دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

انتخاباتِ ریاست جمهوری در فرانسه: عوام فریبی، چهرۀ مسخ شدۀ دموکراسی؟

نتشر شده در:

دور نخست انتخابات ریاست جمهوری فرانسه روز یکشنبۀ هفتۀ آینده ٢٣ آوریل/ ٣ اردیبهشت ماه برگزار می‌شود. این نخستین بار در جمهوری پنجم فرانسه است که ده روز پیش از رأی‌گیری، ٤ تن از بختِ تقریباً برابر برای راه یافتن به دور دوّم برخوردارند. بخت تقریباً برابر، زیرا در نظرسنجی‌ها ٢ تن از آنان هر یک با کسب ٢٤ درصد آراء در «نیّاتِ رأی‌دهی» در خط مقدم و ٢ تن دیگر با حدودِ ١٩ تا ٢٠ درصدِ آراء، در خط دوم حرکت می‌کنند.

۵   نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه (از راست به چپ): ژان لوک ملانشون؛ امانوئل ماکرون؛ مارین لوپن؛ بنوا هامون؛ فرانسوا فیّون
۵ نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه (از راست به چپ): ژان لوک ملانشون؛ امانوئل ماکرون؛ مارین لوپن؛ بنوا هامون؛ فرانسوا فیّون REUTERS/Charles Platiau
تبلیغ بازرگانی

ارزیابی‌ها نشان می دهند که هنوز ٣۵ تا ٤٠ درصدِ رأی‌دهندگان تصمیم نهائی خود را نگرفته‌اند و از آنجا که حاشیۀ خطای نظرسنجی‌ها حدود ٢ تا ٣ درصد است، می توان پنداشت که هر یک از ٤ نامزد، در رأی‌گیریِ یکشنبۀ هفتۀ آینده می‌تواند رأی لازم را برای عبور از خط پایان بدست آورد.

به علاوه آنچه به انتخابات ریاست جمهوری امسال ویژگی خاصی می‌بخشد، این  نیز هست که در میان ٤ نامزد پیشتاز، یک تن، "مارین لوپن" رهبر جناح راست افراطی است و دیگری "ژان لوک ملانشون" نمایندۀ چپ رادیکال. برای نخستین بار در بیش از نیم قرن اخیر، نامزد حزب سوسیالیست "بنوا هامون"، در آستانۀ انتخابات به کسب حتی ١٠ درصدِ آراء نیز امیدی ندارد و نامزد راست سنتی "فرانسوا فیّون"، مطمئن نیست که در دور دوم حضور داشته باشد.
این چنین است که انتخابات ریاست جمهوری ٢٠١٧ نامطمئن، پُرمخاطره و پُرهیجان تلقی می‌شود.

فرانسوا هولاند، رئیس جمهوری فرانسه که خود به سبب نظرسنجی‌های سخت ناموافق نامزد جانشینی خود نیست، در گفتگوئی که روز پنجشنبه ١٣ آوریل در هفته نامۀ "لوپوان" منتشر شد، گفته است که از مبارزات انتخاباتی امسال بوی خوشی نمی‌آید. او ابراز نگرانی کرده است که در دوّم انتخابات، نامزد راست افراطی در برابر نامزد چپ رادیکال قرار گیرد و توانائی «سخنرانی‌های نمایشی» جای «محتوای سخن» را بگیرد.

این آینده‌ای که رئیس جمهوری فرانسه آنرا ناخوشایند می خواند، با این حال بر اساس نظرسنجی‌ها خوشایندِ فرانسویان است؛ اکثریتِ قابل توجهی از آنان، از نیروهائی که در دهه‌های اخیر بر این کشور حکومت کرده‌اند گریزانند و از همین رو به نیروها و جریان‌های افراطی، حاشیه‌ای و یا تازه بنیاد گرایش یافته‌اند.

ناخرسندی از احزاب به اصطلاح «حکومت گرا» و نیز از وضع موجود چنان است که کلیۀ ١١ نامزد و البته هر یک بگونه‌ای، خود را «آنتی سیستم» یعنی ضدنظام معرفی می کنند، زیرا افکار عمومی نیز ضدنظام شده است. به عنوان نمونه، در میان کارگران، شمار کسانی که قصد دارند، نه به احزاب چپ بلکه به حزب راست افراطی «جبهۀ ملّی» رأی دهند، بسیار است. سبب چیست؟ پاسخ را از زبانِ "فیلیپ پوتو"، نامزد "حزب نوین ضد سرمایه‌داری" که خود کارگر است بشنویم.
وی می گوید «مردم ناامید و دلزده شده‌اند. در میان همکاران کارگر ما همه جور آدمی وجود دارد. هستند کسانی که هرگز در انتخابات شرکت نمی‌کنند. هستند کسانی که این بار رای نمی دهند و نیز هستند کسانی که جلب مارین لوپن شده‌اند، زیرا نوعی دلزدگی بر بسیاری مستولی شده است. آنچه بالعکس بر زبان می آید، خشم و نارضایتی است که اینگونه ابراز می شود... این افراد گاه برای تسلی این ناخرسندی به دامان کسانی پناه می برند که گفتار ضد خارجی، ضد پناه جو، گفتار کینه توزانه دارند و جذّاب نیز هستند.آنان تصور می کنند اگر مهاجر و خارجی در کشور کمتر باشد، اوضاع بهتر می شود». "فیلیپ پوتو" می گوید «واقعیت اینست که این گفتارها جذب می کند».

این گفتارها، گفتارهائی که در آنها سبب مشکلات همواره دیگرانند و راه حل‌ها نیز همواره آسان می‌نمایند، همانگونه که نامزد "حزب نوین ضد سرمایه داری" گفت جذّاب‌اند. نمونه‌هائی از آنها را از نظر می‌گذرانیم.

در انتخابات امسال، ٣ موضوع اصلی در مرکز گفتگوها قرار دارد. ٣ موضوع، نه از آنرو که کلیّۀ آنها جوهراً اساسی و سرنوشت سازند، بلکه از آنرو که بسیاری از نامزدها، همانهائی که بدلیل بیان خشم مردم بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند، برای پیشبرد کار خود بر طبل آنها می کوبند.

نمونۀ نخست: عدم امنیّت و تروریسم و بنیادگرائی اسلامی و مسامان و خارجی و پیوند زدن همۀ اینها به هم و عَلَم کردن آن چون پارچه ای قرمز برای برانگیختن و دامن زدن به خشمی که شاید در صندوق‌های رأی کارساز باشد.
به سخنان "مارین لوپن" نظر بیندازیم. او در اینجا به پیشنهادات "امانوئل ماکرون" در این زمینه اشاره دارد؛ کلمات به کار گرفته شده قابل توجه است. می گوید: «به نظر من پیشنهادات او در برابر عظمت تروریسم اسلامی و توسعۀ بنیادگرائی اسلامی به طرز مُضحکی تمسخرآور است.
همانند همیشه، ماکرون به راه حل‌های بازیچه مانند دل خوش دارد و با کمال تأسف باید گفت که با چنین اقدامی نمی توان امنیّت مردم فرانسه را تأمین کرد».

موضوع دوم، اتحادیۀ اروپاست که به نوبۀ خود سببِ دردهای بسیار شناسانده می شود. این بار سخنان "نیکلا دوپون-انیان"، رهبر حزب راست گرای "فرانسۀ برپا" را بیاوریم برای بیان مناسبات میان فرانسه و اروپا به مثالی حیرت‌آور متوسل شده است: «زنی که سالهاست در خانۀ خود زیر خشم و آزار قرار گرفته، چه می‌کند؟ این موردِ فرانسه است که از سال‌ها پیش زیر خشونت اروپا قرار دارد. دو راه بیشتر وجود ندارد. یا خانه را ترک کرده و می رود و همسر خشن را در خانه می‌گذارد ... و این چیزی است که متأسفانه در غالب اوقات رخ می دهد... و یا شوهر را بیرون می راند و خود در خانه می‌ماند. آنچه من می خواهم اینست که فرانسه، این شوهر ناباب یعنی اروپا را از خانه بیرون اندازد و خانه زیبائی که در آن شاد خواهد زیست، از نو بسازد».
اما، تنها او در این زمینه سخن نمی گوید. نامزدهای دیگر نیز، البته با بکارگرفتن کلمات و عبارات دیگر بر سر اروپا می کوبند به امیّد اینکه شاید آرائی را بنام خود به صندوق‌ها بیاورند.

موضوع سوّم بیکاری و وضع اقتصادی است. "ناتالی اَرتو" نامزدِ حزب "مبارزۀ کارگری" می گوید: «چند انتخابات، چند رئیس جمهوریِ مختلف، چند اکثریّت پارلمانی متفاوت... برای اجرای همان سیاست!
همان سیاستی که از جیب فقرا برمی‌دارد و به کیسۀ ثروتمندان می‌ریزد؛ همان سیاستی که تجاوز کارفرمایان به حقوق کارگران را تائید می کند؛ که زیاده خواهی آنان را می پذیرد؛ بستن کارخانه ها را آسان می کند.
من گمان نمی کنم بتوان بر جامعه‌ای که برپایۀ نابرابری، بی عدالتی، وجود طبقات اجتماعی و استثمار انسان توسط انسان بنا شده، بصورت انسانی، برابرطلبانه و عدالت جویانه، حکومت کرد».
"ناتالی اَرتو"، نامزد یک حزب افراطی چپ است که در انتخابات، چیزی نزدیک به یک درصد کسب خواهد کرد.

"ژان لوک ملانشون"، امّا یکی از چهار نامزدی است که از بختِ رفتن به دور دوّم برخوردار است و اگر در برابر "مارین لوپن" قرار گیرد، بر اساس نظرسنجی‌ها رئیس جمهوری آیندۀ فرانسه خواهد شد. سخن او در این زمینه با آنچه از زبان "ناتالی اَرتو" آمد، تفاوت چندانی ندارد. او با اشاره به "فرانسوا فیّون" نخست وزیر پیشین می گوید «کارنامۀ وی یک میلیون بیکار و ٦٠٠ میلیارد بدهی بیشتر بر شانۀ کشوراست»؛ آنچه "امانوئل ماکرون" وزیر پیشین اقتصاد، به ارث گذاشته «رکورد بیکاری در تاریخ کشور با ٦ میلیون و ٦٠٠ هزار بیکار است...»
و بویژه می افزاید: «اگر شما یکی از این سه نفر را انتخاب کنید، خون بالا خواهید آورد. می دانید برنامۀ آنها چیست؟... جنگ علیۀ فقرا...»!

"فرانسوا فیّون" نیز که ماجراهای مالی او وی را حتا در چشم بسیاری از هم حزبی خود نیز انداخته است، هرگز حاضر به توضیح روشن و دقیق در این باره نشده و مطبوعات، دستگاه قضائی و دفتر ریاست جمهوری را در این زمینه مورد اتهام قرار داده و می‌دهد و خیلی روشن به روزنامه نگاران می گوید که «حاضر نیست در این باره توضیحی بدهد».

این چنین، از یکسو، مردان و زنان سیاسی با پرهیز از بیان واقعیت ها، امکانات، توانائی ها و بن‌بست‌ها به سخنرانی در بابِ آنچه دل ها را خوش می کند می‌پردارند و خیل شیفتگان و رأی‌دهندگان آنها نیز به خوش سخن بودن و وعده‌های ناممکن را پذیرفتن دل خوش می دارند.

از ماه‌ها پیش، بسیاری از گسترش عوام فریبی ابراز نگرانی می‌کنند. عوام فریبی امّا بدون «همکاری» میان فریب‌دهندگان و فریب‌خوردگان ممکن نیست. آنچه دموکراسی‌ها را تهدید می‌کند همین است. فریب خوردن، گاه خود را فریب دادن نیز هست؛ زیرا این چنین، بار مسئولیت بر دوش دیگران گذاشته می‌شود و فریاد اعتراض از گلو آسان‌تر بر‌می‌آید.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.