ریشههای تاریخی و ایدئولوژیکیِ جبهۀ ملیِ فرانسه، حزب راست افراطی
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۰:۳۰
گذشتۀ جبهۀ ملیِ فرانسه برای بسیاری از فرانسویان و حتی اروپاییان هراسآور است. چندین جنبش نوفاشیستی منبع الهامِ آن بوده اند. برتر شمردن فرانسویان به اصطلاح اصیل و تنگ کردن عرصه بر فرانسویان خارجی تبار، پافشاری بر پیوند خونی و بیولوژیکی در شکلگیری ملت، ستیز با اتحادیۀ اروپا، مخالفت با حضور مهاجران به ویژه مهاجران غیراروپایی در فرانسه، دشمنی با سرآمدان فرهنگی و سیاسی و جز اینها، میراث ایدئولوژیکی جنبشهای نوفاشیستیِ گذشته اند. از زمانی که مارین لوُپن رهبری جبهۀ ملی را به دست گرفته، گروههای بیشتری از مردم فرانسه به آن حزب روی آورده اند.
یکشنبۀ آینده هفتم ماه مه مردم فرانسه در دومین دور انتخاباتِ ریاست جمهوری از دو نامزدِ پیروزِ دور اول یعنی امانوئل ماکرون و مارین لوُپِن، یکی را به ریاست جمهوری کشورشان انتخاب خواهند کرد. اگرچه برپایۀ نظرسنجیها خانم مارین لوُپِن، نامزد جبهۀ ملی، بخت کمتری برای پیروز شدن دارد، اما هنوز نمیتوان از شکست قطعیِ او سخن گفت. روی آوردنِ بخش بزرگی از مردم فرانسه به جبهۀ ملی بسیاری از فرانسویان را به ویژه در میان سرآمدان سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری نگران کرده است. جدا از برنامۀ اقتصادیِ خانم لوُپن که به عقیدۀ بیشتر کارشناسان کاربستِ آن سببسازِ ناهنجاریها و ناسازگاریهای فراوان خواهد شد، گذشتۀ جبهۀ ملی نیز برای بسیاری از فرانسویان و حتی اروپاییان هراسآور است.
جبهۀ ملی در سال ۱۹۷۲ از دل یک جنبش سیاسیِ ناسیونالیست و راست افراطی به نام «نظم نوین» بیرون آمد. «نظم نوین»، به گفتۀ مورخان، جنبشی نوفاشیستی بود که در نیمۀ دوم دهۀ شصتِ میلادی زیر عنوان «مرکز پژوهش و اسناد برای برقراری نظم نوین در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی» به راه افتاد و نشانِ آن، صلیبِ سِلتی بود که نَماد ویژۀ مسیحیتِ سِلتی است. فرق آن با صلیبِ رایج در مسیحیت این است که روی صلیب حلقه ای نیز دیده میشود. مسیحیت سِلتی در قرن پنجم میلادی در ایرلند به راه افتاد و در قرن هفتم گسترش یافت، اما در قرن دوازدهم از پیشرفت بازایستاد. آن مسیحیت، برخلاف مسیحیت رومی، متمرکز نبود. در سالهای ۱۸۵۰ میلادی یک جنبش فرهنگیِ «پان سِلتی» صلیب سِلتی را دوباره رایج کرد. آن صلیب پس از جنگ جهانی اول به نَماد جنبشهای ناسیونالیستی و راست افراطی در فرانسه و سپس در بعضی از کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا تبدیل شد. پس از جنگ جهانی دوم، بیشتر جنبشهای نوفاشیستی در اروپا از آن به عنوان نَماد استفاده میکردند.
جنبشِ «نظم نوین» را در نوامبر ۱۹۶۹ گروهی از اعضای پیشین «جنبش غرب» به راه انداختند. «جنبش غرب» در سال ۱۹۶۴ از دل گروهی به نام «فدراسیون دانشجویان ناسیونالیست» بیرون آمد و در اکتبر ۱۹۶۸ ازهم پاشید. دشمنی با دموکراسی و لیبرالیسم، ستایش «قوم فرانسوی»، تأکید بر رابطۀ نِژادی میان ملتهای اروپایی، یهود ستیزی و پافشاری بر پیوند خونی و بیولوژیکی در شکلگیری ملت، از جمله عناصر سازندۀ ایدئولوژی «جنبش غرب» بودند که بسیاری از پژوهشگران معتقدند رهبران و کنشگرانِ اصلیِ جبهۀ ملی هنوز به آنها وفادار مانده اند. برتر شمردن فرانسویانِ به اصطلاح اصیل نسبت به فرانسویانی که خود یا خانوادههاشان به فرانسه مهاجرت کرده و سپس فرانسوی شده اند، مفهومی است که از «جنبش غرب» به جبهۀ ملی راه یافته است. یکی دیگر از عناصر سازندۀ ایدئولوژیِ «جنبش غرب» دشمنی با فراماسونری بود که آن را نیز جبهۀ ملی بی کم و کاست به ارث برده است.
جبهۀ ملی در آغاز «جبهۀ ملی برای یگانگی فرانسوی» نام داشت. ژان ماری لوُپن مدعی است که بنیانگذار آن، در اصل، خود او بوده است. اما حقیقت این است که «جبهۀ ملی برای یگانگی فرانسوی» را در پنجم اکتبر ۱۹۷۲ رهبران و کادرهایِ جنبش «نظم نوین» در یک جلسۀ خصوصی در «تالار پالیزکاران» در ناحیۀ هفتم پاریس تشکیل دادند و در ۲۷ اکتبر همان سال به ثبت رساندند. آنان از ژان ماری لوپن دعوت به همکاری کردند و ریاست جبهه را از همان آغاز به او سپردند، زیرا لوُپن سابقۀ سربازی در جنگهای هند و چین و الجزایر داشت و در سال ۱۹۵۶ از طرف جنبش سندیکایی- سیاسیِ پوژادیسم به نمایندگی مجلس انتخاب شده بود. جنبش پوژادیسم در سال ۱۹۵۳ ظهور کرد و در سال ۱۹۵۸ از میان رفت. بنیانگذار و رهبر آن «پییر پوژاد» بود. پوژادیسم از منافع دکانداران و پیشه وران دفاع میکرد و مخالفِ سرسخت توسعۀ سوپرمارکتها در شهرهای فرانسه بود. در میان نمایندگانی که از طرف این جنبش به مجلس راه یافتند، قصاب، بقال، نانوا و کتابفروش نیز دیده میشد.
بسیاری از ایدههایِ پوژادیسم را ژان ماری لوپن به جبهۀ ملی منتقل کرد، مانند: مخالفت با حضور مهاجران در فرانسه، پافشاری بر هویتِ ملیِ فرانسوی، ستیز با اتحادیۀ اروپا، ناسازگاری با سرآمدانِ فرهنگی و سیاسی و مخالفت با مالیاتگیری دولت. شاخ و شانه کشی، بددهنی و کتککاری نیز از روشهای مبارزۀ کنشگرانِ پوژادیسم بودند. در سال ۲۰۱۰، رابرت زارِتْسکی، سرمقاله نویس نیویورک تایمز، جنبش «تی پارتی» را در آمریکا جنبشی در ردیف پوژادیسم فرانسوی شمرد. از ۱۹۷۲، سال تشکیل جبهۀ ملی، تا سال ۲۰۱۱ یعنی نزدیک به چهل سال، رهبری جبهۀ ملی را ژان ماری لوُپن به عهده داشت. از زمانی که مارین لوُپن، جانشین پدر شده و رهبری حزب را به دست گرفته است، گروههای بیشتری از مردم فرانسه به آن حزب روی آورده اند.
به عقیدۀ بعضی از سیاستشناسان، بسیاری از موضوعهایی که جبهۀ ملی مطرح میکند، موضوعهایِ ذهنی اند. با این حال، امروز آن موضوعها را گروههای گستردهتری از مردم فرانسه موضوعهایی واقعی میانگارند. حقیقت این است که رهبران جبهۀ ملی توانسته اند آن موضوعها را با کاردانی و شکیبایی در ذهنها جایگیر کنند. در فوریۀ ۱۹۹۷، روبر بَدَنْتِر، یکی از سوسیالیستهای سرشناسِ فرانسوی، در گفتاری در مجلس نمایندگان از اصطلاح «لوُپنی شدن ذهنها» استفاده کرد. منظور او این بود که گروههایی از مردم و حتی دولتمردان فرانسوی رفته رفته به موضوعهایی میگروند که لوُپن مطرح میکند. با این حال، هنگامی که در ۲۱ آوریل ۲۰۰۲ ژان ماری لوُپن در دور اول انتخابات ریاست جمهوری توانست با ۱۶.۱۸ درصد آرا به دور دوم راه یابد، از چهارده نامزد حذف شده در دور اول، ۱۲ نامزد از هواداران خود خواستند که در دور دوم به ژاک شیراک، رقیب لوُپن، رأی دهند. تنها یکی از نامزدها که از یاران پیشین لوُپن بود و در دور اول تنها ۲.۳۴ درصد رأی آورده بود، از رأی دهندگان خود خواست که به لوُپن رأی دهند. یکی از نامزدهای چپ افراطی نیز از دادن رهنمود به هوادارانش خودداری کرد. سرانجام شیراک با ۸۲.۲۱ درصد آرا برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شد.
در قیاس با انتخابات سال ۲۰۰۲ به نظر میرسد در انتخابات امسال با نگرانی بیشتری میتوان از «لوُپنی شدن ذهنها» سخن گفت. نه تنها گروههای گستردهتری از مردم، بلکه چندین سیاستمدار راستِ سنتی نیز از نامزد جبهۀ ملی پشتیبانی میکنند. دو دلی گروههای چشمگیری از مردم نیز در پشتیبانی از رقیب خانم لوُپن بر نگرانیها میافزاید.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید