دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

"همراه با صداها"ی تلفیقی ایرانیان و کردهای ایران و عراق و سوریه در "الحمبرا" در پاریس

نتشر شده در:

فستیوال "همراه با صداها" که امسال برای دهمین بار کار خود را از روز ۱۶ ژانویه آغاز کرد و تا روز اول فوریه ادامه خواهد داشت ، فستیوالی است که هدفش برقراری پیوند میان صدای خوانندگان مهم جهان و استعدادهای نوئی است که با خلاقیتشان میراث پیشینه‌گان را پی می‌گیرند.

"آیدا نصرت" خواننده و نوازنده ویلن، در "گروه مانوشان"
"آیدا نصرت" خواننده و نوازنده ویلن، در "گروه مانوشان"
تبلیغ بازرگانی

همانگونه که پیش‌تر خبرش داده شد، این فستیوال در روز ١٧ ژانویه میزبان دو گروه اکثرأ ایرانی بود و در روز اول فوریه گروه کرد "نیشتیمن پراجکت" را به صحنه می‌برد. از جمله ملودی‌های کردی آنان "کوبانی" است که نام آلبوم آنها نیز هست. ترانه کوبانی، شهری که بسیار از یورش داعش صدمه دید، از این می‌گوید که رودخانه "شیروان"، آتش مقدس زرتشت را پاسداری می کند.

گروه نخست در برنامه شب ١٧ ژانویه، تریوی "آذرین" را دربر می گرفت که از "آرشید آذرین" پیانو، "حبیب مفتاح بوشهری" سازهای کوبه‌ای و "هروه دو راتولد"، کنترباس، تشکیل شده. این گروه، برنامه "٧ جان" خود را ارائه کرد که برگرفته است از منطق الطیر عطار با موسیقی جاز تلفیقی. این بار، میهمان این گروه "ماکان اشگورای" بود که از ایران می‌آمد و با "وکالیز" این گروه را همراهی می کرد.

"گروه آذرین" که به ابتکار " آرشید آذرین" پیانیست جاز پایه گذاری شده که در روز پزشک متخصص قلب است و شب‌ها به موسیقی و دادن کنسرت می پردازد.

" آیدا نصرت" خواننده و نوازنده ویلن و "بابک امیرمبشر" نوازنده گیتار، بنیان‌گذاران "گروه مانوشان" .
" آیدا نصرت" خواننده و نوازنده ویلن و "بابک امیرمبشر" نوازنده گیتار، بنیان‌گذاران "گروه مانوشان" .

در بخش دیگر کنسرت آن شب، کوارتت "مانوشان"، تشکیل شده از "آیدا نصرت" خواننده و نوازنده ویلن، "بابک امیرمبشر" گیتار، "حبیب مفتاح بوشهری" سازهای کوبه‌ای و "آنتونیو لیکوزاتی" کنترباس، برنامه ای پر از رنگ و ریتم ارائه کرد.

"گروه مانوشان" که آیدا و بابک بنیان‌گذارانش هستند، در موسیقی خود امتزاجی از موسیقی فلامنکو، موسیقی کولی ها، شعر و موسیقی سنتی ایران و همچنین موسیقی آذری را به کار می گیرد که این آمیزش نظر به کیفیت کارهنرمندان گروه، بسیار موفق از آب در آمده است .

02:59

گفتگو با "آیدا نصرت"

نام این گروه از شاهنامه و پادشاه "مانوش"، یکی از پادشاهان بیدار پارسه کهن و زادگاهش "کوهستان مانوش" برگرفته شده است. جالب اینجاست که یکی از موسیقی کولی‌ها هم که مورد نظر آنهاست و با جاز درآمیخته "جاز مانوش" خوانده می شود که با در نظر گرفتن زادگاه نخستینِ این قوم مهاجر، نمی‌تواند بی پیوند با سلسله کوه‌های "البرز" و کوه "مانوش" باشد. در گفتگو با "آیدا نصرت" که تحصیلاتش را در ایران انجام داده و از کودکی ویلن نواخته، پرسیدم چگونه به جای خواندن ترانه‌های متعارف، این سبک را برگزیده که آمیخته‌ای است از موسیقی‌هائی که پیش تر به آنها اشاره شد؟

 

 

فستیوال بین‌المللی نقاشی مصور در شهر "آنگولم"

فستیوال بین‌المللی نقاشی مصور در شهر "آنگولم" که در روز 26 ژانویه کار خود را آغاز کرد، امسال بهترین‌های داستان‌های مصور دیجیتالی را برای سومین بار به مسابقه گذاشت.
در این بخش همه ساله شمار بیشتری نقاش-نویسنده جوانی شرکت می کنند که به دنیای کاغذ تعلق ندارند. علت این است که تاکنون در دوران گذار به این مدیوم بودیم اما اکنون دیجیتالی شدن کاملأ جا افتاده است.

http://www.bdangouleme.com/1147,prix-challenge-digital-2017

امسال این فستیوال 10 نقاش-نویسنده را برای نشان دادن آثارشان بر روی یک اکران دیجیتالی در ماه دسامبر برگزید. نام سه برنده از میان آنان در روز 26 ژانویه اعلام شد .
"فستیوال آنگولم" همچنین جای خاصی به آفرینش جوانان از ورای مسابقه‌ای می دهد که از 44 سال پیش همه ساله برگزار می گردد و آثار برگزیده‌شدگان در "پاویلیون استعدادهای جوان" به تماشا گذاشته می شود.

http://www.bdangouleme.com/1151,prix-jeunes-talents-2017

امسال "داستان مصور مدارس" که برای چهل‌و‌دومین بار برگزار می گردد، 6,283 کار از 5,535 شرکت کننده از سراسر جهان دریافت کرد که هیأت داوران 400 عدد آنها را پیش‌گزینی کرد که از میان آنها 40 اثر از 64 شرکت‌کننده به فینال رسیدند.

http://www.bdangouleme.com/1142,prix-des-ecoles-d-angouleme-2017

http://www.bdangouleme.com/1144,prix-des-lyceens-2017

چهل و چهارمین فستیوال بین المللی داستان مصور شهر "آنگولم"، در غرب فرانسه، طی 44 سال فعالیت، شهر "آنگولم" را به مهمترین مرکز این ژانر تبدیل کرده از آن به عنوان "سیلیکون ولی" داستان مصور نام برده می شود. البته فیلم‌های انیمیشن هم در این فستیوال حضور پررنگی دارند.
امسال این فستیوال به بزرگداشت سه چهره مهم هنر نهم می‌پردازد که عبارتند از: "مارسل گوتلیب" (که در دسامبر گذشته درگذشت)، "رنه گوسینی" (که جایزه ای به نام او به یک سناریونویس داده خواهد شد) و "ویل ایزنر" یکی از چهره‌های مهم داستان مصور در آمریکا.

این فستیوال در حالی آغاز میشود که داستان های مصور از فروش روزافزونی برخوردارند. بیش از هزار نقاش-نویسندۀ داستان‌های مصور، امسال در این فستیوال حضور دارند. برنامه‌های گوناگون این فستیوال و نمایشگاه‌های بسیار گسترده آن را می توان با رفتن بر سایت "فستیوال بین‌المللی داستان مصور آنگولم" دنبال کرد.

http://www.bdangouleme.com/

شهر "آنگولم" همچنین دارای یک شهرک داستان مصور است که یک موزه، چندین گالری، یک کتابخانه تخصصی، یک کتابفروشی ، یک مرکز کنفرانس، یک سینمای هنری-تجربی ویک رستوران بزرگ را دربر می گیرد. مدرسه عالی‌ای هم که در آن دایر شده به فارغ التحصیلانش امکان می دهد به سرعت در بازار کار جذب شوند.

گفتنی است که "مرجان ساتراپی" جایزه بهترین داستان مصور را برای کتاب خود "پرسپولیس" در سال 2001 از همین فستیوال گرفت و سال بعد نیز جایزه بهترین سناریو را برای "خورشت آلو با مرغ" از آن خود کرد.

و در حالی که فستیوال داستان مصور "آنگولم" در جریان است، پاریس هم از این هنر که هنر نهم خوانده می شود دور نمانده و در شماری از محله‌های این شهر، گالری‌ها، موزه ها، کتابفروشی‌ها، کافه ها و در آموزشگاه‌های این هنر، نقاشی مصور سخن نخست را می‌گوید. از جمله آنان "مرکز پمپیدو" است که داستان مصور شخصیت بسیار فرانسوی "گاستون لا گاف" را مورد توجه قرار داده که 60 سال پیش توسط "فرانکن" آفریده شد و تا روز 10 آوریل بر جا خواهد ماند.

گفتنی است که شخصیت "گاستون لاگاف"، با سیگاری که گوشه لب دارد، از حیوانات دفاع می کند، ضد ارتش و جنگ است و رؤسای خود را در مخمصه قرار می دهد، جای ویژه ای در میان خوانندگان داستان‌های مصور داشته و دارد.

