دیکاپریو، برد پیت و تارانتینو؛ هیجان هالیوود در کن
«روزی روزگاری… در هالیوود» تازهترین فیلم کوئنتین تارانتینو، کارگردان آمریکایی، که در هفتاد و دومین جشنواره کن اکران و با تشویق فوقالعاده تماشاگران و نظر مثبت منتقدان مواجه شد، جان تازهای به این جشنواره بخشید؛ فیلمی با ویژگیهای همیشگی آثار تارانتینو: خشونت و ارجاع فراوان به فرهنگ عامه و تاریخ.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
نهمین فیلم کوئنتین تارانتینو، در حالی برای نخستین بار روز سهشنبه ۲۱ مه، در جشنواره کن اکران شد که از یک روز قبل، تب و تاب نمایش این فیلم فضای جشنواره را فرا گرفته بود.
نخستین روزهای جشنواره امسال با نمایش فیلمهای بزرگان سینما و حضور شخصیتهای مشهور هنری همراه بود و هفته دوم جشنواره از روز دوشنبه با انتظار برای نمایش این فیلم آغاز شد.
در روز اکران، جمعیت بسیاری از صبح در خیابان و مقابل کاخ جشنواره در انتظار رسیدن ستارگان این فیلم بودند. این جمعیت تا نیمه شب همچنان در خیابان ماندند تا بتوانند بار دیگر پس از اکران فیلم، بازیگران مورد علاقه خود را ببینند و تشویق کنند.
چهارشنبه، روز دوم اکران این فیلم هم همچنان با اشتیاق تماشاگران همراه بود. بسیاری از صبح خیلی زود مقابل کاخ جشنواره صف بستند تا بتوانند آن را در اکران دوم تماشا کنند و از آنجا که «روزی روزگاری… در هالیوود» با وجود مشتاقان فراوان، در جشنواره امسال فقط در دو سانس عمومی اکران شد، خیلی از دوستداران سینمای تارانتینو نتوانستند در سالن جایی بیابند و آن را تماشا کنند
نخستین اکران فیلم این سینماگر آمریکایی، با تشویق مخاطبان نیز مواجه شد. به طوری که پس از پایان نمایش «روزی روزگاری… در هالیوود» تماشاگران حدود ۶-۷ دقیقه ایستادند و برای آن کف زدند. چنین تشویقی سبب شد که دی کاپریو، یکی از بازیگران فیلم از شوق اشک بریزد.
هرچند این نخستین بار نیست که فیلمی در جشنواره کن با چنین استقبال و چنین تشویقی مواجه میشود، اما این اتفاق فقط برای برخی فیلمها در تاریخ این جشنواره رخ داده است.
در نشست مطبوعاتی این فیلم که ظهر چهارشنبه برگزار شد نیز خبرنگاران از یک ساعت قبل، برای حضور در سالن صف بسته بودند.
«روزی روزگاری… در هالیوود» چه میگذشت؟
داستان فیلم « روزی روزگاری… در هالیوود » در سال ۱۹۶۹ در لوسآنجلس میگذرد. ریک دالتون، ستاره یک مجموعه تلویزیونی وسترن و بدلکار او به نام کلیف بووث، هرکدام در فضای هالیوود آن سالها مسیر خود را میپیمایند و همراه با تحولات هالیوود نو، میخواهند مشهور شوند.
درست در همان سالهاست که جنبش هیپی اعتراضات خود به جنگ ویتنام و حضور آمریکا در این جنگ را تشدید کرد. همان روزهایی که ریچارد نیکسون تازه به ریاست جمهوری رسید. سالی تاثیرگذار در آینده آمریکا که همزمان شد با ظهور «هالیوود نو»، جنبشی سینماتوگرافیک که تاریخ هالیوود را به دو بخش تقسیم کرد و پیش از آن را «هالیوود پیر» خواندند.
در این دوره، هالیوود قدرت خود را با حضور کارگردانهای بزرگ سینما در استودیوهای قدرتمند فیلمسازی نشان میدهد. هالیوود نو با مضمونهای آثاری که انتخاب میکند و شکستن مرز تابوهای پیشین از جمله سکس و خشونت، در حال پاگرفتن و تثبیت خود است.
