب لبنان وابسته است، در سالهای دهۀ ۱۹۶۰ سوریها با منحرف کردن مسیرِ آبِ رود «بانیاس» در بلندیهای جولان کوشیدند اسرائیل را از نظر آب در تنگنا قرار دهند. این کار سببساز درگیریهایِ اسرائیل از نوامبر ۱۹۶۴ تا می ۱۹۶۷ با کشورهای سوریه و اردن شد. در ژوئن ۱۹۶۷ در جنگ شش روزه اسرائیل بر بخش مهمی از بلندیهای جولان دست یافت و از اوت آن سال جایگیر کردنِ نونشینهایِ یهودی را در آن سرزمین و کشاورزی در زمینهای آن را آغاز کرد. پس از آنکه اسرائیل در ۱۹۸۱ آن سرزمین را ضمیمۀ خاک خود کرد، در ۱۴ دسامبر آن سال شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامۀ ۴۹۷ رأی به محکومیت آن داد و اعلام کرد که بلندیهای جولان سرزمین اشغالی است و باید به سوریه بازگردانده شود.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید