دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

رسانه، اخلاق و دموکراسی در عصر اینترنت

نتشر شده در:

با گسترش شبکه های اجتماعی اینترنتی بسیاری از نو مدعی شده اند که افراد به تنهایی قادر به تشخیص اخبار عینی و واقعی یا در واقع قادر به کشف حقیقت نیستند و ضروری است ساختارها یا نهادهایی مستقل از افراد انجام این مهم را برعهده بگیرند. نکته اینجاست که غالب این ملاحظات و نظرات به چیزی جز سانسور و اشکال جدید آن تحت عنوان فیلترینگ نمی انجامند.

ژان-لوک ملانشون رهبر حزب چپگرای "نافرمان"
ژان-لوک ملانشون رهبر حزب چپگرای "نافرمان" Inrocks
تبلیغ بازرگانی

در پی ابتکار ژان-لوک ملانشون، رهبر حزب چپگرای "نافرمان"، دوشنبه پانزدهم ژانویه شبکۀ خبری-تحلیلی اینترنتی تحت عنوان «رسانه» راه‌اندازی شد که هدف خود را تشریح و تحلیل عینی وقایع و رویدادها تعریف کرده است. در ماه دسامبر گذشته ژان-لوک ملانشون، بیانیه‌ای را منتشر کرد که مدتی بعد به امضای بیش از ۱۷۵ هزار نفر از شهروندان فرانسوی رسید و در آن رهبر حزب "نافرمان" خواستار تشکیل «شورای اخلاق حرفه ای خبرنگاری» مرکب از نمایندگان استفاده‌کنندگان از رسانه ها و خود خبرنگاران شد و هدف آن را تامین حق بهره مندی شهروندان از اخبار عینی بیان کرد. شبکهٔ اینترنتی «رسانه» در پی این ابتکار زاده شد و هدف خود را ایجاد یک رسانهٔ شهروند تعریف کرده است.

اما، مسئله این است که آیا می‌توان با توجه به کثرت بی نهایت منابع خبری اینترنتی، نهادی را از بیرون برای نظارت و کنترل تولید خبر تاسیس کرد؟ یا بالعکس باید چنین وظیفه ای را به خود خبرنگاران سپرد و امیدوار بود که خود شهروندان بتوانند سره از ناسره و خبر واقعی را از خبر جعلی یا موضعگیری شخصی متمایز کنند؟

در واکنش به ابتکار ژان-لوک ملانشون، بسیاری نفس اقدام او یعنی توجه به خبر و خبرنگاری را ستوده‌اند، هر چند در بسیاری اوقات با راه‌حل پیشنهادی وی مخالفت کرده اند.

به گمان منتقدان طرح ملانشون مهم در وهلهٔ نخست نه حماسه سرایی در خصوص "بی طرفی عینی و دروغین" خبر، بلکه گسترش کثرتگرایی در رسانه های عمومی به ویژه آن دسته از رسانه هایی است که با حمایت عمومی فعالیت می کنند.

منتقدان ژان-لوک ملانشون می گویند : در واقع، مهم این نیست که فلان موضوع اقتصادی یا فرهنگی در فلان رسانه از سوی طرفداران دو آتشهٔ ایدئولوژی لیبرال یا غیرلیبرال بررسی شود. مهم این است که راجع به همان موضوع یک یا دو نظر به عنوان حقیقت مطلق ارایه نشود و بتوان نقطه نظرات یا نگاه های متضاد و گوناگون را ارایه کرد. به بیان دیگر، خود خبرنگاران یا آفرینندگان خبر بهتر از همه می توانند معیارها و شرایط تحقیق، تولید و گردش اخبار را تعریف کنند اگر اصل کثرتگرایی رعایت بشود.

مهم تر از این، به گفتۀ منتقدان رهبر حزب "نافرمان"، وجود ساختارها و فشارهایی است که از خلال شان خبرنگاران فعالیت می کنند. برخی از این ساختارها به گفتۀ منتقدان به خبرنگاران امکان فعالیت جدی می دهند و برخی دیگر این امکان را از آنان سلب می کنند. در واقع، موضوع اصلی همین است. یعنی از یک طرف باید منابع مالی یک فعالیت تحقیقی را تامین کرد و از طرف دیگر تنوع فکری را رعایت نمود که به این کار سمت و سوی لازم را می دهد. این دو منبع مهم اطلاع رسانی، به گمان منتقدان طرح رهبر حزب چپگرای "نافرمان"، بیش از پیش در معرض تهدید قرار گرفته اند.

به بیان دیگر، تنها تکثر عناوین جراید و شبکه های دیداری و شنیداری به خودی خود کفایت نمی کند. برای نمونه، کریستوف بلوشه، رهبر راست افراطی سوئیس، شمار قابل توجه‌ای از جراید این کشور را خریده و علناً هدف خود را از این اقدام انحلال رسانه‌های رسمی دیداری و شنیداری این کشور اعلام کرده است.

در مقابل چنین اقدام هایی که به اشکال مختلف رواج یافته اند، باید از یک طرف از کثرتگرایی هر چه بیشتر در رسانه های جمعی دفاع کرد و از طرف دیگر رسانه ها و افکار عمومی را نوعی مایملک جمعی در نظر گرفت. هم اکنون همین اصل در مورد آموزش جوانان و کودکان رعایت می شود و می توان آن را به تولید اطلاعات و اخبار نیز تعمیم داد. در این حال، یکی از عواملی که مانع از تعمق و تامل جمعی می شود فشار و وزن سنگین تبلیغات تجاری است که خودبخود بر جهت گیری رسانه های جمعی اثر گذارده اند.

«دومینیک کاردون»، از کارشناسان و منتقدان عرصۀ خبر، معتقد است که ایجاد نهادی برای نظارت بر فعالیت تولید خبر و خبرنگاران همانند شورای پیشنهادی ژان-لوک ملانشون اقدامی بی ثمر است، زیرا، این کنترل هم اکنون از طریق اینترنت صورت می پذیرد. یعنی : کاربران شبکه‌های اجتماعی توانسته اند به یاری اینترنت خود را از انحصار خبرنگاران و تولید و طبقه بندی رسمی اخبار و اطلاعات آزاد کنند. خود اینترنت و شبکه های اجتماعی به حوزه عمومی جدید تبادل اخبار و عقاید تبدیل شده اند که انحصار این فعالیت را از دست خبرنگاران خارج ساخته اند.

«دومینیک کاردون» افزوده است : از تناقضات دورهٔ حاضر این است که فرهنگ حرفه ای رسانه ای می کوشد به بهانهٔ دقت یا عینیت در تولید و عرضۀ خبر روایت های مرتبط با آن را به حاشیه براند که غالباً گویای یک جهان‌بینی یا یک نقطه نظر منحصربفرد است.

آیا برای نمونه می توان به تنهایی نقطه نظر رسمی حکومت ونزوئلا را که کلیه تظاهرات اعتراضی این کشور را به امپریالیسم آمریکا نسبت می دهد گویای واقعیت نارضایتی ها و اعتراض های جاری ونزوئلا دانست؟ آیا تفسیر و تلقی رهبران حکومت ایران را که کلیه معترضان این کشور را عاملان و وابستگان کشورهای بیگانه و دشمن معرفی می کنند، می توان گویای حقیقت پنداشت؟

واقعیت این است امیال و انگاره های عمومی به ویژه انگاره های شهروندان مطلع و آگاه برای ثبات و تداوم دموکراسی حیاتی و مهم به شمار می روند حتا اگر این انگاره ها پاره ای اوقات واقعگرا به نظر نرسند. زیرا، رویکرد شهروندان نسبت به خبر و عینیت آن عموماً از خلال آشنایی با عقاید متضاد شکل می گیرد. در جهان سنتی گذشته – یعنی دورۀ پیش از انقلاب اطلاعاتی و اینترنت – عموماً تصور می شد که افراد بر اساس تمایلات سیاسی شان جراید خود را انتخاب می کنند و خود جراید بر اساس همین علائق دسته بندی می‌شدند.

اما، انقلاب اطلاعاتی و اینترنتی بازار اطلاعات و خبر را دستخوش دگرگونی اساسی کرده است. رویارویی با وسیعترین نقطه نظرها به هنجاری مهم در امر تولید و گردش اخبار بدل شده است.

ناسازه، اما، این جاست که با گسترش شبکه های اجتماعی اینترنتی بسیاری از نو مدعی شده اند که افراد به تنهایی قادر به تشخیص اخبار عینی و واقعی یا در واقع قادر به کشف حقیقت نیستند و ضروری است ساختارها یا نهادهایی مستقل از افراد انجام این مهم را برعهده بگیرند. نکته اینجاست که غالب این ملاحظات و نظرات به چیزی جز سانسور و اشکال جدید آن تحت عنوان فیلترینگ نمی انجامند. مسئله اینجا است که دیگر نمی توان، آنهم در عصر اینترنت، به نحوی پدرسالار و با ایجاد انواع و اقسام نهادهای نظارتی یا نهادینه کردن سانسور در مقابل انقلاب رسانه ای جاری مقاومت کرد و از پیشروی آن ممانعت به عمل آورد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.