دسترسی به محتوای اصلی
ایران

روایت موسوی تبریزی از نحوه کشته شدن فرزندان آیت الله جنتی و گیلانی در خانه‌های تیمی سازمان مجاهدین در دهه ۶۰

سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب در سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی در مصاحبه‌ای از ماجرای کشته شدن فرزند آیت الله جنتی، رئیس مجلس خبرگان و دبیر شورای نگهبان وهمچنین فرار و کشته شدن فرزند آیت الله محمدی گیلانی ، دومین رئیس دادگاه های انقلاب در سالهای دهه ۶۰ سخن گفته است. به روایت موسوی تبریزی که اکنون از فعالان سیاسی اصلاح طلب است، فرزندان این دو که پدرانشان از جمله پایوران و بزرگان نظام اسلامی بوده اند در خانه های تیمی سازمان مجاهدین فعالیت میکردند و از کادرهای مهم این سازمان بوده اند. به گفته او فرزند آیت الله جنتی در عملیات علیه یکی از خانه های تیمی مجاهدین کشته شد و فرزند آیت الله محمدی گیلانی [ دو فرزند او در خانه های تیمی مجاهدین بودند] پس از آنکه موفق به فرار می شود، در حالی که می‌خواست از ارومیه به خارج از کشور فرار کند، کشته شد.

حسین موسوی تبریزی
حسین موسوی تبریزی DR
تبلیغ بازرگانی

موسوی‌تبریزی در این مصاحبه همچنین روایت خودش را از درگیری‌های مسلحانه اوایل دهه ۶۰ از جمله دستگیری و کشته‌شدن موسی خیابانی و اعدام‌های سال ۶۷ بیان کرده است.

موسوی‌تبریزی درباره درگیری‌های سال ۶۰ هم با اشاره به اینکه از طریق موسی خیابانی و زن مسعود رجوی [همسر سابق مسعود رجوی] به رد پای سایر بزرگان این سازمان، همچون پسر آقای گیلانی[ و پسر آقای جنتی که در خانه‌های تیمی بودند، رسیدیم، می گوید: «عملیات با اطلاع من از ساعت چهار نیمه شب شروع شد و تا ۱۰ صبح نیز تمام شد. البته بیشتر آن‌ها به دلیل اینکه اسلحه داشتند و درگیری مسلحانه ایجاد شد، کشته شدند، ولی پسران برخی از بزرگان همچون آقای جنتی کشته شدند و پسر آقای گیلانی هم فرار کرد؛ ولی در مسیری که می‌خواست از ارومیه به خارج فرار کند، کشته شد.[ برخی از گزارش ها از فرار دو پسر آیت الله گیلانی حکایت می کند. ولی کشته شدن هردو آنان به هنگام فرار تأیید نشده است. برخی از محاکمه آنان و صدور حکم اعدام آنان توسط خود آیت الله محمدی گیلانی روایت می کنند.] برخی هم دستگیر شدند و الحمدلله خیلی خوب و زود مسئله جمع آوری شد. این مسأله به جایی رسید که خود رجوی اعلام کرد دیگر در ایران ماندن فایده‌ای ندارد و خط فرار را به "گروهک منافقین" داد و گفت واجب است که همه فرار کنند. اکثر آن‌ها هم که از کردستان و ارومیه فرار می‌کردند، دستگیر می‌شدند و آن‌ها هم که دست به اسلحه می‌بردند، بعضاً کشته می‌شدند.»

موسوی تبریزی در باره برنامه نظام اسلامی برای نفوذ به خانه های تیمی و سرکوب نیروهای فعال مجاهدین که علیه نظام اسلامی وارد جنگ خیابانی و ترور شده بودند، می گوید: «تا قبل از اینکه من به تهران بیایم، حتی یک خانه تیمی نیز در تهران شناخته نشده بود و من در حالی به تهران آمده بودم که حزب جمهوری اسلامی به دلیل حضور نفوذی‌ها منفجر شده بود و به دلیل نفوذ، آقای قدوسی، دادستانی کل انقلاب و مرحوم شهید باهنر و رجایی شهید شده بودند. هر هفته یکی از امام جمعه‌های تبریز، کرمانشاه و یزد شهید می‌شدند.

انور سادات زمانی در یک مصاحبه به تمسخر گفته بود که این چه حکومتی است که هر هفته یکی از افراد مؤثر می‌پرد و کشته می‌شود، بنابراین تهران را با این وضعیت تحویل گرفتیم و در نخستین کاری که صورت دادیم، از سپاه دادستانی و کمیته‌های انقلاب دعوت کردیم و دور هم نشستیم و به آن‌ها گفتیم که از امروز تا چند ماه هیچ‌کس حق ندارد کسی را دستگیر کند. اگر اطلاعاتی نیز دریافت شد، باید کانون و مرکزی باشد که همه اطلاعات در آنجا تجمع می‌شود. آن مرکز متشکل از نمایندگان کمیته سپاه و دادستانی و نماینده بنده که آقای فلاحیان بود.

ما تا ۴۰ روز هیچ اقدام عملی صورت ندادیم؛ چراکه معتقد بودیم اگر خانه‌های تیمی نیز شناخته شدند، نباید حمله کنیم. در هر خانه تیمی پنج نفر بیشتر حضور نداشتند که یک نفر از آن‌ها می‌دانست که باید با چه کسی رابطه بگیرد؛ بنابراین از این خانه تیمی پنج‌نفره، یک نفر با آن‌ها در ارتباط بود؛ بنابراین از مجموع این یک نفر‌ها فقط تعداد محدود از افراد با بالاتر در ارتباط بودند.

به مشاوراملاک‌هایی که متدین بودند، می‌گفتیم که اگر افراد مشکوک برای اجاره منزل آمدند و مخصوصا اگر مجرد بودند به ما خبر بدهید. تلفن دادستانی کل را به این مشاوراملاک‌ها داده بودیم. البته عمده روشش این بود که سپاه و کمیته نیز اطلاعات کسب می‌کردند؛ چون کمیته در تمام محله‌ها بود. سپاه هم کمتر از کمیته بود، ولی در غالب محله‌ها حضور داشت.

بااین‌حال، چون قرار بود اطلاعاتی در یک جا جمع شود، اطلاعات جمع‌آوری می‌شد و بنا بر این بود که اقدام عملی نباشد و باید از دور و غیرمحسوس تحت نظر باشند. خانه تیمی بعدی را با یک نفری که در این خانه تیم کشف شده بود، پیدا می‌کردند. این سلسله ادامه پیدا می‌کرد تا به آن ماجرای نیمروزی رسید که فیلمش را هم درست کردند و البته همه‌اش را هم به خودشان نسبت دادند.برخی هم دستگیر شدند و خیلی خوب و زود مسئله جمع‌آوری شد.»

موسوی تبریزی در بخش دیگری از این مصاحبه در باره ابراهیم رئیسی، رئیس کنونی قوه قضاییه می گوید: «حکم اولین دادستانی را من به آقای رئیسی دادم. قبل از من آقای قدوسی به ایشان در همدان حکم دادیاری داده بود. بعد ایشان به تهران آمد و من هیچ مشکل تندروی از ایشان نمی‌دیدم و ایشان یک شخصیت اخلاقی بود. این را نه‌فقط الان؛ بلکه در دوران انتخابات ریاست‌جمهوری هم گفتم؛ ولی الان مشکل خاصی از ایشان نشنیده‌ام. مگر اینکه اعدام‌های دهه ۶۰ را پیش بکشند.»

در باره حسین جنتی، فرزند آیت الله جنتی چه میدانیم؟

آیت الله جنتی چهار پسر به نام علی، حسن، حسین و محمد داشته است. حسین جنتی پس از اعلام جنگ مسلحانهٔ مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی ایران، به حمایت از این سازمان برخاست و همراه با همسرش فاطمه سروری به زندگی مخفی روی آورد تا اینکه بالاخره در ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۱ در حملهٔ سپاه پاسداران به یک خانه تیمی مجاهدین کشته شد.