اما در تابستان همان سال، یعنی سال ۱۹۶۹، هالیوود با جنایتی تلخ مواجه میشود. شارون تیت، بازیگر هالیوودی و همسر رومن پولانسکی، کارگردان فرانسوی- لهستانی کشته میشود. شارون تیت در همسایگی ریک دالتون (دی کاپریو) زندگی میکند و این زوج از دوستان او هستند. قاتلان شارون تیت طرفداران چارلز منسن جنایتکار آمریکایی و رهبر گروه «خانواده منسون» هستند.
ادای احترام تارانتینو به هالیوود
از «سگهای انباری» تا «روزی روزگاری … در هالیوود»، تارانتینو، این کارگردان خودآموخته که بدون آموزش و تحصیلات، کار فیلمسازی را آغاز کرده، تاکنون هر فیلمی که ساخته، بیشتر از قبل نبوغ خود در سینما را نشان داده است. خودش جایی گفته وقتی از او میپرسند کجا سینما را آموخته؟ پاسخ میدهد: در سالنهای سینما، با تماشای فیلم.
۲۵ سال پیش او نخل طلای کن را برای ساخت فیلم «داستان عامهپسند» به دست آورد و اکنون در ۵۶ سالگی با نهمین فیلم خود بار دیگر برای ربودن نخل طلا به کن آمده است. تارانتینو بارها گفته و وعده داده که بعد از ساخت دهمین فیلمش خود را بازنشسته میکند.
«روزی روزگاری … در هالیوود» نیز مانند دیگر آثار این فیلمساز ویژگیهای خاص سینمای او را دارد: نمایش خشونت و در عین حال عامهپسند بودن. همچنین در نهمین فیلم این کارگردان، بیش از دیگر آثارش شاهد دیالوگهایی هستیم که به فرهنگ عامه ارجاع داده میشود و البته این بار به جای ارجاع به تاریخ سینما، شاهد نمایش بخشی از تاریخ سینما هستیم. در عین حال خود هالیوود نیز یکی از شخصیتهای اصلی فیلم شده است.
تارانتیتو همانطور که خودش جایی گفته «طرفدار پر و پاقرص نمایش خشونت در سینماست»، فیلم تازهاش را نیز بینصیب از این تمایل خود نگذاشته است. به عقیده او توماس ادیسون، دوربین را اختراع کرد تا بتوان با آن از مردم در حالی که همدیگر را کتک میزنند، فیلمبرداری کرد!
البته او در عین حال معتقد است که مخاطب عام سینما، به خشونت در فیلم گرایش دارد. چون در عین حال که به هیجان میآید اما میداند همه آن چیزی که میبیند داستان است و واقعیت ندارد.
کوئنتین تارانتینو این بار هم مانند دیگر فیلمهایش، خود را به سان رهبر ارکستری فرض کرده که احساسات مخاطبان، سازهای او هستند؛ او در «روزی روزگاری… در هالیوود»، هر جا بخواهد تماشاگر را میخنداند و بلافاصله اشک او را جاری میکند.
یک نامه عاشقانه به سینما
یکی از نکاتی که در فیلم تازه تارانتینو مورد توجه خبرنگاران قرار گرفت، حضور کوتاه «مارگو رابی» در نقش شارون تیت بود. این حضور چنان کوتاه و کمرنگ است که فیلم را تا حدی زیادی مردانه کرده است، به ویژه آنکه دو شخصیت اصلی فیلم نه تنها مرد هستند بلکه شهرت بیشتربازیگران این نقشها نسبت به مارگو رابی هم این امر را پررنگتر کرده است.
هرچند تارانتینو در نشست خبری فیلم «روزی روزگاری … در هالیوود» پاسخی به این سوال نداد و فقط به گفتن این اکتفا کرد که با این موضوع موافق نیست، اما بازیگر نقش شارون تیت گفت که به نظرش همین میزان برای نشان دادن «سبکبالی» این زن کافی و تاثیرگذار بوده است.
از دیگر موضوعاتی که در نشست فیلم «روزی روزگاری... در هالیوود» مطرح شد، ارجاعات فراوان تارانتینو در این فیلم به شخصیتهایی سینمایی زنده بود.
تارانتینو درباره این موضوع گفت که این هنرمندان هرکدام به شکلی بر او تاثیرگذار بودهاند و با برخی از آنها همکاری نیز داشته است.
خبرنگار دیگری از تارانتیو درباره رابطه او با رومن پولانسکی پرسید، موضوعی که به دلیل روایت کشته شدن شارون تیت در این فیلم و اشارهای بسیار کوتاه و کمرنگ به پولانسکی به عنوان همسر او مورد توجه قرار گرفته است. تارانتینو با بیان اینکه پولانسکی یکی از بزرگترین فیلمسازان زنده است در ادامه فقط گفت که او یکی از علاقمندان سینمای این فیلمساز است، اما درباره این فیلم با او گفتوگویی نداشته است.
تارانتینو همچنین درباره وجود خشونت علیه زنان در این فیلم، با رد این موضوع گفت آنچه سعی کرده نشان دهد زندگی واقعی این زنان بوده است و در ادامه تاکید کرد که از توضیحاتی که باعث لو رفتن داستان شود، خودداری میکند.
برد پیت هم درباره این موضوع توضیح داد که این صحنهها بیش از آنکه نشاندهنده خشونت علیه زنان باشد، نمایش خشونت علیه از دست رفتن معصومیت بوده است.
خبرنگار دیگری گفت که با توجه به اینکه داستان در سال ۱۹۶۹ میگذرد، آیا بازیگران فیلم ترجیح میدادند که به جای بازیگری در زمان حال، در آن دوره زندگی و کار میکردند؟ تارانتینو گفت که او همه دورههای قبل از وجود موبایل را به بعد از آن ترجیح میدهد!
همچنین در این نشست لئوناردو دی کاپریو گفت که به نظر او این فیلم، یک نامه عاشقانه از سوی کارگردان به سینماست. عشقی که از طریق دو شخصیت اصلی داستان روایت میشود.
منتقدان چه میگویند؟
پیش از اولین نمایش فیلم در کن، تیری فرمو، رئیس جشنواره کن روز سهشنبه با اشاره به درخواست کارگردان، از همگان خواسته بود که عناصر اصلی داستان فیلم را فاش نکنند. خود تارانتینو هم در صفحه توئیترش نوشت: «من سینما را دوست دارم. شما هم آن را دوست دارید. زمان تماشای فیلم، وقت کشف یک قصه است و میخواهم فقط خواهش کنم که هرکس از فاش کردن هر چیزی که سبب شود دیگران از تجربه کردن این داستان خودداری کنند، پرهیز کند.»
هرچند در برخی نوشتههای منتشر شده پس از نمایش فیلم برای خبرنگاران و اهالی سینما، به نظر میرسید این خواهش کارگردان جدی گرفته نشده، اما در عین حال نخستین نقدهای منتشرشده از نگاه مثبت منتقدان حکایت داشت.
برخی منتقدان آن را «نامهای عاشقانه» برای هالیوود خواندند و عدهای دیگر با «شاهکار» خواندن آن نوشتند که تارانتینو مثل همیشه در «کار خلاقانه کاملا توانایی دارد.»
در عین حال برخی منتقدان هم با بیان اینکه این فیلم نیز کاملا امضای تارانتینو را دارد، از «ناامید» شدن مخاطبان پس از تماشای فیلم نوشتند. به گفته آنان کسانی که به امید تماشای اثر تازه کارگردان «داستان عامهپسند»، «سگهای انباری» یا «بیل را بکش» میآیند، هرچند مثل فیلمهی قبلی هنگام تماشای فیلم با غلیان احساسات مواجه میشوند، اما در نهایت انتظارشان برآورده نخواهد شد و ناامید از سالنهای سینما خارج خواهند شد.
نخل طلا به تارانتینو میرسد؟
فیلم تازه تارانتینو آنچنان که خود او در نشست خبری این فیلم گفت با وجود تمام نشدن کار تدوین، به جشنواره کن رسانده شد. دلیل آن از یکسو، داشتن مخاطبان گسترده، از هنردوستان و منتقدان سینما تا مخاطبان عام بود و از سوی دیگر، وجود دو ستاره سینمای هالیوود در فیلم جدید تارانتینو است که برای اولین بار کنار هم قرار گرفتهاند: برد پیت و لئوناردو دی کاپریو.
اگر فیلم ۲ ساعت و ۴۵ دقیقهای ۳۵ میلیمتری تارانتینو بتواند روز شنبه ۲۵ مه نخل طلای جشنواره را به دست آورد، نام این کارگردان به فهرست بزرگان سینما که توانستهاند دو بار نخل طلا را کسب کنند، راه خواهد یافت؛ سینماگرانی چون بیل آگوست، فرانسیس فورد کوپولا، برادران داردن، میشل هانکه، امیر کوستوریکا، کن لوچ و شوهی ایمامورا.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید