بیست و پنجم ماه اوت، نخستین انسانی که قدم به سیاره ماه گذاشت، در سن ۸۲ سالگی و به دنبال بیماری قلبی درگذشت. روز بیستم ژوییهی سال ۱۹۶۹ نیل آرمسترانگ در برابر چشمان متحیر و هیجانزدهی بیش از ۴۵۰ میلیون تماشاچی که از طریق پخش مستقیم تلویزیونی این رویداد تاریخی را دنبال میکردند، پا به کره ماه گذاشت.
در آن زمان کرهی خاکی ما نزدیک به ۳/۶میلیارد نفر جمعیت داشت. یعنی نصف جمعیت کنونی و در واقع، بیش از نیم میلیون نفر، یعنی یکششم کل اهالی کرهی زمین عملکرد و اقدام نیل آرمسترانگ و دیگر همسفرش باز آلدرین را دنبال میکردند و تمامی این افراد، هیچگاه نخستین کلمات او را هنگام گام نهادن بر خاک غبارمانند کرهی ماه از یاد نخواهند برد. جملهای که تبدیل به یکی از مشهورترین و مورد استفادهترین جملات جهان شده است. نیل آرمسترانگ در آن لحظه گفت: «این گام کوچکی است برای انسان، ولی جهشی است غولآسا برای بشریت».
در مورد این جمله شایعات بسیاری رایج است. از یک سو، نیل آرمسترانگ همواره تاکید داشت که این جمله از خود اوست و هنگامی که مقامات ناسا، سازمان هوایی- فضایی امریکا، از وی خواسته بودند تا در طی سفر به کرهی ماه، به نخستین جملاتی فکر کند که در لحظهی گام نهادن به خاک ماه بیان خواهد کرد، وی در تمامی مدت طول راه به این مسئله فکر کرده بود و سرانجام لحظاتی قبل از باز شدن درب ماهنورد، این جمله به ذهنش خطور کرده بود. ولی برخی از مقامات ناسا تاکید داشتند که این جمله را آنان به آرمسترانگ دیکته کردهاند تا در واقع، همراه با این رویداد به تاریخ بپیوندد.
گویا سرنوشت نیل آرمسترانگ از کودکی به آسمان و فضا متصل بود. وی از شش سالگی شروع به پرواز کرد، در ۱۵ سالگی مدرک رسمی خلبانی خود را گرفت و در بیست سالگی به عنوان خلبان وارد نیروی دریایی امریکا شد. البته نیل آرمسترانگ علاقهای به ارتش نداشت و تنها بدین دلیل وارد نیروی دریایی شد که خود توان پرداخت هزینهی تحصیلاتش را نداشت و با دریافت هزینههای لازم از ارتش، مجبور بود در کنار تحصیلات پنج سالهاش در رشتهی مهندسی هوایی، سه سال در نیروی دریایی خدمت کند.
در آن زمان امریکا با کره وارد جنگ شد و آرمسترانگ جوان، ۷۸ مأموریت نظامی هوایی را عهدهدار بود و مهارت وی سبب شد هنگام پایان خدمت، به عنوان خلبان آزمایشی به روی هواپیماهایی با سرعت بسیار بالا، فعالیت حرفهای خود را آغاز کند. وی در آن زمان موفق شد با هواپیمایی با عنوان "X15" که با سرعتی بالغ بر شش هزار کیلومتر در ساعت پرواز میکرد، تا ارتفاع ۶۳ کیلومتری زمین اوج گیرد. البته هنوز برای ناسا به عنوان فضانورد شناخته نمیشد. چرا که بنا به قوانین سازمان هوایی- فضایی امریکا، کسانی میتوانند لقب فضانورد را به خود بدهند که حداقل تا ارتفاع ۸۰ کیلومتری زمین رفته باشند.
نیل آرمسترانگ که هم مهندس بود و هم خلبانی ماهر، آرزو داشت روزی بتواند به فضا برود. ولی طرحهای مختلف ناسا دائماً به تأخیر میافتادند. تا زمانی که روسها موفق شدند یوری گاگارین را به عنوان نخستین انسان فرستاده شده به فضا، به مدار زمین بفرستند. این رویداد شکست بزرگی بود برای امریکا و ناسا؛ خصوصاً در آن دوران جنگ سرد و رقابت بسیار تنگاتنگ روسیه و امریکا.
در همان سال، یعنی سال ۱۹۶۱، چند ماه پس از موفقیت تاریخی اتحاد جماهیر شوروی، جان اف کندی، رییس جمهور وقت امریکا، به شهروندان خود قول داد که تا قبل از پایان دههی شصت، یک امریکایی به کرهی ماه خواهد رفت و پس از گام نهادن به خاک این سیاره، صحیح و سالم به کرهی زمین بازخواهد گشت. بدین ترتیب، برنامهای موسوم به "آپولو" توسط ناسا با جدیت تمام و بودجهای لاینتها راهاندازی شد تا امریکا بتواند این رؤیا را به واقعیت برساند.
در آن زمان نیل آرمسترانگ خود را رسماً نامزد راهی شدن به فضا کرد، ولی نامهی خود را پس از پایان تاریخ تعیین شده ارسال کرده بود و باز هم اینجا دست سرنوشت به او یاری کرد و یکی از دوستانش در ناسا، نامهی آرمسترانگ را در میان دیگر نامهها جای داد.
حال حتماً تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا آرمسترانگ انتخاب شد و چرا وی نخستین کسی بود که از ماهنورد بیرون رفت، در حالیکه باز آلدرین نیز میتوانست این کار را بکند و نامش را در تاریخ، بیش از آنچه معروف است، جاودانه شود؟ پاسخ بسیار ساده است. نیل آرمسترانگ تنها کسی بود که در تمامی فرایند پروازها و تستهای آزمایشی، توانست در تمامی مراحل با خونسردی تمام در برابر مسائل و مشکلات بایستد و در نتیجه، مقامات ناسا تصمیم گرفتند که او را به عنوان مرد شمارهی یک این مأموریت، مأموریتی موسوم به "هدف، کرهی ماه"، برگزینند.
ایان ذکر است که نیل آرمسترانگ به دلیل تسلط بر اعصابش و حالت همیشه آرامی که داشت، "فرماندهی یخی" لقب گرفته بود و گفتنی است که فرد سومی نیز با این دو فضانورد در این سفر همراه بود، مایکل کالینس، که در فضاناو اصلی که در مدار کرهی ماه قرار گرفته بود، باقی ماند و اکنون کمتر کسی است که نام وی را بداند.
جاودانگی و شهرت ابدی به نکات بسیار کوچکی بستگی دارد. همین خونسردی و مهارت آرمسترانگ سبب شد در آخرین لحظات فرود به کرهی ماه، آرمسترانگ خلبان اتوماتیک را خاموش کند و خود هدایت ماهنورد را به عهده بگیرد. چرا که حس میکرد ماهنورد به درستی فرود نمیآید، که البته حق با او بود و سرانجام شش ساعت پس از فرود به کرهی ماه، نیل آرمسترانگ با پای چپ، قدم به کرهی ماه گذاشت.
وی و باز آلدرین دو ساعت و نیم بر روی کرهی ماه باقی ماندند و سپس بعد از گرفتن تعدادی عکس، نمونهبرداری و برداشتن چند سنگ کرهی ماه و خصوصاً برافراشتن پرچم ایالات متحدهی امریکا بر خاک کرهی ماه، این سیاره را ترک گفتند.
طی کمتر از یک دهه، نزدیک به ۴۰۰هزار نفر به روی این مأموریت فعالیت کردند. مأموریتی که ۴/۴ درصد کل بودجهی کشور برایش هزینه شد. تلاش و هزینهای هنگفت برای دستیابی به چند لحظه جاودانگی و ثبت رد پای انسان به روی کرهی ماه. رد پایی که به دلیل شرایط جوی این سیاره، هیچگاه پاک نخواهد شد؛
و اکنون گرچه نیل آرمسترانگ در بین ما نیست، ولی هم در تاریخ بشریت جاودانه شد و هم رد پایش برای ابدیت، به روی کرهی ماه باقی خواهد ماند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید