این روزها، سینماهای فرانسه بار دیگر شاهد نمایش فیلمی از ایران هستند که از گونهگونی برخوردها و گویشهای سینمائی ایران حکایت میکند.
فیلم "امروز"، نهمین ساخته "رضا میرکریمی" کارگردان ایرانی، فیلمی است که او در سال 2014 ساخته و در آن این کارگردان ماجرای یک راننده تاکسی کمحرف، مردمگریز و تلخ را نشان میدهد (پرویز پرستوئی) که به هنگام ناهار مسافری که زنی باردار است (سهیلا گلستانی) خود را به وی تحمیل می کند و از وی می خواهد او را به بیمارستان برساند؛ زن که بسیار درد می کشد، به او می فهماند که شوهری در کار نیست. در عین حال خدمه بیمارستان درمییابند که او مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و وضعش طبیعی نیست.
این ناگفتهها و رفتار یونس (راننده تاکسی)، از این فیلم که بسیار کم دیالوگ است، از یک درام معمولی سخن می گوید اما کمکم لایههائی از زندگی اجتماعی ایران، خشونت در درون خانواده و یک جامعه مرد سالار را برملا میکند، یک فیلم اضطرابانگیز می سازد. سکوت های "یونس" هم به جای اینکه آرامش ببخشد، به این اظطراب میافزاید.
پایان بسیار هوشمندانه فیلم را که نمی توان و نباید تعریف کرد، به جذبه فیلم و ژرفنای آن میافزاید.
از "رضا میرکریمی" پرسیدم این داستان از کجا در ذهنش جان گرفته است و چرا دو شخصیت، یکی پرحرف و دیگری بسیار ساکت را در برابر هم قرار داده است؟
کامل این گفتوگو را در فایل صوتی گوش کنید.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید