دسترسی به محتوای اصلی
فستیوال کن 2015

در حاشیه جشنواره سینمایی کن

برای هر سینما دوست، فستیوال پر زرق وبرق کن از جذبه ویژه ای برخوردار است. این جذبه برای دست اندرکاران سینما چند برابرمی شود چون می توانند از ویترین کن برای فعالیت خود بهره بسیاری ببرند. بالا رفتن از فرش قرمز، بازار فیلم، تماس های حاشیه ای و میهمانی هائی که این تماس هارا بیشتر ممکن می سازند، سبب شده همه بخواهند در روزهای برگزاری فستیوال در کن باشند که جمعیتش چند برابر می شود، هتل هایش نرخ های خود را به شدت بالا می برند و حتا تک اتاق های نه چندان دلچسب هم می توانند مشتری خود را بیابند.

DR
تبلیغ بازرگانی

حضور بیش از 4000خبرنگار، یعنی رقمی بیشتر از بازیهای المپیک، که آن هر چهار سال یک بار برگزار می شود در حالی که فستیوال کن سالانه است، به این شهر حالت خاصی می بخشد. بدین معنا که همواره در شهر با افرادی برخورد می کنیم، که همچون در فیلم های علمی-تخیلی، کارت حرفه ای بر گردن دارند و این سو و آن سو می روند.
البته آنها تنها کسانی نیستند که کارت خود را بر گردن دارند، حدود 12.000 حرفه ای های دیگری هم که همه روزه به بازار فیلم سرازیر می شوند و یا کسانی که می خواهند وارد دهکده بین المللی شوند هم می بایست کارت حرفه ای داشته باشند. در واقع در بخشی از شهر کن و حتا هتلی چون "ماژستیک" که محل اقامت شماری از سینماگران است، رفت وآمد بدون این کارت ممکن نیست.
مرکز این محدوده دست نیافتنی، کاخ فستیوال است که سی سال پیش برای جایگزینی کاخ قدیمی فستیوال ساخته شد و تا کنون سه بار درون آن برای تطبیق با معیارهای ایمنی باز سازی شده است .
گفتنی است که بلواری که سراسر ساحل شهر کن را می پیماید و "کروازت" نام دارد، در بخش جلوی کاخ فستیوال، در ساعاتی که نمایش رسمی فیلم ها جریان پیدا می کند کاملأ بسته است و باید آن را دور زد.
یکی از سالن های مهم درون این کاخ، "سالن "لومییر"، به نام برادران "لومییر"، مخترعان سینما، است که 2300 صندلی دارد و افزون بر نمایش فیلم های بخش اصلی برای خبرنگاران و در سانس های رسمی، مراسم گشایش و پایانی نیز درآن برگزار می گردد.

جادوی نخستین بار

برای کسانی که دست اندر کار نقد فیلم و سینما هستند، حضور در فستیوال کن در آغاز یک رویا و سپس یک بایست به شمار می آید.
رویائی که می توان گفت به نخستین روز، نخستین نمایش و نخستین حضور در سالن "لومییر" محدود می شود. چرا که پس از آن فستیوال کن جنبه "آئینی"و یکنواختی پیدا می کند. چون خبرنگاران ناچارند، به نسبت فاصله محل اقامتشان از کاخ فستیوال، دست کم ساعت 7 بامداد از خواب بیدار شوند تا بتوانند برای ساعت 8:30 دقیقه در سالن باشند. پس از آن به نسبت اهمیت حوزه ی کاری شان، می بایست بین سه تا 4 فیلم را در روز ببینند. در واقع دوسانس صبح و ساعت 7 شب، در سالن "دوبوسی"، فیلم های مسابقه ای اصلی را در بر می گیرند که گاه نیز درساعات دیگر و از جمله 10 شب در سالن های کوچکتر کاخ نمایش داده می شوند. در طول روز، انها می بایستی برای رسانه ای که آنها راراهی کن کرده گزارش خود را تهیه کنند، خود را در جریان خبرهای دیگر قرار دهند، دنبال شخصیت هائی که برای گفتگو به آنها نیاز دارند، بدوند و اگر شد ساندویچی را هم در این بین گاز بزنند.
خوشبختانه "نسپرسو" در طبقه اول کاخ فستیوال، قهوه رایگان در اختیار همه قرار می دهد و فواره های آب هم در بخش بازار و سالن مخصوص خبرنگاران که رو به بلوار است و در آن کامپیوتر های بسیاری قرار داده شده ، وجود دارد.
گفتنی است که 23-24 سال پیش، سالن خبرنگاران در طبقه سوم و رو به دریا قرار داشت و افزون بر قهوه، آب میوه و حتا در یک سال آبجو هم به رایگان به آنها داده می شد..
در سالن بزرگ دیگری که در طبقه سوم و در کنار جعبه های پستی شمارمحدودی از خبرنگاران قرار گرفته، "وای فای" رایگان در اختیار آنهائی قرارداده می شود که کامپیوتر های خود را دارند. در آنجا نیز قهوه و آب رایگان در دسترس آنان قرار داده می شود.

از بایست ها سخن رفت. اهمیت کن در این است که نه تنها در آن فیلم ها و جریان های تازه سینما دیده می شوند، بلکه موقعیت برای شناختن افرادی به وجود می آید که بر سرنوشت فیلم ها تأثیر می گذارند. البته این موقعیت پس از سالها رفت وآمد به فستیوال ممکن می گردد و برای کسی که نخستین روز خود را در آن می گذراند، جز همهه و هجوم یک جمعیت بزرگ، چیز دیگری را نمی بیند.
این ماشین بسیار بزرگ که چرخهای آن، به دلیل تجربه اندوزی طی سالهای پی در پی، به خوبی روغن خورده اند و همه چیز جای خود را در آن دارد، و از این رو بسیار سرد به نظر می آید، اما گرد هم آمدن شماربزرگی از خبرنگاران و دست اندر کاران فستیوالها، پس از پایان نمایش نخستین فیلم روز، در کنار جعبه های پستی، و همچنین بازار فیلم و غرفه های دهکده بین المللی، موقعیتی نادر برای داد وستد های گوناگون وخبر گیری به دست می دهد. خبرهائی که ممکن است در کمتر رسانه ای داده شود.

کارتی که همه درها را می گشاید

نباید فراموش کرد که فستیوال کن کاملأ "خبرنگار محور" است و با کارت خبرنگاری به همه جا می توان رفت در حالی که با کارت حرفه ای، نمی توان فیلم ها را دید و آنها می بایستی، همچون اهالی شهر دعوت نامه تهیه کنند.
حرفه ایهای سینما اما از دعوت نامه های بیشتری برای شرکت در میهمانی های غرفه های مختلف و میهمانی های شبانه کن برخوردارند.

حال گر چه این کارت همه درها را می گشاید، اما رنگ آن است که دارنده اش را از امکانات و تسهیلات کم و بیش زیاد برخوردار می کند. بدین معنا که کارت زرد برای آنهائی است که چندان جائی در دنیای مطبوعات بزرگ و پرآوازه ندارند، کارت آبی برای تازه واردین و خبرنگاران کم تجربه است، کارت صورتی برای پرسابقه تر ها، کارت صورتی با یک نقطه طلائی برای تجربه دارها و کارت سفید برای نامور تر هاست.
کسانی که در این دو رده قرار می گیرند بر دیگران ارجحیت دارند و بدون صف وارد سالن می شوند.
در سالن هم دارندگان کارت سفید از دو رده ویژه برخوردارند و دیگران صندلی های دیگر را پر می کنند. گاه نیز چند صندلی برای اکیپ فیلم، به ویژه برای فیلم های شرکت داده شده در بخش نوعی نگاه، در نظر گرفته می شود که در صورت خالی ماندن و پس از خاموشی سالن در اختیار همه قرار می گیرد.

طبیعتأ در ساعاتی که ساخته های کارگردانان بنام نمایش داده می شود، جمعیت بیشتری در برابر در سالن نمایش دیده می شود و گاه آنهائی که کارتشان از رنگ خوبی برخوردار نیست، موفق به دیدن فیلم نمی شوند. البته در بخشی به نام "سالن شصتمین سال"، که از چند سال پیش در کنار کاخ فستیوال برپا شده، فیلم های روز پیش به نمایش در می آیند. در روز پایان فستیوال هم پاره ای از فیلم ها دوباره به نمایش گذاشته می شوند که دیگر برای صحبت از آنها ویا کار بر روی آنها دیر است.

کن کلاسیک و سینمای پلاژ

یکی از برنامه های حاشیه فستیوال کن، که توسط پاره ای دیگر از فستیوال ها نیز از چندی پیش در نظر گرفته می شود، نشان دادن شماری از فیلم های کلاسیک در فضای باز است.
در کن، اکران بزرگی بر روی پلاژ عمومی چسبیده به کاخ فستیوال قرار داده می شود که همه عابران و علاقمندان می توانند فیلم های کلاسیک را بر روی آن ببینند و یا دوباره ببینند.
دیدن خانواده هائی که، به عنوان مثال، "ایوان مخوف"، یکی از شاهکارهای "سرگئی ایزنشتاین" را بر روی این پرده نگاه می کنند، بسیار دلچسب است.

پروتکل اجتناب ناپذیر فسیتوال کن

برای کسانی که از راه تلویزیون و دور به مراسم بالا رفتن از پله های کاخ فستیوال کن می نگرند شاید چندان پروتکل مراسم نمایش فیلم ها چندان مشخص نباشد.
بد نیست اشاره ای به چند مورد آنها بکنیم. یک این که به ویژه آقایان باید پاپیون بزنند وکت شلوار سیاه برتن داشته باشند. که البته هنرمندان گاه از این اصل تخطی می کنند.
برای خانم ها نیز لباس شب نشینی و یا لباسی که کمی با زینت آلات و یا ترفند های دیگر از آن جنبه لباس کار را گرفته باشند، اجباری است. در مورد کفش آنها نیز دقت خاصی می شود. یعنی نمی توان با کفش تنیس از پله ها بالا رفت.
منتها امسال، نگهبانانی که حتا یک دقیقه نیز به کسی اجازه دیر کرد نمی دهند، از حد خود فراتر رفتند و نزدیک بود یک مشکل دیپلماتیک میان فرانسه و آمریکا بیافرینند.
بدین معنا که آنها در مراسم نمایش فیلم "کارول"، ساخته "تاد هینز" آمریکائی از ورود زنانی که با کفش های بدون پاشنه و بند هائی به دور پا آمده بودند، جلوگیری کردند. در حالی که این کفش ها، کفش های 600 یورو ئی بودند !!
"والریا ریشتر"، تهیه کننده فیلم که چهار بار از ورودش به دلیل پوشیدن کفش باز و تخت جلوگیری شده می گوید سرپابودن دراز مدت، و پیمودن سراسر بلوار "کروازت" بارها در طی روز، اجازه نمی دهد که زنان کفش های نازاحت بر پا داشته باشند. آنها اگر نمی خواهندکفش های ورزشی با کفه طبی پا نکنند، ناچارند کفش های راحتی را با خود به کن بیاورند که دست کم پنج سال از عمرشان گذشته باشد.
به هر رو ، با دخالت "تییری فرمو" و آرام کردن نگهبانان، این ماجرا پایان پذیرفت.

وقت شناسی و نظم

رعایت وقت یکی از جدی ترین وظیفه ای است که فستیوال کن، نه تنها به خبرنگاران بلکه به آنهائی هم که بر روی فرش قرمز گام می گذارند، تحمیل می کند. هیچ کس نمی تواند پس از بسته شدن درها امید رفتن به درون سالن ها را در خود بپروراند.
افراد معمولی ای که با دعوت نامه در یکی از نمایش های رسمی شرکت می کنند،باید بدانند که نمی توانند خرامان خرامان چون هنرپیشگان از بین صدها عکاس وفیلمبردار عبور کنند و یا ژست های آرتیستی به خودبگیرند. در این صورت فورأ از آنها خواسته می شود که بر سرعت گامهایشان بیافزایند و وارد سالن شوند.
از عکاسان وفیلمبرداران صحبت شد. آنها نیز علاو بر رعایت لباس مناسب، نمی توانند هر کاری که دلشان میخواهدبکنند. آنها باید پشت نواری که کشیده شده قرارگیرند، بر روی زمین ننشینند و مزاحم عبور ستارگان نشوند. به هر کدام یک جای خاص برای تمام مدت فستیوال داده شده که در صورت عدم رعایت آن، کارت ویژه انها لغو می شود.
همانگونه که گفته شد این قوانین به طور کلی رعایت می شود اما گاه به ستارگان اجازه داده می شود آنها را دور بزنند و یافانتزی در لباسشان به وجود آورند. که البته این نیز باید از پیش توسط مسئول مطبوعاتی فیلم با مقامات فستیوال مطرح و هماهنگ شده باشد. با این وجودپیش آمده که "ژرار دو پاردیو"، در آخرین لحظه به کن رسیده با همان لباس نامنظمش از پله ها بالا رفته است. برعکس در سال 1988، ازورود "ریچارد گیر" به سالن نمایش به دلیل پوشیدن لباسی راحت جلوگیری به عمل آمده بود.
دیگر این که همچون برای سوار شدن در هواپیما، به هنگام رفتن به سالن و بر مبنای مقرارت شدیدی که برای جلوگیری از سوء قصدها پیاده شده اند، کیف ها جستجو می شوند. منتها از ورود هر گونه خوراکی، بطری اب و حتا میوه موز (از ترس پرت کردن آن ..) جلوگیری می شود. و این برای خبرنگارانی که از راه دور می آیند و می خواهند کمتر خرج کنند، و یا وقت غذا خوردن ندارند و بنابراین ساندویچ یا میوه هائی با خود می آورند، کار را دشوار می سازد.
کن و تبدیل شدن تدریجی آن به یک پلت فورم بازرگانی

یکی از مهمترین بخش های فستیوال کن، بازار فیلم این فستیوال است که برای شماری از فیلم ها و سینمای کشورها سرنوشت ساز به شمار می آید.
به همین دلیل می توان آن را بخش پنهانی کوه یخ دانست.
120 کشور امسال در آن شرکت داشتند که بیشترین جا را به نوآوریهای تکنیکی در سینما داده بودند.
اگر بخواهیم از نظر جغرافیائی حضور کشور هارا در بازار کن مشخص کنیم، باید بگوئیم که آمریکا و فرانسه هر کدام با 15% از سهم بازار در صدر کشورهای دیگر قرار می گیرند، انگلستان با 12% در مقام دوم قرار می گیرد و مجموعه کشورهای دیگر اروپا 32%، آسیا 16% و آمریکای لاتین 4% این بازار را تشکیل می دهند.
برخی از کشورها، چون کره جنوبی، سال به سال حضور خود را در بازار گسترده تر می کنند وکشورهای تازه ای به آن افزوده می شود.
فیلم های بازار افزون بر روی تلویزیونهای هر غرفه، در 34 سالن نمایش فیلم این بازار به نمایش درمی آیند که 17 تای آنها به پخش دیجیتالی مجهز شده اند.

جلوه و لوکس به جای داد وستد انسانی

کسانی که فستیوال کن را از سالها پیش دنبال کرده اند، همواره تأسف روزهائی را می خورند که کن حال و هوای دیگری داشت. ستارگان در آن ماجرا می آفریدند و شماری از آنها را می شد در حال گردش در بلوار "کروازت" و یا رستورانهای کوچک شهر دید.
امروز دیگر خبری از این نزدیکی ها نیست. ستاره ها را در ماشین های سیاه با شیشه هائی سیاه، جلوی فرش قرمز تحویل می دهند و آنها نیز از میان موج عکاسانی می گذرند که بنا به معیارها و مقررات از پیش تعیین شده صف بسته اند.
برخی از آنان حتا پس از رسیدن به بالای پله ها و خودی نشان دادن، پس از زمان کوتاهی، از پله های پشتی ساختمان که ورودی هنرمندان نیز هست، بیرون می روند .
برای این چند لحظه، شماری از اهالی در پشت میله های نزدیک به محل ایست ماشین ها، از ساعات بسیار زود بر روی چهار پایه یا نردبان های کوچک خود در انتظار می نشینند.
یک دلیل آن ایجاد حاله ای از راز به دور ستاره به منظور بهره برداریهای اقتصادی برای فیلم است و بخش دیگر آن شایز حفظ امنیت آنها باشد.
تهیه کنندگان فیلم، به ویژه آمریکائی ها ، سختگیریهای بسیاری می کنند و شرط های سنگینی می گذارند. "ژیل ژاکوب"، رئیس پیشین فستیوال از 5 تا 6 محافظ برای "شارون استون" سخن می گفت که دو تای آنها را کمپانی فیلم همراهش می کرد و بقیه را می بایست فستیوال و شهرداری دراختیار او بگذارد.
به رو، به گفته وی "ستارگان لوکوموتیو هائی هستند که فستیوال را با خود می کشند."

یا به عبارت دیگر باید با همه خواست هایشان کنار آمد.

تغییرات چشمگیر فستیوال امسال

گرچه امسال فیلم های برگزیده برای بخش مسابقه ای اصلی فستیوال چنگی به دل نمی زدند و در مجموع سال بسیار ضعیفی بود، اما ما شاهد یک تغییر اساسی در برگزیدن فیلم های گشایش و پایانی فستیوال بودیم که دلمشغولی فستیوال را نسبت به فیلم های متعهد نشان می داد. دیگری برگزیده های هیأت داوران بود.
این هیأت به یک فیلم کاملأ اجتماعی نه چندان سزاوار، "دیپان"، ساخته ژاک اودیار" ، کارگردان فرانسوی، نخل طلا داد که ماجرای مهاجران را در فرانسه به تصویر می کشید و همین نخل را نصیب "امانوئل برکو"، کارگردان و هنرپیشه، به عنوان بهترین هنرپیشه زن نمود که فیلم بسیار اجتماعی و دردناکش "سربلند"، به شکلی غیر متعارف در شب گشایش فستیوال به نمایش در آمد. باز هم همین هیأت داوران جایزه بهترین هنرپیشه مرد را به "ونسان لندون"، بازیگر فرانسوی، برای ایفای نقش یک کارگر ماهر بیکار، در فیلم اجتماعی "بازار کار " داد.
جالب این جا ست که کسی تصور نمی کرد فرانسه این چنین از فستیوال امسالاین چنین دست پر بیرون بیاید.
به هر رو با نمایش فیلم مستند "یخ و آسمان" ، ساخته "لوک ژاکه"، که ماجرای شگفت انگیز کاشف بزرگ فرانسوی قطب جنوب، "کلود لوریوس" را به تصویر می کشید، فستیوال کن باز هم امسال از ضابطه همیشگی این فستیوال و فستیوال های دیگر فاصله گرفت که بیشتر فیلم های سبک تر و یا حتا "تجاری تر" را در آغاز و پایان فستیوال نشان می دهند.
شاید دورانی را که می گذرانیم امکان سبکبالی را نمی دهد. اما فرهنگ را هم نباید از یاد برد که همراه با آموزش تنها راههای مبارزه با کورذهنی و وحشی گری می توانند باشند.

حال باید منتظر شد و دید 69 امین برگزاری فستیوال کن چگونه با دشواریهای جهان کنار خواهد آمد ؟

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.