دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

"اژدها وارد میشود" و یا "دره ستارگان" در سینماهای فرانسه

نتشر شده در:

فیلم "اژدها وارد میشود" (دره ستارگان)، یکی از آخرین آثار "مانی حقیقی" که در بخش مسابقه‌ای فستیوال برلن سال گذشته شرکت داشت، به روی پرده سینماهای فرانسه آمد.

DR
تبلیغ بازرگانی

با فیلم "اژدها وارد می‌شود"، سینما دوستان غیرایرانی فیلمی را کشف می‌کنند که چندان به عنوان نماینده ایران در فستیوال‌ها دیده نمی شود، چرا که این فیلم نه به آن گروهی پیوند می‌خورد که میراث‌دار سبک عباس کیارستمی است و نه به گروه اصغر فرهادی و یا به ساخته‌های خانواده مخملباف و سبک این خانواده.
این فیلم که با کدهای رایج سینما بازی می‌کند و بیننده را با خود همراه می سازد، با انتریگ سیاسی-جنائی و پیام نهفته در داستانی که برگرفته از واقعیت خوانده می‌شود، خود را در رده بسیار خوبی برای رقابت با فیلم‌های اضطراب‌آور و پرمعما قرار می‌دهد.

داستان این فیلم در روز 23 ژانویه 1965، فردای روز قتل نخست وزیر ایران آغاز می شود. مقامات، بابک حفیظی، یک مأمور امنیتی را به جزیره قشم می فرستند تا در مورد خودکشی مظنون یک مخالف دولت تحقیق کند. او در این راه، همراه با یک زمین شناس و یک مهندس صدا برداری از دره پر رمز ستارگان می گذرد. در آنجاست که بابک درمی یابد که این محل پر از اسرار است و آنها با یک گورستان پر از شبح و یک فردی که به شکلی مرموز ناپدید شده روبرو می‌شنود. در آنجاست که سه شخصیت اصلی فیلم و تماشاگران می بایست واقعیت را از افسانه تشخیص دهند.

این فیلم چون یک فیلم اضطراب‌آور جنائی پیش می‌رود. طبیعت بسیار زیبای جزیره قشم هم که به "کانیون"های آمریکا شبیه است، همچون شخصیتی به ایجاد این فضای ترسناک کمک می‌کند؛ در عین حال در میان این داستان شماری گفتگو با چند شخصیت شناخته شده ایران پیرامون چند و چون یافتن این داستان گنجانده شده تا به باور کردن آن کمک کند.

08:31

گفتگو با مانی حقیقی

این تکنیک و لایه‌های مختلف فیلم آمیخته‌ایست از ژانر مستند و داستانی و به ویژه صداها و "موسیقی" بسیار مناسب فیلم در خدمت رازی به کار گرفته شده که تا پایان ناگفته می‌ماند و بیننده را به تخیلش رها می‌کند.
این در حالی است که "مانی حقیقی" در آغاز فیلم می گوید این داستان برگرفته است از یک ماجرای واقعی. یک ماجرای واقعی بدون پایان؟
از او پرسیدم آیا همه آن واقعی است ویا بخشی از آن؟ چون شماری از بینندگان، آن را ساخته و پرداخته ذهن او دانسته‌اند.

 

"رخشان بنی‌اعتماد" کارگردان ایرانی، رئیس هیأت داوران فستیوال سینماهای آسیا در فرانسه

فستیوال "سینماهای آسیا"ی شهر "وزول" در شرق فرانسه، که برای بیست‌وسومین بار از روز 7 تا 14 فوریه، کار خود را از سر می‌گیرد، امسال از "رخشان بنی‌اعتماد" کارگردان ایرانی، به عنوان رئیس هیأت داوران دعوت به عمل آورده است.

رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان
رخشان بنی‌اعتماد، کارگردان

"بیان باسورن داوا" کارگردان مغول آفریننده داستان "شتری که گریه می کرد"، "سگ زرد مغولستان" و "دو اسب چنگیز خان"؛ "روسودان شکونیا" کارگردان گرجی "به لبخند ادامه بده" و "ویموکتی جیا سوندارا" برنده دوربین طلائی کن برای "خاک متروک"، دیگر اعضای این هیأت داوران هستند.

حدود صد فیلم امسال در بخش های گوناگون این فستیوال گنجانده شده که فیلم ایرانی "به دنیا آمدن" ساخته "محسن عبدالوهاب" در "بخش اصلی مسابقه‌ای" آن دیده می‌شود.

در "بخش دور از شهرهای آسیا"، فیلم "دلبران" ساخته "ابوالفضل جلیلی" کارگردان ایرانی گنجانده شده که در سال 1999 ساخته شد؛ این فیلم در سال 2001 جایزه بزرگ "بالن طلائی" فستیوال سه قاره شهر نانت در فرانسه را ربود و پس از آن جایزه ویژه هیأت داوران را درفستیوال لوکارنو به دست آورد.
فیلم "گاو"، ساخته سال 1969 "داریوش مهرجوئی" هم در این بخش گنجانده شده است.
فیلم بی نظیر "سفر ارکستر پلیس" ساخته "اران کولیرین" یکی دیگر از فیلم های مهم این بخش است که با طنز بسیار از سفر "ارکستر پلیس مصر" به اسرائیل و رخدادهای غریب حاشیه‌ای آن، با هوشمندی سخن می‌گوید.

آشپزی و خوراک‌های ژاپنی، از ورای فیلم هائی در این پیوند در بخشی به نام "ژاپن سر میز می‌نشیند"، آب به دهان خوش‌خوراکان خواهد انداخت که یکی از دلچسب‌ترین آنها "آن" یا "تنقلات توکیو" ساخته "نائومی کاوازه" است.

استادان سینمای سریلانکا امسال از فراموشی بیرون آورده شدند و چند فیلم برجسته سینمای گرجستان در بخشی دیگری که به این سینما اختصاص داده شده، یادآور سینمای شوروی سابق و فراز و نشیب‌های سیاسی این کشور می‌شوند.
"بخش مستند" هم شماری از داستان‌های واقعی را که از کشورهای مختلف می‌آیند به نمایش می گذارد.

گفتنی است که فستیوال "سینماهای آسیا" که به همت یک زوج علاقمند به سینما، "مارتین و ژان مارک تروآن" در شهر کوچکی به نام "وزول" در غرب فرانسه پا گرفت، در آغاز به ابتکار "کلوب علاقمندان به سینما" و به شکلی محدود کار خود را آغاز کرد؛ امروز این "سینه کلوب" به فستیوالی تبدیل شده که همه کارگردانان سرشناس را به سوی خود می‌کشاند، از جمله آنان "هوسیاسین" کارگران تایوانی، "جعفر پناهی" و "ماساهیرو کوبایاشی" ژاپنی و "استانلی کوان" چینی هستند. البته نباید حضور "هیرو کازو کوره ایدا" کارگردان مهم ژاپنی را فراموش کرد.

این فستیوال که از 23 سال پیش سینمای آسیا را در شهری کوچک به شماری شناسانده، اکنون با پایان کار "فستیوال سینمای آسیا"ی شهر "دوُویل" که از بودجه بیشتری برخوردار بود اما نتوانست دوام بیاورد، جای ویژه‌ای برای خود یافته است تا حدی که تلویزیون منطقه‌ای و روزنامه‌هائی که شرق فرانسه را پوشش می دهند، خود را در آن سهیم کرده‌اند؛ رادیوی بسیار پرشنونده "فرانس انتر" هم حلقه‌وار خبر آغازش را می دهد. مهم‌تر این که سینمای ایران و هنرمندان این کشور همه ساله جای خاصی در این فستیوال دارند؛ از جمله بزرگداشتی بود که در سال 2005 از "عزت‌الله انتظامی" هنرپیشه بزرگ ایرانی در آن به عمل آمد؛ در همان سال "داریوش مهرجوئی" سینماگر ایرانی ریاست هیأت داوران را برعهده داشت.

به گفته خانم "مارتین تروآن" رئیس "فستیوال سینماهای آسیا"، این فستیوال به مردم شهر "وزول" موقعیتی داد تا بیشتر و بیشتر به سوی سینمائی بیایند که چندان نمی‌شناختند، با فرهنگ‌های دیگر آشنا شوند و آنها را بپذیرند. اکنون اهالی شهری که با حومه اش حدود 30.000 نفر جمعیت دارد، به شکلی غریب سینما دوست شده‌اند و از صبح تا شب سالن‌های سینما را پر می کنند؛ کسانی که در آغاز در مجموع سه فیلم در طول فستیوال بیشتر نمی‌دیدند.
دیگر این که فستیوال سبب شد آنها دیدن فیلم به زبان اصلی را بیاموزند و با بسیاری از فرهنگ‌ها بدین ترتیب آشنا شوند.
مارتین تروآن، همچنین در پیوند با علاقمندی این فستیوال به ایرانیان می گوید: بدون این که منکر شویم که سینمای ایران سینمای قابل توجهی است، باید اعتراف کنم که این علاقه خاص ما هیچ توضیح منطقی ندارد.

"لا لا لند" یا یک لالائی برای خواب

پس از هیاهوی بسیار و بردن جوایزی بیشمار و در انتظار بردن چند جایزه اسکار، فیلم "لا لا لند" ساخته "دامین شازل" کارگردان پراستعداد آمریکائی، به انتظار علاقمندان پایان داد و به روی پرده سینماها آمد.
"دامین شازل" که پدری فرانسوی دارد و در گذشته ما از او فیلم تکان دهنده و بسیار خوب "ویپ لش" را با موضوع موسیقی جاز و روابط "سادیکی و مازوخیستی" یک استاد و شاگردش دیده بودیم، با این فیلم به دنیای کمدی-موزیکال سری می‌زند که از کودکی دوست میداشته.

فیلم "لا لا لند" گرچه از نوع فیلم‌های هندوستانی یا حتا بالی وودی و به عبارت دیگر ترانه‌خوانی در هر موقعیت و فرصت، پیروی نمی کند، اما همان اصل پایه‌ای رایج را ادامه می دهد که فیلم می‌بایست پیرامون یک داستان عاشقانه و سرخوردگی‌ها بگردد. با این حال از کمدی موزیکال‌های موفق گذشته که بهترین آنها "وست ساید اِستوری" بود، در این فیلم چندان اثری نمی‌بینیم؛ "وست‌ ساید اِستوری" که توانست شمار بزرگی را حتا در میان کسانی که این سبک را دوست نمی‌دارند به سینماها بکشاند.

در فیلم "لا لا لند"، که باز هم در آن موسیقی جاز از ورای شخصیت اصلی که نوازنده سازهای کوبه‌ایست و نقش او را "رایان گاسلینگ" ایفا می‌کند حضور پررنگی دارد، ما وارد رؤیای این شخصیت می‌شویم که آرزو دارد یک کلوب جاز واقعی برای جلوگیری از ازدست رفتن این موسیقی و جایگزین شدن آن توسط موسیقی و رقص "سالسا" باز کند. دوست دخترش هم که از یک آزمون برای هنرپیشه شدن به یک آزمون دیگر می رود، رؤیای هنرپیشه شدن را در سر می‌پروراند.
این دو ناچارند به گونه‌ای رؤیاهایشان را کنار بگذارند و نظر به نیازمندی‌های مالی، بخش اقتصادی هنرشان را هم از نظر دور نداشته باشند. آرمان‌گرائی آنها که نتوانست در برابر نیازهای روزمره پایداری کند اما به واقعیت تبدیل شد، در عین حال جدائی آنان را هم درپی داشت.

"دامین شازل" در این فیلم از همه سمبل‌های آمریکا استفاده می‌کند و رؤیای آمریکائی را که پشت اکثر کمدی-موزیکال‌ها و به ویژه کمدی-موزیکال‌های سال‌های 50 قرار داشت، به کار می گیرد، اما همه چیز بسیار کُند و با انتریگ بسیار سطحی و تکراری پیش می‌رود. ترانه مهم آن هم که از چند نُت بیشتر تشکیل نشده و شاید برای آن بوده که "رایان گاسلینگ" بتواند آن را بنوازد، به این لالائی کمک بسیار می کند.

گفتنی است که گرچه دوران کمدی-موزیکال سرآمده بود، اما از چندی پیش بار دیگر این سبک به سینما و به ویژه به تآترها بازگشته است که البته شمار فیلم‌های موفق این سبک بسیار انگشت‌شمار هستند و از دید من "لا لا لند" یکی از آنهاست. 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.