دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

نگاهی به تاریخچۀ روابط جمهوریِ خلق چین با آمریکا

نتشر شده در:

از زمان بنیان‌گذاری جمهوریِ خلق چین تاکنون، دوگانگیِ روابط آمریکا و چین واقعیتی پذیرفته در روابط بین‌الملل بوده است. دو کشور، در عین حال که رقیب هم بوده‌اند، ناگزیر به همکاری‌های استراتژیک نیز تن داده‌اند. در ۱۵ ژوئیۀ ۱۹۷۱ نیکسون اعلام کرد که دعوت دولتِ چین را برای دیدار رسمی از پکن پذیرفته است. چندی بعد، سازمان ملل جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت و حتی عضو دائمی شورای امنیت کرد، جایگاهی که از ۱۹۴۵ از آنِ جمهوریِ چیانگ کای شک بود. پس از نیکسون، همۀ رئیس جمهوری‌های آمریکا جز دونالد ترامپ در جهت عادی‌سازی روابط کشورشان با چین کوشیده‌اند.

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین. .
تبلیغ بازرگانی

جمعۀ گذشته ششم ژوئیه وزارت بازرگانی چین در اعتراض به کاربستِ تعرفۀ گمرکیِ ۲۵ درصدیِ آمریکا بر ۳۴ میلیارد دلار از محصولات چینی که دربرگیرندۀ ۸۱۸ قلم کالاست، به سازمان تجارت جهانی شکایت کرد. کاربستِ این تعرفه‌ها که چینی‌ها از آن زیر عنوان «سرآغاز بزرگ‌ترین جنگِ تجاری در تاریخ اقتصادیِ جهان» یاد می‌کنند، بخشی از سیاست‌ِ تجاریِ دولت کنونیِ آمریکاست. به گفتۀ کارشناسان، اگر وضع به این صورت ادامه یابد ممکن است آمریکا بر تمامی وارداتش از چین که در حدود ۵۵۰ میلیارد دلار در سال است، تعرفۀ گمرکی ببندد. برپایۀ آخرین آمارها، در سال ۲۰۱۷ کسری تجاریِ آمریکا با چین ۳۷۵ میلیارد دلار بوده است.

از زمان بنیان‌گذاری جمهوریِ خلق چین در اکتبر ۱۹۵۰ تاکنون، دوگانگیِ روابط آمریکا و چین زبانزدِ سیاست‌شناسان و سیاستمداران بوده است. دو کشور، در عین حال که همواره باهم رقابت کرده‌اند، از روی اجبار به همکاری‌های استراتژیک نیز تن داده‌اند. از همین رو، بسیاری از کارشناسانِ روابطِ آمریکا و چین، سازگاریِ نسبیِ آن‌ دو کشور را برای صلح جهانی ضروری می‌دانند. از جنگ جهانی دوم و به قدرت رسیدن کمونیست‌ها در چین، ایالات متحد آمریکا تاکنون پشتیبان و، به نوعی، نگهبان ژاپن، کرۀ جنوبی و تایوان بوده است. این هر سه کشور گذشته‌ای ستیزآمیز با چین داشتند. در جنگ کره که از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ به طول انجامید و با حملۀ نیروهایِ کرۀ شمالی به کرۀ جنوبی آغاز شد، چینی‌ها از کرۀ شمالی پشتیبانی کردند. در آن جنگ، لشکر هشتم آمریکا در رأس نیروهایِ سازمان ملل به کمک ارتش کرۀ جنوبی شتافت و اشغالگران را از خاک آن کشور بیرون راند. اما ارتش چین به نیروهای سازمان ملل تاخت و شکستی سنگین بر ارتش هشتم آمریکا وارد آورد. سرانجام نیروهای سازمان ملل ارتش چین را به عقب‌نشینی واداشتند.

در اواخر ماه مارس ۱۹۵۱ هنگامی که نیروهای چینی به نزدیکی مرز کره رسیدند، آمریکایی‌ها بمب‌هاشان را در اختیار ژاپنی‌ها در پایگاه هوایی جزیرۀ اوکیناوا گذاشتند. با آتش‌بس ۱۹۵۳ میانِ نیروهای سازمان ملل و نیروهای چینی و کرۀ شمالی، سرانجام جنگ کره پایان یافت. جمهوری خلق چین در جنگ ویتنام نیز که در سال ۱۹۴۹ آغاز شد از کمونیست‌های ویتنامی پشتیبانی مادی و فنی کرد. در تابستان ۱۹۶۲ مائوتسه تونگ ۹۰ هزار تفنگ و شش‌لولِ رایگان در اختیار کمونیست‌های ویتنامی گذاشت. از ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ بیش از ۳۲۰ هزار سرباز چینی در کنار ارتش ویتنام شمالی با آمریکایی‌ها جنگیدند.

در سال ۱۹۵۳ چیانگ کای شک، رهبر ناسیونالیست‌های شکست‌خوردۀ چین، که پس از پیروزی کمونیست‌ها در چین قاره‌ای، در جزایر تایوان جایگیر شده بودند، پس از آنکه آمریکایی‌ها به راه‌بندان دریایی آن جزایر پایان دادند، به بسیج نیرو پرداخت و ارتش جمهوریِ خلق چین بی‌درنگ دست به بمباران جزایر تایوان زد. آمریکایی‌ها با ناسیونالیست‌های چینی پیمان دفاعی دوسویه بستند. در بهار ۱۹۵۵ دولت آیزنهاور چین قاره‌ای را به حملۀ اتمی تهدید کرد تا اینکه در آوریل آن سال جمهوری خلق چین حاضر به مذاکره شد.

در اکتبر ۱۹۵۰ به فرمانِ مائوتسه تونگ ارتش چین به تبت حمله کرد، زیرا کمونیست‌ها آن را استانی از جمهوری خلق چین می‌شمردند. در ماه مه ۱۹۵۱ چین و تبت پیمانی امضا کردند که به موجب آن تبت رسماً جزو خاک چین شد. قرار شد دولت چین دین بودایی و حقوق دالایی لاما را محترم بشمارد، اما هنگامی که ارتش چین شورش تبتی‌ها را در ۱۹۵۹ بی‌رحمانه فرونشاند، آن پیمان شکست. دفاع آمریکا و کشورهای غربی از استقلال تبت و پشتیبانی‌ِ آن‌ها از دالایی لاما روابط چین و آمریکا را تیره‌تر کرد. در همان زمان بود که روابط چین و اتحاد شوروی نیز به سردی گرایید.

در ۲۵ اکتبر ۱۹۶۴ در گیر و دار جنگ ویتنام، جمهوری خلق چین هم‌زمان با استقرار نیروهایِ نظامی‌اش در مرز ویتنام، نخستین بمب اتمی‌اش را نیز منفجر کرد. در ژانویۀ ۱۹۶۹ نیکسون، رئیس جمهوریِ آمریکا، به رغم دیدگاه‌هایِ ضد کمونیستی‌اش از لزوم مذاکره با چین سخن گفت و در ۱۵ ژوئیۀ ۱۹۷۱ اعلام کرد که دعوت دولتِ چین را برای دیدار رسمی از پکن پذیرفته است. چندی بعد، سازمان ملل جمهوری خلق چین را نه تنها به رسمیت شناخت بلکه به جایگاه عضو دائمی شورای امنیت برکشید، جایگاهی که از ۱۹۴۵ از آنِ جمهوریِ چیانگ کای شک بود. در فوریۀ ۱۹۷۲ نیکسون به چین رفت، با مائوتسه تونگ دیدار کرد و قطعنامۀ معروف شانگهای را همراه با چوئن لای، نخست‌وزیر چین، امضا کرد. آن قطعنامه راه را برای بهبود روابط دوکشور ‌گشود و زمینه‌ساز حل اختلافات به ویژه دربارۀ  تایوان و جایگاه آن شد. در ۱۹۷۵ جرالد فورد، جانشین نیکسون، بر عادی‌ سازی روابط دو کشور پافشاری کرد. در ۱۹۷۷ جیمی کارتر نیز در روابطش با چین از اهمیت قطعنامۀ شانگهای سخن گفت. وزیر امور خارجۀ آمریکا و مشاور امنیت ملی آن کشور کارتر را به گسترش روابط تجاری و دیپلماتیک با چین تشویق کردند.

رویدادهای میدان «تیه نان مِن» در ۱۹۸۹ روابط تجاری آمریکا را با چین مختل کرد. آمریکایی‌ها در اعتراض به کشتار تظاهرکنندگان از فروش کالاهای نظامی به چین خودداری کردند. اما با روی کار آمدن بیل کلینتون در ۱۹۹۳ روابط دو کشور به حالت عادی و صلح‌آمیز بازگشت. پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ چینی‌ها به پشتیبانی از جرج بوشِ پسر در جنگ او با تروریسم برخاستند. باراک اوباما نیز از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ به رغم اختلافات اساسی‌اش با سیاست‌های داخلی و خارجی چین کوشید روابط دوستانۀ آمریکا با آن کشور ادامه یابد و همکاری‌های اقتصادی دو کشور گسترش پیدا کند. اما دولت دونالد ترامپ راه دیگری در پیش گرفته است که اگر ادامه دهد ممکن است تمام رشته‌های پیشینیانش را پنبه کند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.