گذرنامه را نخستین بار در تاریخ بشر، اردشیر اول، پادشاه هخامنشی، در سال ۴۵۰ پیش از میلاد برای مسافرت یکی از بزرگان یهود از پارس به یهودیه صادر کرد. در ایرانِ معاصر گذرنامه برای نخستین بار در زمان احمد شاه قاجار در اوایل قرن گذشته معمول شد. پیش از انقلاب اسلامی شهروندان ایرانی میتوانستند بدون ویزا به بسیاری از کشورهای جهان از جمله بیشتر کشورهای اروپایی سفر کنند. امروز گذرنامۀ ایرانی یکی از بیاعتبارترین گذرنامههای جهان است.
جمعۀ گذشته ۲۷ ژانویه دونالد ترامپ فرمان ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور مسلمان از جمله ایران را به ایالات متحد آمریکا امضا کرد. این فرمان واکنشهای تندی در جهان برانگیخت. فرانسوا هولاند در یک گفت و گوی تلفنی با ترامپ در روز شنبه ۲۸ ژانویه برنامۀ او را دربارۀ مهاجران و پناهجویان، گوشه گیری و انزواطلبی توصیف کرد و آن را راه حلی بینتیجه خواند. خروج از یک کشور و ورود به کشوری دیگر از چه زمانی نیاز به مجوز پیدا کرد و گذرنامه چگونه پدید آمد؟
اصطلاح پاسپورت از قرن پانزدهم میلادی معمول شد. این اصطلاح ترکیبی است از دو واژۀ فرانسوی «پَس» به معنای عبور و «پورت». در آغاز پاسپورت را، به صورتی که امروز میشناسیم، برای جا به جا کردن کالاها از سرزمینی به سرزمینی دیگر به کار میبردند. اما سپس آن را برای عبور مسافران از دروازۀ شهرها نیز به کار بردند. از همین رو، دربارۀ معنای واژۀ «پورت» دو دیدگاه وجود دارد. از آنجا که پاسپورت را در آغاز برای انتقال کالا به کار میبردند، بعضیها معتقدند که این واژه با تلفظ فرانسوی «پُر» به معنای بندر است. اما گویا در اصطلاح پاسپورت، واژۀ «پورت» به معنای دروازۀ شهرهاست. میگویند واژۀ پاسپورت از یک سند قرون وسطایی گرفته شده و در آن به معنای جواز عبور از دروازۀ شهرها به کار رفته است.
اسناد تاریخی نشان میدهند که در سال ۱۴۶۴میلادی، پاسپورت را به عنوان جواز عبورِ آدمها از جایی به جایی دیگر به کار میبردند. در آغاز آن را به مردمان ولگرد و خانه به دوش میدادند تا هنگام رفتن از شهری به شهری دیگر و از قلمرو شهریاری به قلمرو شهریاری دیگر نشان دهند و بدینسان، همواره زیر نظر باشند. در نیمۀ اول قرن هیجدهم، در زمان فرمانروایی فریدریش ویلهلم یکم بر پروس، ولگردان میبایست پاسپورت داشته باشند. مهاجرت دهقانان را در پروس با مرگ کیفر میدادند. در سال ۱۸۷۳جز افسران ارتش پروس و دیگر پروسیهای عالیقدر، باقی مردم پروس برای جا به جا شدن میبایست پاسپورت داشته باشند.
در فرانسه، لویی چهاردهم در سال ۱۶۶۹مجوزهایی برای تجارت در بعضی از بندرهای آن کشور از جمله بندر نانت صادر کرد که به آنها «پاسپورت» میگفتند. در دورۀ رژیم کهن فرانسه که تا انقلاب کبیر آن کشور در سال ۱۷۸۹ به مدت دو قرن طول کشید، این مجوزها را همگانی کردند و برای جا به جا شدن آدمها نیز به کار بردند. در آغاز انقلاب فرانسه، با دادن حق آزادیِ حرکت و نقل مکان به شهروندان فرانسه، پاسپورت را از میان بردند. این حق در قانون اساسی سوم سپتامبر ۱۷۹۱ آمده است. اما در فوریۀ سال ۱۷۹۲ با صدور فرمانی دوبارۀ آن را معمول کردند. اما جدا از پاسپورت، از اوایل قرن نوزدهم برای کارگران فرانسوی کتابچهای نیز صادر کردند که در آن جا به جا شدن آنان را ثبت میکردند. «کتابچۀ کارگری» تا سال ۱۸۹۰ معمول بود.
در فرانسه به منظور کنترل جا به جا شدن کوچنشینها قانونی در ۱۶ ژوئیۀ ۱۹۱۲ تصویب کردند که به موجب آن هر کوچنشینی که بیش از ۱۳ سال داشت، میبایست دفترچهای داشته باشد که به آن «دفترچۀ بشرسنج» میگفتند. در آن دفترچه علاوه بر اثر انگشت و عکس کوچنشین، اطلاعاتی نیز دربارۀ مشخصات جسمانی او ثبت میکردند. در سال ۱۹۶۹ آن دفترچه جای خود را به «دفترچۀ نقل مکان» داد و آن را هم به کوچنشینها می دادند و هم به کسانی که از سکونتگاه ثابت محروم بودند و بیش از ۱۶ سال داشتند. کوچنشینها را اکنون «اهل سفر» مینامند. داشتن اجباری «دفترچۀ نقل مکان» را مجلس ملی فرانسه با گذراندن قانونی در سال ۲۰۱۵ لغو کرد. در فرانسه، داشتن کارت شناسایی را در سال ۱۹۱۷ نخست برای خارجیانی که در خاک آن کشور میزیستند، اجباری کردند، اما از زمان روی کار آمدن حکومت ویشی در ژوئیۀ ۱۹۴۰ داشتن آن برای فرانسویها نیز اجباری شد. کارت شناسایی که در فارسی به آن شناسنامه میگوییم، مانند کتابچۀ کارگری، دفترچۀ بشرسنج و دفترچۀ نقل مکان، نوعی گذرنامه است.
البته کهنترین استناد را به گذرنامه در تورات یافته اند. نَحَمیا، یکی از بزرگان یهود که در خدمت اردشیر اول، پادشاه هخامنشی، بود در سال ۴۵۰ پیش از میلاد از اردشیر درخواست اجازۀ سفر به یهودیه میکند و شاه میپذیرد و نوشته ای به او میدهد که در اصل نامه ای به فرمانروایان سرزمینهایی بود که نَحَمیا میبایست از آنها عبور کند. در آن نامه اردشیر از فرمانروایان آن سرزمینها خواسته بود بگذارند نَحَمیا از قلمرو آنان عبور کند.
در ایرانِ معاصر گذرنامه برای نخستین بار در زمان احمد شاه قاجار در اوایل قرن گذشته معمول شد. دولت به کسانی که قصد سفر داشتند، برگه ای میداد که پس از بازگشت آنان به کشور باطل میشد. در زمان رضاشاه و بنیانگذاری ادارۀ ثبت احوال، ایرانیان دارای نام خانوادگی و شناسنامه شدند و پس از بنیانگذاری وزارت امور خارجه، دولت برای کسانی که به خارج میرفتند گذرنامه به صورت امروزی اش صادر کرد که در آن ورود و خروج و ویزا ثبت میشد.
پیش از انقلاب اسلامی شهروندان ایرانی میتوانستند بدون ویزا به بسیاری از کشورهای جهان از جمله بیشتر کشورهای اروپایی سفر کنند. امروز پاسپورت ایرانی یکی از بیاعتبارترین پاسپورتهای جهان است. برپایۀ گزارشهای سالانۀ مؤسسۀ «هِنْلی و شرکاء» که اعتبار گذرنامۀ کشورهای جهان را هر سال میسنجد، گذرنامۀ ایرانی در سال ۲۰۱۵ از نظر اعتبار جهانی در جایگاه ۸۹ پایینتر از جایگاه گذرنامههای لیبی و رواندا، و در سال ۲۰۱۶ با قرار گرفتن در جایگاه ۸۸ پایینتر از جایگاه گذرنامههای کشورهایی مانند نیجریه، کرۀ شمالی و یمن قرار داشت.در آغاز سال ۲۰۱۷ با قرار گرفتن در جایگاه ۹۱ بیشک از اعتبار آن کاسته شده است و اکنون در جایگاهی همتراز کشورهایی مانند اریتره و سودان قرار دارد.
در خردادماه سال ۱۳۹۲ حسن روحانی در کارزار انتخاباتی اش به مردم ایران قول داده بود اعتبار و احترام گذشته را به پاسپورت ایرانی بازگرداند. به گفتۀ او، ارزش پاسپورت نشانۀ نوع رابطۀ ما با دنیاست. اگر رابطۀ ما با کشورهای جهان رابطۀ گرمی باشد، پاسپورت هم جایگاه خود را پیدا میکند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید