دسترسی به محتوای اصلی
برنامه دو زبانه

عظمت و انحطاط ایران Grandeur et décadence de l’Iran

نتشر شده در:

محمود سریع القلم : وقتی من عوض نشوم، روحانی، احمدی نژاد، خاتمی، رضا پهلوی، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند. وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم آنان چه فرقی باهم دارند. نکته‌گیری‌های سریع القلم چندان فرقی با نکته‌گیری‌های تقی‌زاده ندارند، مانند فحاشی در گذرگاه‌ها، کلاهبرداری، زرنگی، ریختن زباله در کوچه و خیابان، جست و جوی بیمارگونۀ سکس، مسخره کردن و تحقیر دیگران، جلو زدن در صف و جز این‌ها.

محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه بهشتی در تهران
محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه بهشتی در تهران
تبلیغ بازرگانی

شنوندگان عزیز، سلام !
Chers auditeurs bonsoir

جامعۀ ایران مانند بیشتر جامعه‌های امروز در جهان جامعه‌ای یک‌پارچه نیست. با این حال، مانند هر جامعه‌ای ویژگی‌هایی دارد. با این ویژگی‌هاست که جامعه‌ها را ازهم باز می‌شناسند. یکی از پژوهشگرانی که دربارۀ ویژگی‌های جامعۀ ایران تحقیقات دامنه‌دار کرده، محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه بهشتی در تهران است. این پژوهشگر معمولاً به مسائل و موضوع‌هایی می‌پردازد که بیشتر پژوهشگرانِ علوم انسانی از کنار آن‌ها می‌گذرند و توجهی به آن‌ها نمی‌کنند. شاید به این دلیل که گمان می‌کنند پرداختن به این گونه مسائل در شأن علوم انسانی نیست. از سوی دیگر، این پژوهشگر در بیان دیدگاه‌ها و نتایج پژوهش‌هایش رک و بی‌پرده سخن می‌گوید و از همین رو، سخنانش پسندِ برخی از گروه‌های اجتماعی و سیاسی نیست.

Le 22 janvier 1920, Seyed Hassan Taqizâdeh, révolutionnaire iranien en exil à Berlin, se fait, dans l’éditorial de la revue Kâveh dont il est rédacteur en chef, l’avocat de la modernisation de l’Iran. Voici en résumé ce qu’il dit : la tâche première de tous les patriotes iraniens est l’adoption et la diffusion sans condition de la civilisation européenne, l’acceptation des us et coutumes, de l’organisation, des sciences, de l’art, de tout le mode de vie de l’Europe, avec pour seule exception la langue. L’Iran doit s’occidentaliser en apparence et dans son for intérieur, physiquement et mentalement, c’est tout

محمود سریع‌القلم در راهی گام برمی‌دارد که یک قرن پیش سیدحسن تقی‌ زاده گشود. تقی‌زاده را نخستین نویسندۀ ایرانی می‌دانند که ایرانیان را به پذیرش بی‌قید و شرط تمدن غربی فراخواند. فراخوان او که در ژانویۀ 1920 در مجلۀ کاوه در برلن به چاپ رسید، سالیان دراز در میان سرآمدان ایرانی و اهل دین بحث و جدل برانگیخت چنان که نزدیک به سی سال بعد مجبور شد توضیحاتی دربارۀ مضمون آن بدهد. در آن توضیحات از جمله گفت: قصد من هرگز تقلید دیوانه وار و ابلهانۀ تجملی نبود. منظور من از تمدن ظاهریِ فرنگی، پاکیزگی لباس، مسکن و امور بهداشتی و تمیزی معابر و آب لوله‌کشی، آداب پسندیدۀ ظاهری، ترک فحش قبیح در معابر، آمدن سر وقت، اجتناب از پرحرفی و بی‌قیمتی وقت بود. و مراد از تمدن معنوی میل به علوم و مطالعه و بنیان‌گذاری دارالعلوم‌ها و چاپ کتاب، اصلاح حال زنان، خودداری از چند همسری و طلاق بی‌جهت، درستکاری و از میان بردن فَساد و رُشوه بود.

Les propos de Taqizâdeh, jugés outranciers dans certains milieux intellectuels et religieux de l’époque, reflétaient néanmoins les aspirations d’une grande partie de l’intelligentsia. Ils suscitèrent pendant des décennies de vives réactions, raison pour laquelle Taqizâdeh essaya des années plus tard de modérer l’intensité de son discours tout en restant sur ses positions. Il voulait simplement que les Iraniens apprennent à se comporter comme des gens conscients de leurs actes et en harmonie avec leur temps. Certaines de ses idées ont été partiellement reprises par d’autres intellectuels, mais il semble que Mahmoud Sariolqalam, chercheur et professeur d’Université, soit celui qui lui emboîte le pas avec le plus de véhémence

به نظر می‌رسد محمود سریع‌القلم در نقد رفتار ایرانیان شمشیر از رو بسته است. به همین سبب، اعتراض بسیاری از روشنفکران و محافل سیاسی را در ایران و کم و بیش در خارج برانگیخته است. با این حال، گروه‌هایی از ایرانیان با او هم‌عقیده اند، و این را در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم. چندی پیش این پژوهشگر در «خبر آنلاین» نوشت: وقتی من عوض نشوم، روحانی، احمدی نژاد، خاتمی، رضا پهلوی، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند. وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم آنان چه فرقی باهم دارند. البته اگر پژوهشگر ما به همین سخنان بسنده می‌کرد، شاید خرده گیران کوتاه می‌آمدند. اما او از کلیات فراتر رفته و مسائلی را دربارۀ ویژگی‌های فرهنگی ما مطرح کرده که بعضی از ایرانیان در گفت و گوهای خصوصی مطرح می‌کنند. نکته‌گیری‌هایش چندان فرقی با نکته‌گیری‌های تقی‌زاده ندارند، مانند فحاشی در گذرگاه‌ها، کلاهبرداری، زرنگی، ریختن زباله در کوچه و خیابان، جست و جوی بیمارگونۀ سکس، مسخره کردن و تحقیر دیگران، جلو زدن در صف و جز این‌ها.

La fougue du discours de ce chercheur peu ordinaire sur les habitudes des Iraniens est telle qu’il suscite un torrent d’indignation parmi les intellectuels de tous bords. Pourtant, en naviguant sur Internet et sur les réseaux sociaux nous constatons que de nombreux Iraniens, surtout parmi les jeunes, l’approuvent. Le problème est qu’il parle de la société dans son ensemble sans faire de distinction entre les différentes classes sociales. Dire que les Iraniens ont un caractère de vendeur de tapis et qu’ils sont ignorants ne plaît évidemment pas à tout le monde. Les critiques que ses détracteurs ont formulées à son encontre visent en premier lieu la généralisation. Et ajoutons que les sociétés contemporaines ne sont pas exemptes des défaillances qu’il attribue à la seule société iranienne

سخنان محمود سریع القلم دربارۀ عادت‌های ایرانیان و رفتار اجتماعی آنان بی‌شک همه را خوش نمی‌آید. در گذشته نویسندگانی مانند هدایت، جمال زاده یا کسروی نیز سخنانی از این دست بر زبان رانده‌اند. این نوع نگاه انتقادی به عادت‌های ایرانیان پیشینۀ درازی دارد و می‌توان گفت که از زمانی آغاز شد که ایرانیان برای نخستین بار با آنچه سپس مدنیت غربی نام گرفت، برخورد کردند و هوشمندانی در میانشان به مقایسۀ رفتار فرهنگی هم‌میهنانشان با رفتار فرهنگی اروپاییان پرداختند. شگفت آن که پس از گذشت نزدیک به دو قرن از نخستین آشنایی‌ها با مدنیت غربی، از گیر و گرفتاری‌های فرهنگی ایرانیان چیزی کاسته نشده است. محمود سریع القلم از جمله گفته است: یک ملتِ دلّال مسلکِ ناآگاه چرا باید در پی یک زمامدار اروپایی باشد. به نظر می‌رسد این سخن بسیاری از کوشندگان سیاسی را سخت آزرده و خشمگین کرده است.

Il faut bien admettre que les critiques de ce chercheur à l’égard des habitudes comportementales des Iraniens ne sont pas de simples constats mais la conséquence de recherches de longue haleine. Ce qui est louable dans son travail c’est qu’il ne s’isole pas dans une tour d’ivoire mais qu’il reconnait, à la fin de son discours, être probablement touché lui aussi par les maux qu’il dénonce. Ce qui le pousse vers cette aventure c’est le souci de l’avenir de son pays qui lui semble compromis aussi bien par les habitudes quotidiennes de tout le monde que par l’incapacité des classes dirigeantes

محمود سریع القلم خود را تافته جدا بافته نمی‌داند. چنان که در پایان می‌گوید: عزیزان، کسی که این مطلب را نوشته است، چه بسا خود نیز دچار همین مشکلات است. همۀ ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم که ایران ما، همان سرزمینی که سرود ملی‌اش، «ای ایران»، ما را دچار دل‌لرزۀ مطبوعی می‌کند، در حال سقوط است.

La grandeur ou la décadence d’un peuple ne dépendent pas seulement de ses capacités matérielles, mais aussi de sa santé morale. Autrement dit, l’avenir d’un peuple est inséparable de ses schémas comportementaux. Sur ce plan, notre chercheur peut être considéré comme un disciple des penseurs de la décadence tels Montesquieu ou Machiavel

شاد و خرم باشید!

Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.