آیا زبانهای موسوم به هند-و-اروپایی ریشۀ مشترک دارند؟ Est-ce la fin de la théorie indo-européenne
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۳:۲۷
زبانشناسان جدی از فرضیۀ «خویشاوندی زبانهای هند-و-اروپایی» و بازسازی «زبانِ مادر» دست کشیدهاند و برای توضیح بعضی همانندیها میان این زبانها از «شبکۀ روابط زبانی» در گذشته و اکنون سخن میگویند.
شنوندگان عزیز، سلام !
Chers auditeurs bonsoir
اسطورهها به بعضی پرسشهای اساسیِ انسانها دربارۀ جهان و جامعهها پاسخهای مجازی میدهند و شاید از همین رو بسیار جان سخت و دیرپا هستند. یکی از آن پرسشها، پرسشی است که یک جامعه دربارۀ پیدایش خود و روابطش با جامعههای دیگر مطرح میکند. اسطورهها معمولاً در زمانی بسیار دور و نامعلوم و در بیرون از زمان تاریخی روی میدهند. از این نظر، اسطورههای مدرن با اسطورههای کهن تفاوتی ندارند. فرق اساسی آنها را با اسطورههای کهن در شیوۀ گزارش و به عبارتی در زبان داستانی آنها باید جست که معمولاً ظاهری منطقی و ساختاری شبه-علمی دارد. یکی از این اسطورهها، اسطورۀ نژاد آریایی است که هفتۀ پیش نکاتی را دربارۀ آن مطرح کردم. این اسطوره، در اصل، محصول فرضیۀ زبان «هند-و-اروپایی نخستین» و به عبارتی، فرضیۀ وجود «زبانِ مادر» در یک زمان دور و نامعلوم است که گویا زبانهای موسوم به هند-و-اروپایی از آن زاده شدهاند. این فرضیه بیش از دو قرن است که ذهنهای کنجکاو را به خود مشغول کرده است.
La semaine dernière, je vous ai parlé de la naissance du mythe de la race aryenne. L’apparition de ce mythe au 19e siècle est en rapport avec la théorie des langues indo-européennes et l’hypothèse d’une « langue mère » qui serait à l’origine de toutes ces langues. Depuis le 18e siècle, certains linguistes et philologues ont essayé de reconstruire de manière pseudo- scientifique cette fameuse langue mère, mais les recherches les plus récentes et les plus sérieuses montrent que non seulement c’est une hypothèse chimérique, mais que la théorie des langues indo-européennes est elle-même une théorie chancelante. Autrement dit, la parenté linguistique de toutes les langues baptisées « indo-européennes » est douteuse. Selon Jean-Paul Demoule - je vous ai parlé la semaine dernière de son livre monumental - c’est la structure des langues, c’est-à-dire la syntaxe et la morphologie, qui nous permet de juger de la parenté linguistique, et non pas des mots communs. Tel ou tel mot peut très bien avoir été emprunté
فرضیۀ «زبان مادر» را در آغاز بر پایۀ مجموعهای از واژههای مشترک در آن زبانها مطرح کردند. اما چنانکه آنتوان مه یه، زبانشناس بزرگ فرانسوی، در اول قرن گذشته گفته است، واژههای مشترک در زبانهای گوناگون بیشتر نتیجۀ نفوذ تمدنها در یکدیگر است نه خویشاوندی آن زبانها. ما زمانی میتوانیم از خویشاوندی دو یا چند زبان سخن بگوییم که آنها از نظر ساختاری یعنی از نظر نحوی و تکواژشناسی همانندیهای گسترده و اساسی با هم داشته باشند. از همین رو، در فاصلۀ میان دو جنگ جهانی، زبانشناسان تا حدودی از دیرینشناسی زبانی دست کشیدند. شمار واژههای مشترک در کل زبانهای هند-و-اروپایی چندان چشمگیر نیست. زبانشناسان تاکنون نتوانستهاند بیش از دوهزار بُنواژۀ مشترک را در همۀ این زبانها بازسازی کنند.
Le nombre de mots communs à l’ensemble des langues indo-européennes n’est pas considérable. La liste des racines indo-européennes établie par Norman Bird s’élève à peu près à deux mille pour un ensemble de quatorze familles. Le nombre de racines communes à l’ensemble de ces quatorze familles de langues indo-européennes est égal à un. Si l’on descend à treize familles, on trouve cette fois huit racines dont certaines sont importantes, d’autres moins. En descendant à douze familles, on trouve seulement 28 racines. Puis 36 racines communes à 11 familles ; 76 communes à 10 familles ; 85 communes à 9 familles ; et 112 communes à 8 familles. Selon James Mallory et Douglas Adams qui ont établi une liste encore plus restrictive, les douze familles de langues indo-européennes partagent seulement 1% de 1474 racines communes reconstruites. 11 familles 2% du total ; 10 familles 4%. Nous avons donc, comme le dit Jean-Paul Demoule, affaire à un réseau de relations linguistiques et non pas à une parenté
جیمز مالُری و داگلاس آدامز، دو «هند-و-اروپاییشناس» معاصر، بُنواژههای مشترک در دوازده خانوادۀ زبانهای هند-و-اروپایی را بازسازی کرده و فهرستی در برگیرندۀ 1474 بُنواژه فراهم آوردهاند. بُنواژههای مشترک در دوازده خانواده بیش از چهارده یا پانزده بُنواژه نیست. یعنی یک در صد کل بُنواژههای بازسازی شده. یازده خانواده دارای 23 بُنواژۀ مشترک یعنی 2 در صد؛ ده خانواده دارای 52 بُنواژۀ مشترک یعنی 4 در صد کل بُنواژهها هستند. سه چهارم بُنواژههای مشترکِ بازسازی شده مربوط به کمتر از شش خانوادۀ زبانهای هند-و-اروپایی هستند. نیمی از آنها را تنها در چهار خانواده میبینیم و یک چهارم آنها مربوط به سه خانواده از این زبانها هستند. از همین رو، بسیاری از «هند-و-اروپاییشناسان» جدی از فرضیۀ «زبان مادر» دست کشیدهاند و اکنون نه از خویشاوندی همۀ این زبانها بلکه از شبکۀ روابط زبانی در گذشته و اکنون سخن میگویند.
La linguiste italienne Angela Marcantonio estime que le projet de reconstruction de la « langue mère » conçu par certains linguistes enthousiastes est en réalité une tentative de construction. Selon Jean-Paul Demoule, des mille cinq cents racines estimées, une seule est commune à l’ensemble des quatorze familles linguistiques indo-européennes identifiées et les trois quarts ne se rencontrent que dans six familles de langues ou moins. Cela est certes suffisant pour parler d’une « famille » de langues indo-européenne, mais peu probant pour décrire toute une civilisation. Compte tenu de la faible densité du vocabulaire commun reconstruit, on ne peut pas parler de l’existence d’une société et d’une culture primordiales
ژان پُل دُمول، باستانشناس و مورخ بزرگ فرانسوی که میراث عظیم پژوهشهای هند-و-اروپاییشناسان را از آغاز تاکنون بررسی کرده، مینویسد: چگونه ممکن است که نخستین سخنگویان هند-و-اروپایی، کره را میشناختند، اما شیر را نمیشناختند. برف و پا را میشناختند، اما باران و دست را نمیشناختند. او برای نشان دادن نااستواری فرضیۀ «زبانِ مادر» و بیاعتباری وجود «کانون اصلی هند-و-اروپاییان»، مثال جالبی میزند. میگوید: میدانیم که قهوه از عربستان به جاهای دیگر دنیا رفته است. در نتیجه، واژۀ قهوه با خود قهوه وارد جامعهها و زبانهای دیگر شده است. اما سیبزمینی را، که آن نیز مانند قهوه محصولی وارداتی است، در هر کشوری بسته به شیوۀ رسیدنش به آن کشور نامگذاری کردهاند.
Toujours d’après Jean-Paul Demoule, même là où nous pouvons nous appuyer sur des faits concrets, il existe de nombreuses contradictions. Pourquoi la racine commune pour le chien est–elle absente dans les langues slaves, le hittite et l’albanais ? Pourquoi la racine commune pour le bœuf se trouve-t-elle aussi dans le sumérien, le chinois, le yakoute et l’égyptien ancien qui sont des langues non-indo-européennes ? De même, la racine indo-européenne pour le cheval est également rapprochée des mots désignant le cheval en coréen, japonais, toungouse, mongol et encore tamoul. Ainsi, la paléontologie linguistique, supposée avoir réponse à tout, se trouve confrontée à de nombreux paradoxes. La reconstruction de la « langue mère » s’est également appuyée sur les recherches dans le domaine du sens. Là aussi elle a échoué
هند و اروپاییشناسانی مانند آنجلا مَرکانتونیو معتقدند که «دیرینشناسیِ زبانی» در کوششهای خود برای بازسازی «زبانِ مادر» به شکست انجامیده است. تناقضها یکی دو تا نیست. برای مثال، بُنواژۀ مشترک برای سگ، نه در زبانهای اسلاو وجود دارد، نه در زبان هیتی و نه در زبان آلبانیایی. بُنواژۀ مشترک هند-و-اروپایی برای گاو را در زبانهای سومری و چینی و یاکوتی و مصری باستان نیز یافتهاند. یا بُنواژۀ هند-و-اروپایی برای اسب شبیه واژهای است که در زبانهای کرهای، ژاپنی، تونگوز، مغولی و تامیلی برای نامیدن این حیوان به کار میرود. باری، بسیاری از زبانشناسان از فرضیۀ «زبانِ مادر» دست کشیدهاند و معتقدند که دانش زبانشناسی باید به مسائل جدیتری بپردازد.
Les Indo-Européens ont-ils vraiment existé ? En lisant le livre de Jean-Paul Demoule, on est persuadé que ce n’est pas une vérité scientifique mais un mythe de l’origine emprunté probablement à la Bible. Pour expliquer les ressemblances entre les langues, il faut construire d’autres modèles bien plus complexes
شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید