خوابگردی خواننده در جهان داستانی نویسنده
پشت جلد کتاب میخوانیم:ِ «فریدون تنکابنی در تهران به دنیا آمده. چند سالی درس خوانده. چند سالی معلم بوده. چند سالی کار مطبوعاتی کرده. چند سالی، به خاطر نوشتههایش، به زندان افتاده. چندتایی کتاب نوشته. چندتایی از کتابهایش به زبانهای دیگر ترجمه شده و چندین و چند سال است که در غربت مهاجرت به سر میبرد.»
نتشر شده در: : روزآمد شده در
ذوقسنجی و چارهآزمایی در زبان در آثار بسیاری از نویسندگان فارسی زبان دیده میشود. اما بسیاری از آنان نتوانستهاند از بیراهه رفتن و رسیدن به زبانی غیرقابل فهم بجهند و زبانی بیابند پاک، درست و در عینحال قابل درک و فهم.
فریدون تنکابنیٍ داستاننویس اما از آن جرگهایست که اکنون هم که اندکی بیشتر از نیم قرن از نویسندگیاش میگذرد، (اگر نویسنده شدن را بر حسب چاپ نخستین اثر بسنجیم.) داستانهایش را با زبانی شسته، رفته و امروزین چنان روایت میکند که تسلط او بر زبان فارسی به خوبی مشخص میشود. هرچند اگر نخستین آثار او که در جوانی منتشرشان کرده را هم بخوانیم، توانایی نویسنده در روایت و تسلط بر زبان فارسی را خواهیم دید.
هرچند در آثاری مثل «راه رفتن روی ریل»، «یادداشتهای شهر شلوغ» یا «مردی در قفس» گاهی انتقال و بیان نگاه و جهانبینی نویسنده آن چنان آشکار صورت گرفته که به شعار نزدیک میشود. این موضوع در مثلا «یادداشتهای شهر شلوغ» که مجموعهایست از داستانهای کوتاهِ کوتاه یا یادداشتهای یکی دو پاراگرافی، خود را بیشتر نشان میدهد.
اما در مجموعه داستان «چهارشنبهها» که جزو آثار منتشرشده این نویسنده پس از مهاجرت است، با وجود دوری از ایران و نبودن در بستر زبان، نه فقط توجه به زبان و تواناییهای آن بیشتر شده، بلکه نویسنده با حفظ توانایی خود در روایت ماجرا، خواننده را شیفته فارسی شیرین و شیوه قصهگویی جذابش میکند.
مجموعه داستان «چهارشنبهها» شامل هفت داستان «آن شب چه گذشت»، «تک و پاتک»، «چهارشنبهها»، «صدای گلولهها»، «سرزمین آدمهای عوضی»، «اگر نیوتن ایرانی بود» و «دنیایی دیگر» است.
نویسنده مجموعه داستان را به کسانی تقدیم کرده که به زبان فارسی نمیتوانند بخوانند و بنویسند:
" به فرزندانم
بیتا، ترگل، پریسا و کیوان
شاید بیتا آن را به انگلیسی برگرداند،
که ترگل بتواند بخواند.
شاید پریسا آن را به آلمانی برگرداند،
که کیوان بتواند بخواند."
و آیا این مشکل بیشتر مهاجران نیست که فرزندانشان نمیتوانند به زبان سرزمین مادریخود بخوانند و بنویسند؟ و آیا این نگرانی آنها که ادبیات مهاجرت ایران را میشناسند نیست که شاید روزگار این نسل از مهاجران که بگذرد، دیگر نویسنده ایرانی تباری نباشد که به فارسی بنویسد؟"
بیشتر داستانهای مجموعه "چهارشنبهها" حکایت از تجربه نویسنده از زندگی در تبعید دارد.
در داستان «آن شب چه گذشت» برخورد دختری آلمانی با ایرانیها و نگاه دو طرف به یکدیگر روایت میشود.
دختر آلمانی معتقد است:« این موسیاهها حرصی به زن دارند که انگار به عمرشان زن ندیدهاند. برای همین است که تا دستشان برسد، حرمسرا درست میکنند.» یا میگوید: «ایرانیها را با منطق و حساب و کتاب ما نمیشود سنجید. در منطقه معتدله زندگی نمیکنند. میان قطب و استوا در نوساناند.»
و بالاخره شناختش از ایرانیها به اینجا میرسد که: «بی منطقی شرقی! میهمان نوازی ایرانی! دوستی، مردی و مردانگی، قول مردانه، حرف مرد یکی است! مانند مگسی که در تار عنکبوت گرفتار میشود، ایرانیها هم خودشان را در شبکهای از این کلمات اسیر کردهاند. نیروی کلمه! بیخود نیست که بزرگترین شاعران، جادوگران کلمات، از این سرزمین برخاستهاند.»
و یکی از شخصیتهای ایرانی داستان، بهرام، آلمانیها را چنین توصیف میکند: «آلمانیها جور دیگرند، ما حرفش را میزنیم، آنها عمل میکنند. گذشتهها گذشته. بنده دم باش...تنهایی دیوانهشان میکند. تنها باشی. هیچ به تو نرسد. نیازهای روح به جهنم، هیچکس نباشد که به جسمت برسد، ناز و نوازشت کند، نیازهای جسمت را برآورد. به هرحال یکی باید باشد، حتی اگر چندان دلخواه نباشد. حتی اگر خارجی باشد.»
بهرام هم در مورد دوست دختر آلمانیاش میگوید: «این آلمانیها اکثرشان جان به جانشان کنی، یک نوع نژادپرستی پنهان توی خونشان است. از تو که میخواهند تعریف کنند میگویند: "با این که خارجی هستی، دوستت داریم." مثل اینکه بگویند: "با اینکه جذام داری، از معاشرت با تو ناراحت نیستیم.»
اما این داستان، جز روایت برخورد جامعه مهاجر ایرانی و میزبانان آلمانیشان از امر فراگیر دیگری هم میگوید که با توجه به زمان خروج نویسنده از کشور پس از انقلاب سال 1357 و اوايل دهه شصت، این نیز از مشخصات زندگی بخشی از مهاجران ایرانی بوده است.
آنها که به دلیل فعالیتهای سیاسی ایران را ترک کرده بودند و برخیشان بعد از فرار و پناهندگی، با اعانهای که از دولت میگرفتند، وقتشان به بحث در کافهها و آبجو خوردن میگذشته، بی آنکه در عمل حاصلی به بار آورد.
موضوع زندگی مهاجران دستمایه دیگر داستانهای این مجموعه نیز قرار گرفته است. از جمله داستان «چهارشنبهها» که به شرح جلسات روز چهارشنبه چند ایرانی در کافهای در یکی از شهرهای آلمان پرداخته.
داستان «تک و پاتک» هم از نویسنده معترضی میگوید که زندانی شده و بیآنکه بداند مورد سوء استفاده تبلیغاتی حکومت قرار میگیرد.
داستان دیگر، «صدای گلولهها» که به گفته نویسنده زیر تاثیر فضای مبارزات چریکی دهه پنجاه خورشیدی نوشته شده و ابتدا در یک جُنگ ادبی که به ترفندی از بررسی سانسور میگریخت، با عنوان «الجزایری» چاپ شده بوده.
اما نویسنده معتقد است که پس از گذشت چند دهه دست کم یک چیز این داستان هنوز تازه و جدی است و آن ستمی است که در سرزمین ما به کودکان روا میدارند.
و داستان «سرزمین آدمهای عوضی» قصه مردمانی است در سرزمینی که: «یک شهردار دارد که به جای آنکه سر هر میدان و خیابان، یک توالت عمومی درست کند، یک جنازه چال میکرد.
در این سرزمین همه ارزشها وارونه بود، هرکس را که رد صلاحیت میکردند، صاحب صلاحیت شناخته میشد و اعتبارش بالا میرفت و اگر صلاحیت کسی را تائید میکردند، سخت ناراضی میشد، چرا که دوستان و آشنایانش از او میپرسیدند: «فلانی، نکند تو هم سُم داری و جزو از ما بهترانی که صلاحیتت را تائید کردهاند؟... از همه بهتر در این سرزمین به زندان افتادن بود که شان و مقام و اعتبار آدمی را حسابی بالا میبرد. روزنامهای که چند بار توقیف نشده و روزنامهنگاری که چند بار به زندان نیفتاده بود، به یک پول سیاه هم نمیارزید.
... دراین سرزمین دیپلماتها بالاترین تلاش دیپلماتیکشان این بود که در مراسم رسمی با دیپلماتها و مقامات زن دست ندهند... عاقبت یک مخترع متعهد مسلمان دستکشی اختراع کرد به رنگ پوست دست با همان موهای زبر سیاه، که آن را به دست میکردند و به راحتی با خانمها دست میدادند، اما روزنامههای مکتبی ولکن معامله نبودند و با چاپ عکس دست دادن آنها با خانمها رسوایی به بار میآوردند و پرونده سازی میکردند.»
شاید این داستان بیشتر از دیگر داستانهای این مجموعه اشتراکات زبانی و فکری نویسنده با آثار پیشین او و همچنین تواناییهای وی در عرصه طنز را نشان دهد. اما در مجموع داستانهای این مجموعه با روایت شیرین نویسنده و نثر فارسی زیبا، خواننده را چون یک خوابگرد در جهان زبانی و ذهنی او میگرداند.
فریدون تنکابنی، داستاننویس ساکن آلمان، متولد 1316 است و از حدود سه دهه پیش به دلایل سیاسی از ایران خارج شده است. این نویسنده، بیش از 10 کتاب در کارنامه خود دارد. نخستین اثر او، «مردی در قفس» در سال 1340 منتشر شده است. مجموعه داستان "چهارشنبهها" را بیست سال پس از خروج از ایران در سال 1383 در آلمان توسط انتشارات فروغ در شهر کلن منتشر کرد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید