دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

شصت سال از تأسیس جمهوری پنجم فرانسه گذشت

نتشر شده در:

شارل دوگُل در جریان تأسیس جمهوری پنجم می‌گفت : "سیاستی که رؤیا و آرزو را در دل آدمی برنانگیزد محکوم به نابودی است". از نگاه دوکُل جمهوری پنجم که بیش از همه در انتخابات مستقیم ریاست جمهوری تبلور می یافت واقعی ترین محرک آرزو در دل فرانسویان در اواخر دهۀ ١٩۵٠ بود.

امانوئل ماکرون در مقابل بنای یادبود ژنرال دوگل بنیانگزار جمهوری پنجم فرانسه
امانوئل ماکرون در مقابل بنای یادبود ژنرال دوگل بنیانگزار جمهوری پنجم فرانسه REUTERS/Vincent Kessler/Pool
تبلیغ بازرگانی

شصت سال پیش در چنین روزهایی (چهارم اکتبر ۱٩۵۸) جمهوری پنجم فرانسه از سوی رئیس جمهوری وقت این کشور، شارل دوگُل، رسماً آغاز شد. چند روز پیشتر در ۲٨ سپتامبر ۱٩۵۸ قانون اساسی جمهوری جدید طی یک همه پرسی به تأئید ۸٠ درصد رأی دهندگان فرانسوی رسیده بود. با آغاز جمهوری جدید، شارل دوگل که به حق مبتکر اصلی آن به شمار می رفت در تجمع بزرگی در میدان جمهوری پاریس انگشتانش را به نشانۀ پیروزی بالا برد که در عین حال گویای رقم پنج به زبان رومی بود و به این ترتیب از پیروزی جمهوری پنجم فرانسه خبر می داد.

دوگل در سخنانش تأکید کرد که از این پس از منظر دولت مهم کارآیی و استمرار قدرت عمومی است. رهبر فرهمند فرانسه تصریح می کرد که شکوفایی و ضعف ملت فرانسه به استحکام، ثبات و اعتبار دولت این کشور بستگی دارد و با جمهوری پنجم، فرانسه از بی ثباتی دائمی جمهوری چهارم در این کشور فاصله و همزمان مسیر توسعه و قدرت را در پیش می گیرد.

چهار سال بعد از این تاریخ در اکتبر ۱٩٦٢ با ابداع انتخابات مستقیم ریاست جمهوری، دوگُل طرح خود را برای تحکیم جمهوری پنجم و ایجاد یک دولت باثبات و قوّی به سرانجام رساند.

اگر چه منتقدان غالباً به دلیل تمرکز بیش از حد قدرت در دست رئیس جمهوری، از جمهوری پنجم فرانسه به عنوان نوعی "سلطنت رئیس جمهوری" یاد کرده اند، اما، انکار نمی توان کرد که بعد از جمهوری سوم که از سال ١۸۷۰ آغاز و با اشغال فرانسه توسط آلمان نازی در ١۹٤٠ خاتمه یافت، جمهوری پنجم در فرانسه به لحاظ طول عمر و برغم مواجهه با توفان ها و بحران های بزرگ، قدیمی ترین جمهوری در فرانسه به شمار می رود.

در بحبوحۀ تاسیس جمهوری پنجم، مخالفان آن را به "فاشیسم" تشبیه می کردند. خود فرانسوا میتران که بعد از دوگل از بسیاری جهات مهمترین رئیس جمهوری، جمهوری پنجم فرانسه بود پیشتر، از این جمهوری در کتابی در سال ۱٩٦٤ تحت عنوان "کودتای دائمی" یاد کرده بود.

جمهوری پنجم در برابر بحران های دیگر نظیر جنگ استقلال الجزایر که می رفت به جنگی داخلی تبدیل شود، از خود مقاومت نشان داد. بعد از استعفای دوگُل در ١۹٦۹ این جمهوری سرپا ماند و جنبش مه ۶۸ و سپس مرگ ناگهانی ژورژ پمپیدو آسیبی به آن نرساندند. حتی قدرتگیری سوسیالیست ها و کمونیست ها در سال ١۹۸۱ نتوانست از صلابت این جمهوری بکاهد و اعتصاب های گسترده و عمومی سال ١۹۹۵ و راهیابی نامزد راست افراطی به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠٠٢ در بنای باشکوهی که دوگل ساخته بود کوچکترین خللی ایجاد نکردند.

شارل دوگل که از نزدیک فروپاشی جمهوری سوم را در ١٩٤۰ به بهای اشغال فرانسه توسط آلمان نازی لمس کرده بود، می خواست با ملاحظۀ بحران های پیاپی جمهوری چهارم پس از پایان دومین جنگ جهانی، نهادی بسازد که در برابر سخت ترین بحران ها از خود مقاومت نشان بدهد. اکنون با ملاحظۀ شصت سال تاریخ جمهوری پنجم، باید اعتراف کرد که دوگل در رسیدن به این مقصود موفق بوده است، هر چند بسیاری از منتقدان او معتقدند که این جمهوری به دلیل اتکا فزاینده اش به قدرت فردی رئیس جمهوری تقریباً دیگر از نفس افتاده است و خود به مانعی برای دستیابی به دموکراسی حقیقی تبدیل شده است.

در این مورد "مانوئل بمپارد" از رهبران گروه چپ "فرانسه نافرمان" می گوید :

دورۀ جمهوری پنجم به سر آمده است. آنچه ما می خواهیم این است که جمهوری پنجم فرانسه به سرعت خاتمه یابد، زیرا، این جمهوری اساساً حول قدرت ریاست جمهوری تمرکز یافته و قانونی اساسی آن عملاً به نوعی سلطنت ریاست جمهوری منتهی می شود. در جمهوری پنجم قدرت رئیس جمهوری قابل انتقاد نیست و شهروندان نظارتی بر رفتار و اقدام های او ندارند. به همین خاطر ما گمان می کنیم که فرانسه بیش از همه به یک جمهوری پارلمانی نیازمند است که مداخلۀ شهروندان را در قدرت سیاسی تقویت کند. به گمان ما قانون اساسی فرانسه نیازمند اصلاح چند بند حاشیه ای نیست، به ویژه وقتی که از نزدیک وضعیت بحران سیاسی کشور را ملاحظه می کنیم. از خلال انتخابات پیاپی ریاست جمهوری مشاهده می کنیم که شهروندان کمتر با نهادهای جمهوری پنجم احساس همسانی می کنند و بسیاری به نوعی اعتصاب مدنی پناه برده اند که در خودداری فزاینده از مشارکت در انتخابات تبلور می یابد. به همین خاطر ضروری است که از نو قواعد بازی را تعریف کرد.    

بسیاری از مورخان اکنون معتقدند که تأسیس جمهوری پنجم فرانسه از یک طرف نتیجۀ نبوغ سیاسی خارق العاده دوگل و از طرف دیگر حاصل افسانه ای است که خود دوگل در خصوص  ناکارآمدی جمهوری چهارم ساخته و پرداخته بود. با این افسانه بسیاری از مورخان جمهوری چهارم فرانسه از جمله خانم "ژورژت الگی" Georgette Elgey مخالفند و می گویند : افسانه پردازان غالباً می گویند که جمهوری چهارم فرانسه که به مدت دوازده سال پس از پایان دومین جنگ جهانی به درازا کشید حاصل چندانی برای فرانسه نداشت.

مورخان این تلقی را خطا می دانند و می گویند که جمهوری چهارم فرانسه برغم بی ثباتی ها و بحران هایش، فرانسه بعد از جنگ را از خلال برنامه ریزی های رشد، نوسازی کرد و چهار سال بعد از پایان دومین جنگ جهانی محرک ساختمان اتحادیۀ اروپا شد. درست است که جمهوری چهارم متوجه موج جنبش های استقلاطلبانۀ مستعمرات نشد به طوری که جنگ استقلال الجزایر سقوط آن را تسریع کرد، اما، گام هایی که این جمهوری در دورۀ بلافاصلۀ بعد از جنگ به جلو برداشت به هیچ وجه غیرقابل انکار نیست.

دوگل با آگاهی از این ضعف نهادی و همچنین بهره برداری از نارضایتی عمومی از بی ثباتی سیاسی جمهوری چهارم موفق شد با جلوگیری از کودتای نظامیان یک جمهوری جدید متناسب با قدرت طبیعی خود و در عین حال به سود دموکراسی تأسیس کند. او می گفت : "سیاستی که رؤیا و آرزو را در دل آدمی برنانگیزد محکوم به نابودی است" و از نگاه او جمهوری پنجم که بیش از همه در انتخابات مستقیم ریاست جمهوری تبلور می یافت واقعی ترین محرک آرزو در دل فرانسویان در اواخر دهۀ ١٩۵٠ بود.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.