حسین جنتی‌لادانی، در سال ۱۳۳۰ در قم به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان حکمت گذراند و هم‌زمان وارد فعالیت‌های سیاسی شد و پس از اخذ دیپلم به دلیل فروش جزوه ملحقات توضیح‌المسائل امام خمینی، در قم دستگیر و به سه ماه حبس تأدیبی محکوم شد؛ ولی شش ماه در زندان به سر برد. او اصالتا متعلق به محله لادان اصفهان است که مابین خیابان آتشگاه و خیابان شهید اشرفی‌اصفهانی (کهن‌دژ) اصفهان است. او در زندان در جمع اعضای هیئت مؤتلفه حضور داشت و به پای درس و بحث حبیب‌الله عسگراولادی می‌نشست. پس از آزادی فعالیت‌هایش را از سر گرفت و با عزت‌شاهی مرتبط شد و به کمک او به توزیع و تکثیر اعلامیه‌های امام خمینی و جزوات سیاسی در قم می‌پرداخت. او از سال ۵۲ به دلیل ارتباط با عزت‌شاهی و عضویت در سازمان مجاهدین خلق تحت تعقیب بود و با استفاده از اسامی مستعار عبداللهی و احمد زمانی در زندگی مخفی به سر می‌برد. حسین جنتی‌لادانی ۲۸ مرداد ۵۴ بعد از کشته‌شدن مجید شریف‌واقفی و حوادث سال ۱۳۵۴ سازمان مجاهدین، از سوی وحید افراخته لو رفت و زیر شکنجه قرار گرفت. او در دادگاه به حبس ابد محکوم شد. در زندان به دلیل اختلاف‌هایی که با سازمان داشت، حدود شش ماه در خود بود؛ ولی بعدا به مجاهدین (جمعی که ادامه‌دهندگان خط حنیف‌نژاد بودند) پیوست.

او در آبان ۵۷ از زندان آزاد شد و به فعالیت در سازمان مجاهدین خلق ادامه داد و در شمار رهبران و فرماندهان قرار گرفت. او در سال ۵۹ با دختر دانشجویی به نام فاطمه سروری، متولد گلپایگان دانشجوی دانشگاه اصفهان و از اعضای سازمان مجاهدین خلق ازدواج کرد.

حسین جنتی‌لادانی برای مدتی مسئول دفتر جنبش مجاهدین در اصفهان بود و از طرف این سازمان به همراه فردی به نام فضل‌الله تدین نامزد نمایندگی در دوره اول مجلس شورای اسلامی شد که رأی نیاورد. پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین علیه جمهوری اسلامی از سازمان حمایت کرد و فعالیتش را بیشتر کرد و با همسرش به زندگی مخفی روی آورد. اما پس از کشته شدن حسین جنتی و همسرش از او یک فرزند به نام عاصف (محسن) باقی ماند که آیت الله احمد جنتی نگهداری و صیانت از او (نوهٔ خود) را به عهده گرفت. او در سنین نوجوانی به عنوان بسیجی مشغول بود که در یک سانحه رانندگی کشته شد.

سایر فرزندان آیت اله جنتی چه راهی را در پیش گرفته بودند.

علی جنتی، فرزند دیگر آیت الله جنتی نیز از همراهان محمد منتظری در مبارزات مسلحانه در پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بوده‌است و پس از انقلاب در دوره‌های مختلف ریاست صدا و سیمای استان خوزستان، استانداری خوزستان، استانداری خراسان، ریاست دفتر هاشمی رفسنجانی، سفیر ایران در کویت، معاونت سیاسی وزیر کشور در دوره احمدی‌نژاد را به عهده داشته‌است و در دوره حسن روحانی وزیر فرهنگ و ارشاد شد. او که از حامیان هاشمی رفسنجانی است در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد سفیر ایران در کویت بود که در سال ۱۳۸۹ از این مقام برکنار شد.حسن جنتی، پسر دیگر آیت الله جنتی در دیار پدری (لادان اصفهان) به نجاری مشغول است و محمد جنتی نیز کارمند سازمان تبلیغات اسلامی تهران است، وی پیش از این به شغل برق‌کاری مشغول بوده‌است.

آیت الله احمد جنتی در روستای لادان (اینک محلهٔ لادان واقع در خیابان کهندژ) از بلوک ماربین، واقع در سه کیلومتری غرب اصفهان متولد شد. به همیت دلیل برخی خود او و فرزندانش را با فامیل جنتی‌لادانی می شناسند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.