همچنین مرور بزرگی بر آثار "گوسینی" آفریننده "آستریکس"، در موزه هنر و تاریخ یهودیت پاریس برگزار شده است. این شخصیت در سال 59 توسط "گوسینی" سناریونویس و "آلبر اودرزو" طراح و نقاش آفریده شد.

در کنار دیجیتالی شدن این هنر، آنچه در دنیای داستان مصور امروز به چشم می خورد، داستان مصور "واقع گرا"  است. بدین معنا که در گذشته، به جز چند استثنا، بیشتر داستان مصور جنبه تفریحی و داستانی داشت، در حالی که امروز این هنر در فرمت‌های گوناگون و به شکل رپرتاژ، زندگی‌نامه و دیگر شواهدی از زندگی معمولی را ارائه می‌دارد.
اگر در قرن نوزدهم، "گوستاو دوره" کاریکاتوریست مهم فرانسوی، آلبومی جهت‌دار و سیاسی برای هواداری از تلاش‌های نظامی به هنگام جنگ "کریمه" به چاپ رساند و این در نوع خود تک بود، امروز شماری از این راه خبرگیری و خبررسانی می کنند؛ از جمله آنها "گی دولیل" است که خاطرات سفرش به "پیونگ یانگ" پایتخت کره شمالی، برمه و یا بیت‌المقدس را به تصویر می‌کشد.

و بدین ترتیب است که داستان مصور از قفسه‌هائی که بر روی آنها در کتابفروشی ها چیده می شد پائین آمده در کنار کتاب های دیکر جای می گیرند و دیگر نقش یا شهرت یک داستان تفریحی را ندارد.

آیا زندگی در یک "کمون" ممکن است

"توماس وینتربرگ"، کارگردان سرشناس دانمارکی که از او فیلم‌های بسیار خوبی چون شکار و "ضیافت" را در گذشته دیده بودیم، با فیلم "کمون" با شرکت دو بازیگر بنام دانمارک، به روی پرده سینماها آمد.

این فیلم داستان زوجی را نشان می‌دهد که تصمیم می گیرند شیوه زندگی‌شان را تغییر داده و ساختار کمونی یا اشتراکی به آن بدهند.
شوهر که "اریک" نام دارد استاد رشته مماری است و همسرش "آنا" که خبرنگار تلویزیون است در خانه‌ای در محله‌ای اعیانی زندگی می کنند. در واقع این زوج بدون این که شاید خود بدانند، برای رهائی از یکنواختی زندگی خود و به ویژه با ارثی که به دست آورده اند تصمیم می گیرند در کمون زندگی کنند.
بنابراین و برای حفظ آرامش و دمکراسی این گونه زندگی‌ها، همه چیز را به رأی می گذارند تا جائی که این امر به جاهای باریک می رسد.
در عین حال، مشکل هنگامی آغاز می شود که مرد این زوج عاشق یکی از شاگردانش می شود که به همسرش شباهت بسیار دارد اما از او جوان تر و با طراوت تر است.
زن که زندگی زناشوئی اش را از دست رفته می بیند، نظر به عشقی که به شوهرش دارد، می پذیرد که او معشوقه اش را برای زندگی کردن به خانه بیاورد. در آنجاست که تعادل بوجود آمده برهم می‌ریزد و زن می‌بیند تحمل این زندگی چندان آسان نیست و دچار افسردگی می‌شود.

از سوی دیگر فیلم مشکلات زندگی در کمون را که در سالهای 70 بسیار رایج شده بود زیر پرسش می برد و نشان می‌دهد که باهم شریک شدن چندان کار آسانی نیست و از این رو باز هم تمایل انسان‌ها به حفظ آزادی فردی و حریم خصوصی‌شان برجذبه زندگی جمعی و پرهیاهو غالب می شود.

این کمدی تیره، به این دلیل بسیار دلچسب می شود که شخصیت‌ها و از جمله "ترینه دیر هولم" بسیار خوب در نقش خویش فرو می روند. گفتنی است که هم او و هم کارگردان فیلم هر دو در گذشته در کمون زندگی کرده بودند.
همچنین رنگ های برگزیده برای فیلم، که سالهای70 را به یاد می آورد و نیز اندازه مناسب نشان دادن تلخی درونی انسان‌ها، ضرب آهنگ فیلم را تا پایان نگه می‌دارد.

به هررو این فیلم خبر از بازگشت "توماس وینتربرگ" به مسیر فیلم های موفقش می‌دهد. 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.