دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

آیت‌الله خمینی: ممکن است دیروز حرفی زده باشم، امروز حرف دیگری می‌زنم و فردا حرف دیگری خواهم زد

نتشر شده در:

خمینی پیش از انقلاب: جمهوری اسلامی برپایۀ آزادیِ بیان بنا خواهد شد و با هرگونه سانسوری مبارزه خواهد کرد. در جمهوری اسلامی رسانه‌ها آزاد هستند تا واقعیت‌های کشور را عیناً بیان کنند. در حکومتِ اسلامی زنان مانند مردان در آموزش و در همۀ فعالیت‌هاشان کاملاً آزاد خواهند بود. زنان آزاد هستند هرنوع لباسی را که می‌‌خواهند، بپوشند.خمینی پس از انقلاب: به آن‌ها که از دموکراسی حرف می‌زنند گوش ندهید. آن‌ها با اسلام مخالف‌اند. می‌خواهند ملت را از مسیر خود منحرف کنند. ما قلم‌های مسموم آن‌هایی را که صحبت ملی و دمکراتیک و این‌ها را می‌کنند می‌شکنیم. ما آزادی دادیم و خطا کردیم. با این حیواناتِ دَرَّنده نمی‌توانیم با ملایمت رفتار بکنیم. دیگر نمی‌گذاریم هیچ نوشته‌ای از این‌ها در هیچ جای مملکت پخش شود. تمام نوشته‌هاشان را از بین می‌بریم. با این‌ها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار خواهیم کرد.

آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو
آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو DR
تبلیغ بازرگانی

هفتۀ گذشته انتشارِ سخنانِ عبدالکریم سروش دربارۀ آیت‌الله خمینی در شبکه‌هایِ اجتماعی و در سایت‌های فارسی‌زبانِ ایران و جهان واکنش‌هایِ تندی برانگیخت. خیلی‌ها بر آن سخنان و گوینده‌اش تاختند. بعضی‌ها نیز با او همدلی کردند. سروش آن سخنان را به مناسبتِ چهلمینِ سالگرد انقلاب در نشستی در کالیفرنیا بر زبان رانده است. به اعتقادِ او، خمینی مردمی‌ترین رهبری است که در تاریخ ایران ظهور کرده است. سروش معتقد است که از آغاز حکومتِ هخامنشیان تا روزگار کنونی خمینی باسوادترین رهبری است که ایران به خود دیده است. در سراسرِ تاریخ ایران هیچ رهبری از نظر علمی به پای خمینی نمی‌رسد. زیرا او، به عقیدۀ سروش، افزون بر اینکه فقیه درجه اول بود، عرفان و فلسفه هم خوانده بود. از نظر سروش، نه فقط پادشاهانِ ایران بلکه پادشاهان انگلستان و فرانسه نیز آدم‌های بافکر و باسوادی نبودند و به پای آقای خمینی نمی‌رسند. به گفتۀ او، در تاریخ ایران آقای خمینی در مقام حکومت‌داری یک نمونۀ بی‌نظیر بود. عبدالکریم سروش معتقد است که ما در تاریخمان آدم شجاع کم داشتیم، شجاعت یک فضیلتِ اخلاقی است. خمینی دارای چنین فضیلتِ اخلاقی بود.

بی‌شک، سخنان سروش در مناقبِ آیت‌الله خمینی ارزش تاریخی ندارد. زیرا استوار بر تحقیق و مطالعه‌ای سنجیده و بی‌طرفانه نیست. آن سخنان در درجۀ نخست نشانۀ وفاداریِ گوینده و پیروانش به رهبر انقلاب اسلامی است. برپایۀ مطالعاتِ جامعه‌شناختی، در میان انقلابیان مسلمان که در آغازِ انقلاب با خمینی بیعت کردند و سپس دیر یا زود مغضوب و رانده شدند، کم نیستند کسانی که مانند عبدالکریم سروش بیندیشند و مانند او دلبستگی‌‌شان را به خمینی حفظ کرده باشند و گاه آن را بر زبان بیاورند. اما گفته‌های آنان، چنان که سخنانِ بیشتر مخالفانِ آقای خمینی نیز، یک سلسله داوری‌هایِ شخصی و اخلاقی است. بررسیِ شخصیتِ آقای خمینی را باید به عهدۀ مورخانِ بی‌طرف و آشنا به اصول و روش‌هایِ تاریخ‌نگاری گذاشت. در این زمینه مورخان به اسناد و مدارک زیادی دسترسی دارند که از مهم ترین آن‌ها می‌توان به سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و اعلامیه‌هایِ آقای خمینی اشاره کرد.

با مطالعۀ تطبیقیِ بعضی از گفته‌هایِ آقای خمینی در همان یک سال اولِ انقلاب وجه مهمی از شخصیتِ او آشکار می‌شود که شاید برای پیروان و دوستدارانش اهمیتی نداشته باشد. خمینی در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸ هنگامی که در «نوفل لو شاتو» بود، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فرانسه (آ- اف- پِ) می‌گوید: در نظام اسلامی کسی را سرکوب نخواهند کرد. روز بعد در ۲۶ اکتبر در مصاحبه‌ای با رویترز می‌افزاید: جمهوری اسلامی برپایۀ آزادی بیان بنا خواهد شد و با هرگونه سانسوری مبارزه خواهد کرد. در دوم نوامبر آن سال در مصاحبه‌ای با روزنامۀ ایتالیایی «پائِزه سِرا» می‌گوید: در جمهوری اسلامی رسانه‌ها آزاد هستند تا واقعیت‌های کشور را عیناً بیان کنند. در ۱۲ نوامبر در مصاحبه‌ای با یک گروهِ گزارشگرِ آلمانی در پاریس می‌گوید: همۀ آنچه شما دربارۀ وضع زنان در جمهوریِ اسلامی شنیده‌اید، تبلیغاتِ دشمنان ماست. در حکومتِ اسلامی زنان مانند مردان در آموزش و در همۀ فعالیت‌هاشان کاملاً آزاد خواهند بود. در ۶ نوامبر ۱۹۷۸ نیز در مصاحبه‌ای با روزنامۀ گاردیَن می‌گوید: زنان آزاد هستند هرنوع لباسی را که می‌‌خواهند، بپوشند. در ۱۳ نوامبر آن سال در مصاحبه با روزنامۀ لوموند می‌گوید: شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوری‌ها.

خمینی در اول فوریۀ ۱۹۷۹ به ایران بازگشت. در ۱۳ مارس ۱۹۷۹ یعنی درست یک ماه پس از انقلاب در جمع دانشجویان و مدرسان دانشگاه در قم گفت: به آن‌ها که از دموکراسی حرف می‌زنند گوش ندهید. آن‌ها با اسلام مخالفند. می‌خواهند ملت را از مسیر خود منحرف کنند. ما قلم‌های مسموم آن‌هایی را که صحبتِ ملی و دمکراتیک و این‌ها را می‌کنند می‌شکنیم. در ۱۸ اوت ۱۹۷۹ در سخنرانی‌اش در فیضیۀ قم گفت: ما دیگر نمی‌توانیم آن آزادی را که قبلاٌ دادیم بدهیم و نمی‌توانیم بگذاریم این احزاب کار خودشان را ادامه بدهند. شرعاً جایز نیست که مهلت بدهیم. ما آزادی دادیم و خطا کردیم. با این حیواناتِ دَرَّنده نمی‌توانیم با ملایمت رفتار بکنیم. دیگر نمی‌گذاریم هیچ نوشته‌ای از این‌ها در هیچ جای مملکت پخش شود. تمام نوشته‌هاشان را از بین می‌بریم. با این‌ها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار خواهیم کرد.

خمینی به پیمان‌شکنی‌هایش چندین بار اقرار کرد. برای مثال، در ۱۱ دسامبر ۱۹۸۳ در یک سخنرانی گفت: ما می‌خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس ممکن است دیروز من یک حرفی زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را. این معنی ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده‌ام باید روی همان حرف باقی بمانم.

در روایات آمده است که اميرمؤمنان در فرمان خود به مالِکِ اَشتَر فرمود: بپرهيز از اين كه به مردم وعده بدهی و تخلّف كنی. زيرا تخلّف از وعده موجبِ خشم خدا و مردم خواهد شد. اما آقای خمینی به این گونه احادیث و روایت‌ها توجهی نداشت و می‌دانست که برای حفظ قدرت نمی‌بایست به وعده‌هایش وفا کند. رفتار و گفتار او را نه با احادیث و روایت‌هایی از این دست بلکه با اندیشه‌های ماکیاول، بنیان‌گذار فلسفۀ سیاسیِ مدرن، باید سنجید که می‌گفت: همه می‌دانند تا چه اندازه سزاوار است شهریار را که به قولِ خود وفا کند و همیشه با نیک ‌پیمانی و بی‌ نیرنگ زندگی کند. با این حال، تجربه نشان می‌دهد که در روزگارِ ما کارهای بزرگ را شهریارانی به انجام رسانده‌اند که چندان در بند نیک پیمانی نبوده‌اند و توانسته‌اند مردمان را بازی دهند. چنین شهریارانی سرانجام بر شهریارانی که اساس کارشان را بر وفای به عهد می‌گذاشتند، پیروز شدند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.