آنچه زیر عنوان آیین میترا در امپراتوری روم پا گرفت با اصل ایرانیاش بسیار فرق میکرد. میترا را سپاهیان رومی و بازرگانان شرق در قرن اول میلادی از آناتولی وارد امپراتوری روم کردند. نخست گروهی از سرآمدان نظامی و اداری به پرستش آن پرداختند و سپس گروههای دیگری از جامعه به آن روی آوردند. بردهها خیلی زود به آن آیین گرویدند و به تبلیغ آن در محل کار خود، در خانههای شخصی و در معادن زیرزمینی پرداختند. در روزگارِ باستان، بردهها مبلغانِ طبیعیِ دینهایِ دلنواز و تسلیبخش بودند. آیین میترا از همان آغاز، بینیاز از کشیش و موبَد و روحانی گسترش یافت، اما همواره باب میلِ نظامیان باقی ماند. زیرا چیزی رُک و راست و آشتیناپذیر در آن بود که نظامیان را جلب میکرد.
جمعه بیست و چهارم فوریه، مؤسسۀ ملی پژوهشهای پیشگیرانۀ باستانشناختی در فرانسه از کشف یک «پرستشگاه میترا» در جزیرۀ کُرس خبر داد. این پرستشگاه را باستانشناسانِ آن مؤسسه در شهر کوچک «لوچیانا» در کاوشگاهِ «ماریانا» به تازگی از زیر خاک بیرون آورده اند. پرستشگاههای میترا را باستانشناسان فرانسوی پیش از این در بعضی از شهرهای فرانسه مانند استراسبورگ، بُردو و آنژه کشف کرده بودند، اما نخستین بار است که چنین پرستشگاهی را در جزیرۀ کُرس کشف میکنند. دربارۀ راه یافتن میترا، خدای هند و ایرانی، به امپراتوری روم، شکلگیری آیین میترا ، گسترش آن در سرزمینهای آن امپراتوری و گرویدنِ گروههایی از مردم به آن آیین، پژوهشهای علمیِ ارزشمندی انجام گرفته است. با این حال، با هر کشف تازه ای، پژوهشگران پرتوی بر جنبههای ناروشن آن آیین و شیوۀ گسترش آن در اروپا میافکنند.
در بارۀ آیین میترا در قلمرو امپراتوری روم و مناسک آن، سند نوشته ای در دست نیست که بتوان از روی آن این کیش تکخدایی را در جزئیاتش شناخت. اطلاعاتی که تاکنون باستانشناسان و مورخان در بارۀ آیین میترا داده اند، بیشتر برپایۀ جست و جوهای آنان در پرستشگاههای کشف شدۀ میترا و مطالعۀ کنده کاریها وشمایلنگاریهای دیوارۀ آنها، و نیز برپایۀ مطالعۀ اشیاء و تندیسهای یافته شده در آنها بوده است. ایرانیان باستان پیش از ظهور دین زرتشت میترا را میپرستیدند. اما آداب و رسوم پرستش آن در میان آنان ربطی به میترا پرستی رومیان باستان نداشت، چنان که تاکنون در ایران پرستشگاهی مانند پرستشگاههای میترا در سرزمینهای امپراتوری روم نیافته اند. کم و بیش همۀ پژوهشگرانی که دربارۀ این آیین مطالعه کرده اند معتقدند که این خدای هند و ایرانی را سپاهیان روم و بازرگانان شرقی در قرن اول میلادی از آناتولی وارد امپراتوری روم کردند. نخست گروهی از سرآمدان نظامی و اداریِ امپراتوری به پرستش آن پرداختند و سپس گروههای دیگری از جامعه به آن روی آوردند.
کیش میترا در امپراتوری روم کیشی مردانه بود و گرویدن به آن مراسم و مناسکی داشت. پُررونقترین دورۀ این کیش را در آن امپراتوری قرنهای دوم و سوم میلادی میدانند. پس از آنکه تئودوس کبیر مسیحیت را به دین رسمیِ امپراتوری تبدیل کرد، از سال 392 میلادی همۀ کیشهایِ بُت پرستانه از جمله کیش میترا را در قلمرو خود ممنوع اعلام کرد. به عقیدۀ بعضی از مورخان، میترا را نخست مُغانِ یونانیمآبِ بابل به آناتولی بردند و از آنجا این خدا به جهان یونانی- رومی راه یافت. مُغان قبیلهای از مادها بودند. اما آنچه زیر عنوان آیین میترا در امپراتوری روم پا گرفت با اصل ایرانیاش بسیار فرق میکرد. حتا بعضی از پژوهشگران معتقدند که در پایان سیر تکاملی اش هیچ عنصر ایرانی در آن باقی نمانده بود.خدایان، هنگامی که زادگاهشان را ترک میگویند، از آنچه در آغاز بودهاند بسیار دور میشوند.
در نظام اعتقادیِ پرستندگانِ میترا در سرزمینهای امپراتوری روم، میترا از صَخرهای در یک غار زاده میشود تا با خود زندگانی و باروری به جهان بیاورد. به پیروی از فرمان آپولون که کلاغی آن را به او ابلاغ میکند روانۀ صحرا میشود تا گاوی نر را شکار کند و خونش را که مایۀ زندگی و فراوانی است بر زمین بیفشاند. پس از نبردی نومیدوار، سرانجام گاو را میکشد، اما کژدمی همراه با سگی شکاری و ماری به او میپیوندند. همۀ گیاهان، تمامی جانوران و هرآنچه نیک و پسندیده بر روی زمین است، از خون گاو نیروی زندگی میگیرند. اما بخشی از خون گاو، که کژدم آن را میپراکند، سرچشمۀ شر و بدی در جهان میشود. پس از کشتن گاو و افشاندن خون آن بر زمین کشمکشی میان آپولون و میترا درمیگیرد، اما به صلح میانجامد. سپس هردو پیروزیشان را با میهمانی باشکوهی جشن میگیرند. آنگاه آپولون، خدای روشنایی و خورشید، میترا را با خود در ارابهای به آسمان میبرد.
بعضی از مورخان حدس میزنند که شکل خام این آیین را نخست دزدان دریایی به آسیای صغیر بردهاند. سپس، مُغانِ یونانیمآبِ بابِل آن را در آنجا پرورانده اند. گویا نخستین بار در کلده بوده که این آیین از باورهایِ کهنِ سامی و ایدههایِ تازهای که از یونان میآمده، اثر پذیرفته است. اخترشناسیِ آن نیز کلدانی است. البته بعضیها اخترشناسی آن را یونانی میدانند. گویا این آیین نخست در میان نظامیانِ کیلیکیا (چوکوراوایِ کنونی در ترکیه)و در پیوند با جنبش مقاومتِ کیلیکیایی برضد امپراتوری روم پا گرفت. سپس در میانِ واحدهایِ پیادهنظام و سوارهنظامِ رومی راه یافت و رفته رفته گسترده شد بیآنکه با مخالفت رسمی روبرو شود.
البته، صداقت و تعهد معتقدانِ به این کیش برای فرمانروایانِ رومی عاملی اطمینانبخش بود نه نگرانکننده. رفته رفته جماعتی سادهدل نیز به آن دین علاقمند شدند. آنان در وجود میترا خدایی دمِدست، خودمانی و همدمِ بندگان میدیدند و دلاوریهای این خدایِ شکستناپذیر و نیکوکار را در همهجا نقل میکردند. بدینسان، آیین میترا از پادگانهای نظامی به بیرون راه یافت. دکانداران و پیشهوران چیزهایی دربارۀ آن شنیدند و نسبت به آن کنجکاو شدند. رفته رفته فرقۀ میتراپرستان در شهرهای نزدیکِ کیلیکیا شیفتگان پروپا قرص یافت. دیری نگذشت که پرستشگاههای زیرزمینی دیگری نیز در گوشه و کنار آن شهرها ساختند. نظامیان در هر شهری جایگیر میشدند، میترا را به مردم آن شهر میشناساندند. بردگان بیهیچ مشکلی وارد فرقه میشدند و کیش میترا را در محل کار خود، در خانههای شخصی و در معادن زیرزمینی تبلیغ میکردند. در روزگارِ باستان، بردگان مبلغانِ طبیعیِ دینهایِ دلنواز و تسلیبخش بودند. بدینسان، کیش میترا از همان آغاز، بینیاز از کشیش و موبَد و روحانی گسترش یافت، اما همواره کیشی باب میلِ نظامیان باقی ماند. زیرا چیزی رُک و راست و آشتیناپذیر در آن بود که نظامیان را جلب میکرد. یک قرن ونیم پس از پاگرفتن این کیش در کیلیکیا، میترا را در سراسرامپراتوری روم میپرستیدند.
با رسمیت یافتن مسیحیت در امپراتوری روم و ممنوع شدن کیشها و دینهایهای دیگر به ویژه دینها و کیشهایی که در آنها مانند کیش میترا تندیس خدایان را میپرستیدند، سرکوب پیروان میترا و ویران کردن پرستشگاههای آنان آغاز شد. بیشتر پرستشگاههای میترا که تاکنون در سرزمینهای زیر فرمان آن امپراتوری یافته اند، پرستشگاههایی هستند که متعصبان مسیحی آنها را ویران و در خاک پنهان کرده اند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید