دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

تاریخچۀ حضور نظامیِ آمریکا در خلیج فارس

نتشر شده در:

«دکترین آیزنهاور» اصلِ سیاسیِ بی چون و چرایی بود که بنابر آن بی‌ثَباتیِ کشورهای خاور میانه می‌بایست به حداقلِ ممکن برسد، وگرنه کمونیسم با کمک‌های اقتصادی و نظامی اش در آن منطقه نفوذ می‌کرد و پیش می‌رفت. اصلِ سیاسیِ دیگری که آمریکایی‌ها در سال‌های دهۀ 1980 زیر عنوانِ «دکترینِ کارتر» مطرح کردند، ادامه و کامل کنندۀ «دکترین آیزنهاور» بود. بنابر آن اصل، هرگونه کوششی در جهت دست‌یابی بر خلیج فارس بی‌درنگ واکنشِ تلافی جویانۀ ایالات متحد آمریکا را بر خواهد انگیخت. کاربستِ مشخصِ دکترینِ کارتر برپا کردن پایگاه‌های نظامی آمریکا در خلیج فارس بود.

پایگاه نظامی آمریکا در کویت
پایگاه نظامی آمریکا در کویت DR
تبلیغ بازرگانی

سه شنبۀ هفتۀ گذشته بیست و پنجم ژوئیه ناوِ گشت‌زنیِ ایالاتِ متحد آمریکا در خلیج فارس به سوی یک شناورِ گشتیِ سپاه پاسدارانِ ایران دو گلولۀ هوایی به نشانۀ اخطار شلیک کرد. بعد از ظهر روز جمعه بیست و هشتم ژوئیه نیز هنگامی که چندین شناورِ گشتیِ سپاه به ناو‌های آمریکایی در آب‌های بین‌المللیِ خلیج فارس نزدیک می‌شدند، هلی‌کوپتری از ناو هواپیمابرِ نیمیتْز آمریکا به پرواز درآمد و به نشانۀ اخطار به شناورهای سپاه نزدیک شد. ناوهای آمریکایی گلولۀ مُنَوِر و دو گلولۀ هوایی نیز به سوی شناورهای سپاه پاسداران شلیک کردند.

امنیّت خلیج فارس برای آمریکایی‌ها اهمیتی راهبُردی دارد. حضور چشمگیر آنان در کشورهای خلیج فارس از سال 1924 میلادی آغاز شد. با کشفِ میدان‌های نفتیِ بحرین در سال 1932 و کویت و عربستان سَعودی در سال ‌1938 و معادنِ نفت قطر در سال 1939میلادی، آمریکایی‌ها بیش از پیش به جایگاه ژئواستراتژیکی و اقتصادیِ خلیج فارس پی بردند و چیرگیِ سیاسی و نظامی بر آن را به یکی از هدف‌های راهبُردیِ خود تبدیل کردند و از همان آغاز با مخالفت پنهان و آشکار بریتانیایی‌ها رو به رو شدند. بیش از نیمی از ذخایرِ نفتی جهان در کشور‌های خلیج فارس نهفته است.

در دورۀ جنگ سرد که از سال 1947 آغاز شد و تا سال 1991 به طول انجامید، آمریکایی‌ها هیچ فرصتی را برای استوار کردن پایه‌های چیرگیِ خود بر خلیج فارس از دست ندادند. آنان با کنترلِ خلیج فارس پیشروی شوروی را نیز سد می‌کردند. برتری جویی آمریکا در خاورِ میانه به ویژه در خلیج فارس با سرنگون کردنِ دولت مصدق در سال 1953 بیش از پیش آشکار شد. در سال 1955 عراق و ترکیه به منظورِ ایستادگی در برابر شوروی و مبارزه با نفوذِ مارکسسیم پیمانی بستند که به «پیمان بغداد» معروف است. سه کشور ایران و پاکستان و بریتانیا در همان سال عضو آن شدند و آمریکا در سال 1958 به کمیتۀ نظامیِ آن پیمان پیوست. در 24 مارس 1959 عراق از پیمان بغداد بیرون رفت و آن پیمان در اوت همان سال «سازمان پیمان مرکزی» (سِنتو) نام گرفت و مرکز آن به آنکارا منتقل شد.

بحرانِ سوئز چرخشگاهی در فرایندِ برتری جوییِ آمریکا در خاور میانه بود. در اواخر سال 1956 نیروهای نظامیِ فرانسه و بریتانیا همراه با ارتش اسرائیل خاک مصر را اشغال کردند. فرانسه و بریتانیا در پی دست‌یابیِ دوباره بر کانال سوئز بودند که ناصر آن را در ژوئیۀ همان سال ملی کرده بود. ایالات متحد آمریکا و اتحاد شوروی‌ با پشتیبانی سازمان ملل سه کشور اشغالگر را وادار به عقب نشینی کردند و بدین‌سان، به سروریِ دیرینۀ دو قدرت اروپایی در خاورِ میانه پایان دادند. از آن پس، آمریکا یکه تاز آن منطقه و رقیبِ سرسختِ اتحاد شوروی شد.

در پنجم ژانویۀ 1957 آیزنهاوِر، رئیس جمهوریِ آمریکا، در یک سخنرانی در کنگرۀ آن کشور از اصلِ سیاسیِ بی چون و چرایی سخن گفت که از آن زیر عنوانِ «دکترین آیزنهاور» یاد می‌کنند. بنابر آن اصل، بی‌ثَباتیِ کشورهای خاور میانه باید به حداقلِ ممکن برسد، وگرنه کمونیسم با کمک‌های اقتصادی و نظامی اش در آن منطقه نفوذ خواهد کرد و گام به گام پیش خواهد رفت. اصلِ سیاسیِ دیگری که آمریکایی‌ها در سال‌های دهۀ 1980 زیر عنوانِ «دکترینِ کارتر» مطرح کردند، درواقع، ادامه و روزآمد شدۀ «دکترین آیزنهاور» بود. بنابر آن اصل، هرگونه کوششی در جهت دست‌یابی بر خلیج فارس بی‌درنگ واکنشِ تلافی جویانۀ ایالات متحد آمریکا را بر خواهد انگیخت. کاربستِ مشخصِ آن اصلِ سیاسی برپا کردن پایگاه‌های نظامی آمریکا در خلیج فارس بود که در پی ورود نیروهای شوروی به افغانستان بر شُمار آن‌ها افزوده شد.

هم‌اکنون آمریکا در عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، عُمان، امارات متحد عربی و عراق، روی هم رفته 21 پایگاه نظامی دارد. در پایگاه هوایی «امیر سلطان» در عربستان سعودی 5000 نظامیِ آمریکایی 80 هواپیمای جنگی و شناسایی از جمله هواپیماهای جاسوسیِ «یوتو» را مدیریت و تجهیز می‌کنند. در سال 1995 بحرین رسماً به ستادِ ناوگان پنجم آمریکا تبدیل شد و ناوهای جنگی آمریکا در کرانه‌های منامه، پایتخت آن کشور، پهلو گرفتند. البته نیروی دریایی آمریکا از سال 1950 در آن کشور حضور داشت. آمریکا در بحرین 70 جنگنده، چندین بمب افکن و هواپیماهای سوخت- رسان نیز دارد.

تا سال 1979 ایران تکیه گاه اصلیِ سیاستِ امنیتیِ آمریکا در خلیج فارس بود. با برافتادن نظام پادشاهی، پیروزی انقلاب اسلامی و در پی آن ظهور بنیادگراییِ اسلامی در صحنۀ سیاسیِ خاورِ میانه، آمریکایی‌ها رفته رفته به متحدانشان در خلیج فارس بی اعتماد شدند. این بی اعتمادی پس از 11 سپتامبر 2001 بیشتر شد. بیش از نیمی از نوزده تروریست انتحاریِ 11 سپتامبر از شهروندان عربستان سعودی بودند. با این حال، آمریکایی‌ها هنوز از متحدانشان به کل ناامید نشده اند. وانگهی، دولت آمریکا با آنان توافق‌نامه‌های دفاعی امضا کرده است. برای مثال، بنابه توافق‌نامه ای میان آمریکایی‌ها و امارات متحد عربی، آمریکا اجازه دارد در امیرنشین‌های دُبی و فُجَیرة و در بندر «ِجِبل علی» پایگاه‌های لُژیستیکِ دریایی بسازد. در سال 2003 ستاد فرماندهی نیروی هوایی آمریکا در قطر در منطقۀ «خُور العُدَیْد» جایگیر شد. از پایگاه هوایی آن بمب‌افکن‌های سنگین آمریکایی می‌توانند به پرواز درآیند. زیرا درازایِ باندِ پروازِ آن 4.5 کیلومتر است.

دگرگونی‌های عظیم سیاسی، ایدئولوژیکی و استراتژیکیِ چند دهۀ گذشته در جهان و منطقۀ خاورمیانه از اهمیت ژئواستراتژیکی خلیج فارس نکاسته است. این خلیج به رغم همۀ آن دگرگونی‌ها، جایگاه سیاسی، اقتصادی و ترانزیتی اش را حفظ کرده است. هنوز بزرگ‌ترین انبار انرژی جهان است. آمریکا و کشورهای بزرگ غربی و آسیایی هم‌چنان نیازمند نفت و گاز آن هستند. در میان کشورهای خلیج فارس عربستان سَعودی بیش از همه برای آمریکایی‌ها اهمیت دارد. آنان برپایۀ قراردادهایی که با عربستان سعودی بسته اند، اجازه دارند از 66 پایگاه نظامی آن کشور استفاده کنند. شهر نظامی «اُم الساهِک» قرارگاه نیروی هوایی آمریکاست و آمریکایی‌ها در سال 1991 در آغاز جنگ دوم خلیج فارس بسیار از آن استفاده کردند. هواپیماهای جاسوسی اف 111 آنان در پایگاه هوایی «حَفَر الباطن» قرار دارند. هواپیماهای سوخت- رسانیِ آنان از فرودگاه جدّه برمی‌خیزند و پایگاه هوایی ملک عبدالعزیز در ظَهران رابط میان پایگاه‌های آنان در اروپا و غرب آسیاست.

حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس دولت‌های آن منطقه به ویژه متحدان آن کشور را با توان‌آزمایی‌های ملی و منطقه ای رو به رو کرده و به چشم هم چشمی و کشاکش میان آن‌ها دامن زده است. به منظور ایجاد ثبات در آن منطقه، آمریکایی‌ها تاکنون راه‌های گوناگونی در پیش گرفته اند. از سیاست‌های پیشگیرانه و مراقبت تا میانجی‌گری و پادرمیانی برای صلح، و از فشار دیپلماتیک تا تهدید و مداخلۀ نظامی، همه را آزموده اند. اما هیچ‌یک از آن‌ها نتوانسته است صلح پایدار و ثبات برای آن منطقه به ارمغان بیاورد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.