مجید خلج: بداهه نوازی همانند آن شاخه درختی است که در مینیاتورهای ایرانی از چارچوب خود بیرون می رود
نتشر شده در:
گوش کنید - ۳۰:۲۵
میهمان این هفتۀ «چهرهها و گفتگوها»، سراینده ایست که سخنِ جان را با ضربِ کلمات از انگشتان جادوئی خود فرو میریزد و آفرینندهایست که نوایِ دل را با نوازش دست بر بومِ تمبکِ خویش و پردۀ روحِ آدمی نقاشی می کند. او خالقِ لحظههای بی بدیل و نغمههای بداههایست که تارهای روان انسان را به لرزه در میآورد و ساز تن را به ارتعاش وامی دارد.
میهمان این هفتۀ «چهرهها و گفتگوها» نوازندۀ تمبک و دف و زنگ سرانگشتی است که در نخستین آنها صاحب سبک و در آخرین، بازآفرین است.
او را یکی از برجستهترین و خلاق ترین نوازندگان سازهای ضربی ایران در دهههای اخیر شناختهاند.
همکاری های او با دیگر چهرههای سرشناسِ موسیقیِ ایران، حسین علیزاده، داریوش طلائی، محمد رضا شجریان، حسین عمومی، محمد رضا لطفی، ... آثار شناخته ای چون «کنسرت همایون و نوا»، «سایه روشن»، «چشمه نوش»، «سرود گل»، «نوای نور» و ... ببار آورده است.
میهمان این گفتگو مجید خلج، نوازندۀ سرشناس و استادِ آکادمی موسیقی شهر «بازِل» یا «بال» در سوئیس و پژوهشگر در شهرک موسیقی در پاریس است.
نام مجید خلج با بداهه نوازی یا بداهه پردازی پیوند خورده است و ساز او، تمبک، همواره ساز همراه یا تکمیلی نیست، بلکه به نوبۀ خود ساز راه گشا نیز هست. او در بارۀ این گفتگو و راز و نیاز میان سازها به هنگام بداهه نوازی میگوید «ما غالباً ریتم موسیقی خود را در اشعار می یابیم و بر اساس ریتم شعرِ برگزیده، بداهه نوازی می کنیم. آنچه اهمیّت دارد اینست که ریتم موسیقی خود را تنها از ریتم شعر نمی گیریم بلکه با معنایِ آن نیز هماهنگ می کنیم».
مجید خلج برای توضیح بداهه نوازی مینیاتورهای ایرانی را به یاد ما میآورد که در بسیاری از آنها تصویر از کادر خود خارج می شود و به حاشیۀ برگ کاغذ دست می اندازد. بگفتۀ او در اغلب اینگونه مینیاتورها «شاخۀ درختی به بیرون کادر راه برده و بر آن شاخه پرندهای نشسته و آواز می خواند». این تصویر بگفتۀ مجید خلج «برای درک بهتر بداهه نوازی بسیار گویاست، بدین معنا که هم در ردیف دستگاههای موسیقی ایرانی و هم در زمینۀ ریتم، چهارچوبهائی هست که باید آنها را به دقت رعایت کرد. لحظهای هست که یک نیروی درونی از شما دعوت میکند که از آن کادر خارج شوید و این خروج یک دنیای خیالی است که غالب هنرمندان مایل هستند بسوی آن سیر کنند».
بداهه نوازی هنگامی که با همنوازی همراه است بگفتۀ مجید خلج نیازمند «حسّ مشترک» است. حسّ مشترک میان نوازندگانی که از این راه با هم گفتگو میکنند.
مجید خلج در بارۀ «زنگ سرانگشتی»، سازی که در موسیقی محلی برخی نقاط ایران وجود داشته و به فراموشی سپرده شده، می گوید روزی در یک نمایشگاه مینیاتورهای ایرانی در پاریس متوجۀ وجود این ساز در انگشتان یکی از نقشها شده و از همان زمان به جستجوی آن ساز پرداخته و با همکاری «پیشه وری» در اصفهان موفق به ساختن آن ساز شده است. وی با این حال «تکنیک تمبک را روی ساز سرانگشتی پیاده کرده و رپرتواری کامل برای این ساز ایجاد کرده» است.
در این گفتگو مجید خلج نگاه خویش را به تلاشهائی که در این اواخر برای ترکیب موسیقی ایرانی و غربی بسیار باب شده است، بیان می کند، و با اشاره به هنرآموزانِ غربیِ سازهای ایرانی، به رفتن این سازها در خانهها و مراکز مختلف موسیقی در سراسر جهان اشاره دارد و از اینکه آنان این سازها را برای نواختن موسیقی خود مورد استفاده قرار می دهند استقبال میکند.
مجید خلج که زادۀ آبان ١٣٤١ در قزوین است، در این گفتگو، به دوران کودکی خود می پردازد، به کِشش و شیفتگی خود به موسیقی و بویژه تمبک اشاره دارد، از تحصیلات خود در رشتۀ معماری یاد می کند و از تدریس در آکادمی موسیقی شهر «بازِل» در سوئیس و تحقیق در شهرک موسیقی در پاریس سخن می گوید.
گفتگو با مجید خلج را همراه با قطعاتی از آثار او در فایل صوتی بالا گوش کنید.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید