تعرض جنسی به زنان اروپایی و مشکل همزیستی Les agressions sexuelles et la question de vivre ensemble
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۹:۳۹
همزیستی را باید آموخت. معمولاً کسانی از آموزش آن سر بازمیزنند که گمان میکنند فرهنگی کمالیافته و خودبسنده دارند. خوار شمردن فرهنگهای دیگر را چنین کسانی از کودکی میآموزند. مسلمانی که زن را پستتر از مرد میشمارد و او را سرچشمۀ مکر و شهوت میداند و از همین رو در چادر و چاقچور میپوشاندش، نمیتواند به زنانی که آزاد و بیحجاب و خودمختار در جامعه حضور دارند، احترام بگذارد. چنین زنانی در ژرفنای ذهن او هرزه و فاجرند.
شنوندگان عزیز، سلام !
Chers auditeurs bonsoir
تعرض جنسیِ گروههایی از مهاجران و پناهجویان کشورهای خاور میانهو شمال افریقا به صدها زن و دختر آلمانی در شب سال نو، ضربۀ روحی سختی به جامعۀ آلمان وارد آورده است. تعرضهایی از این دست در چند کشور دیگر اروپایی نیز روی داده است. مردم در سراسر اروپا از این تعرضها برآشفتهاند. شکی نیست که این رفتارهای نابخشودنی بر بیگانهستیزی و اسلامهراسی در کشورهای اروپایی خواهد افزود. پیامدهای سیاسی و اجتماعی آنها را هنوز نمیتوان پیشبینی کرد. یکی از موضوعهایی که پس از این رویدادها دوباره مطرح شده است موضوع همزیستی گروههای انسانی گوناگون در جامعههای غربی است. چگونه میتوان در فرهنگی غیرغربی پرورش یافت اما با فرهنگ جامعههای غربی هماهنگ شد؟ به نظر میرسد مشکل اصلی اروپاییان در این زمینه بیشتر با کسانی است که از جامعههای مسلمان میآیند.
La vague des agressions sexuelles du Nouvel An a secoué l’Europe. Outre quelques grandes villes allemandes, plusieurs autres villes dans certains pays d’Europe comme la Suisse, l’Autriche et la Finlande ont été elles aussi la cible d’attaques similaires. Ce genre d’événement peut malheureusement se reproduire. Les sociétés européennes s’inquiètent et tentent de se protéger. Comment faire pour que les hommes provenant des quatre coins du monde puissent vivre ensemble dans cette Europe où se côtoient depuis déjà plusieurs décennies des cultures très variées
از زمان حمله به برجهای تجارت جهانی در نیویورک در 11 سپتامبر 2001 بر همگان آشکار شده است که مسلمانان، دستکم گروههایی از آنان، با تمدن غربی سر جنگ دارند و به شیوههای گوناگون ارزشها، نمادها و هنجارهای آن را پس میزنند. امروز بیشترین ناسازگاری را با جامعههای اروپایی در میان آنان میتوان دید. این ناسازگاری را چگونه میتوان توضیح داد؟ یکی از پرسشهایی که پژوهشگران مطرح میکنند این است که چرا مهاجران چینی، ویتنامییا کامبوجیمیتوانند در عین دلبستگی و وابستگی به فرهنگ خود با فرهنگ جامعههای غربی به گونهای هماهنگ و سازگار شوند و سببساز تنشهای شدید فرهنگی و دینی در این جامعهها نشوند، اما گروههایی از مسلمانان از چنین توانایی بیبهرهاند؟
Vivre ensemble dans une société multiculturelle n’est pas aussi simple que l’on croit. Cela demande beaucoup d’efforts et d’apprentissage. Tout d’abord, il faut pouvoir communiquer malgré ses différences. Ce qui nécessite de la patience et le respect de l’autre. Il faut donc une volonté de s’accepter sans se juger ni se mépriser. Dans une société démocratique, les conditions du vivre ensemble sont définies par la loi. A partir du moment où les différentes composantes culturelles de la société s’inclinent devant la législation, le vivre ensemble est sur la bonne voie
آیا یکی از شرطهای اساسی همزیستی در جامعههای چندفرهنگیِ اروپایی، چنان که بعضیها میگویند، احترام به فرهنگ اکثریت است؟ اگر پرسش را این گونه مطرح کنیم، نخست باید آن فرهنگ را با همۀ جزئیاتش بشناسیم و تعریف کنیم. همزیستی این نیست که ما همرنگ دیگران شویم، همان غذاهایی را بخوریم که اروپاییان میخورند و همان لباسهایی را بپوشیم که آنان میپوشند یا به همان موسیقی گوش بسپاریم که باب میل بیشتر مردم دریک جامعۀ اروپایی است. شرط اساسی همزیستی در جامعهای دموکراتیک، احترام به قوانین آن جامعه است. زیرا چهارچوب همزیستی را در جامعههای اروپایی قوانین تعیین میکنند. اگر قانون را، چنان که باید، رعایت کنیم، بیشک حد و مرز رفتار اجتماعی خود و دیگران را خواهیم شناخت.
Les gens font ce qu’ils veulent, mais toujours dans le cadre de la loi du pays où ils vivent. C’est dans ces conditions que la tolérance prend forme et arrive à s’exercer. Plus la société est multiple, plus la tolérance se montre indispensable. Reconnaître en l’autre la même liberté qu’en soi-même s’acquiert peu à peu. C’est un exercice qui peut être difficile, mais auquel il faut s’astreindre. Il semble qu’une partie du monde musulman soit réticente à cet exercice. Comment faire pour que ceux venant de cette partie du monde apprennent à tolérer et accepter le mode de vie occidental
همزیستی را باید آموخت. معمولاً کسانی از آموزش آن سر بازمیزنند که گمان میکنند فرهنگی کمالیافته و خودبسنده دارند و نیازمند فرهنگهای دیگر نیستند. چنین کسانی نمیتوانند به فرهنگهای دیگر با احترام، ستایش و نگاهی کنجکاو بنگرند. خشونتی که در رفتار آنان نسبت به دیگران نهفته است، نتیجۀ همین احساس خودبسندگی فرهنگی است. خوار شمردن فرهنگهای دیگر را چنین کسانی از کودکی میآموزند. مسلمانی که زن را پستتر از مرد میشمارد و او را سرچشمۀ مکر و شهوت میداند و از همین رو در چادر و چاقچور میپوشاندش، نمیتواند به زنانی که آزاد و بیحجاب و خودمختار در جامعه حضور دارند، احترام بگذارد. چنین زنانی در ژرفنای ذهن او هرزه و فاجرند.
Outre le facteur purement culturel, les études empiriques montrent qu’il y a une corrélation entre la violence, la criminalité et l’émergence du crime organisé d’une part, et d’autre part le déséquilibre des sexes au profit des hommes parmi les immigrés. Autrement dit, la proportion élevée des hommes par rapport à celle des femmes au sein des migrants et des populations immigrées entraine inévitablement la violence, le viol et le harcèlement sexuel. Parmi les pays qui accueillent des migrants, seul le Canada semble avoir pris ce facteur en compte
اما جدا از عامل فرهنگی، پژوهشگران در توضیح تعرضِ جنسی گروههایی از مهاجران و پناهجویان مسلمان به زنان و دختران اروپایی، به حضور بیش از اندازۀ مردان مجرد در جمعیتهای مهاجرِ مسلمان اشاره میکنند. مطالعات نشان میدهند که در جامعههایی که شمار مردان از شمار زنان بیشتر است، تجاوز و آزار جنسی زنان نیز افزون تر است. از همین رو، کشوری مانند کانادا بر آن شده است که از پذیرش بیش از اندازۀ مردان مجرد خودداری کند. همزیستی در کشورهای غربی به واقعیتی ناگزیر تبدیل شده است. دولتها در این کشورها مسئولیت سنگینی در ایجاد شرایط همزیستی به عهده دارند. اما مهاجران به ویژه مهاجران مسلمان نیز نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. همزیستی به ارادۀ آدمیان بستگی دارد. بنابراین، مسلمانان باید بکوشند تا با فرهنگ کشورهای اروپایی به نوعی هماهنگ و سازگار شوند.
Le Canada a décidé de n’accueillir que les femmes, les enfants accompagnés et les familles et refuse de faire entrer sur son sol les mineurs non-accompagnés de sexe masculin et les hommes célibataires, sauf s'ils sont homosexuels. Ainsi, le vivre ensemble qui s’avère inévitable dans le monde globalisé d’aujourd’hui est une affaire aussi bien institutionnelle qu’individuelle. Le pouvoir politique et les institutions doivent réguler et encadrer, mais les individus doivent respecter la loi et l’autre
شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید