دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

ناسازۀ ناخرسندی در فرانسۀ بهروز

نتشر شده در:

بر اساس نظرسنجی ای که در مارس ۲٠۱۸ صورت گرفت ۹۴ درصد فرانسوی ها از زندگی کردن در کشور خود ابراز خرسندی کردند. اما، شش ماه بعد از این نظرسنجی، ۲۸۰ هزار نفر از مردم فرانسه با بهره مندی از حمایت ۷۰ درصد افکار عمومی تظاهرات سراسری در اعتراض به رنج ها و تألمات زندگی روزمره شان برپا ساختند که تا امروز با وجود فراز و نشیب های فراوان ادامه داشته است.

۹۴ درصد فرانسوی ها از زندگی کردن در کشور خود ابراز خرسندی می کنند هر چند معتقدند که این جامعه با آرزوهای آنان فاصله می گیرد.
۹۴ درصد فرانسوی ها از زندگی کردن در کشور خود ابراز خرسندی می کنند هر چند معتقدند که این جامعه با آرزوهای آنان فاصله می گیرد. BFMTV
تبلیغ بازرگانی

چگونه می توان این ناسازه را توضیح داد؟ چگونه می توان توضیح داد که این کشور هر ساله بودجۀ هنگفتی را صرف رفاه عمومی می‌کند، ۹۴ درصد جمعیت آن از زندگی کردن در کشور خود خرسند هستند، اما، جامعه در عین حال از کمبودهای بزرگ رنج می برد و علیه آن به عصیان روی می آورد؟

در پاسخ به این پرسش ها، "اروه لوبرا" (Hervé Le Bras) جمعیت شناس و تحلیلگر جامعۀ فرانسه به تازگی در اثری تحت عنوان ناخرسندی در فرانسۀ بهروز* کوشیده تابه این تناقض پاسخ بدهد.

برای نمونه، فرانسوی ها از کاهش قدرت خرید خود که سال به سال عرصه را بر آنان تنگ تر کرده، شکایت دارند. "اروه لوبرا" با استناد به آمار و اعداد نشان می دهد که قدرت خرید فرانسوی ها کاهش نیافته، بلکه بالعکس از دهۀ ۱۹۵٠ به این سو بسیار افزایش نیز یافته است. اما، از زمان بحران مالی جهانی سال ۲۰۰٨ قدرت خرید فرانسوی ها ثابت مانده و رشد نکرده است.

مردم فرانسه همچنین از افزایش نابرابری های اجتماعی ناخرسند هستند. اما، داده های آماری به گفتۀ "اروه لوبرا" نشان می دهند که نابرابری های اجتماعی نیز در فرانسه ثابت مانده و به دلیل وجود و عملکرد یک دولت رفاه پرهزینه و کارآمد کمتر از غالب کشورهای پیشرفته است.

در فاصلۀ سال های ۱۹۷٠ و ۱۹۹٠ ضریب جینی که شاخص اندازه گیری نابرابری های اجتماعی است، بسیار در فرانسه کاهش یافت. این ضریب در سال های ۱۹۹٠ و ۲۰۰۰ ثابت ماند، سپس تا سال ۲۰۱۲ اندکی رشد کرد، ولی در دورۀ ریاست جمهوری "فرانسوا اولاند" از نو رو به کاهش گذاشت و به سطح سال ۲۰۰۰ بازگشت.

افزایش فقر طبقات فرودست نیز یکی دیگر از دلایل ناخرسندی عمومی در فرانسه امروز است. اما، اعداد نشان می دهند که نسبت افرادی که سطح زندگی شان پائین تر از نیمی از درآمد متوسط جامعه است (یعنی تعریف رایج فقر) از سال های ۱۹۵٠ تاکنون قویاً کاهش یافته و از ۱٣ درصد به ٨ درصد رسیده است.

در زمینۀ بهداشت و درمان نیز داده ها نشان می دهند که برغم نارسایی ها امید به زندگی در بین فرانسوی ها به ویژه در نزد زنان فرانسوی یکی از بالاترین نرخ ها در جهان است. امید به زندگی در نزد مردان فرانسوی به ٧٩٫۴ سال و در نزد زنان فرانسوی به ۸۵٫٣ سال می رسد. به عبارت دیگر امید به زندگی در فرانسه بیشتر از امید به زندگی در آلمان و به مراتب بالاتر از امید به زندگی در آمریکا است. در زمینه های دیگر از جمله بازنشستگی، خانواده، مسکن، امنیت و درمان... وضعیت فرانسوی ها بسیار بهتر از آنچه گفته می شود است.

با این حال، چگونه می توان استمرار جنبش های اعتراضی اجتماعی فرانسه، ناخرسندی و ناامیدی بخش های مهمی از جامعه را نسبت به نهادها و زندگی دموکراتیک توضیح داد؟ علت پیشرفت احزاب افراطی در این کشور چیست و چرا زندگی سیاسی به منشاء نگرانی تبدیل شده است؟

نخستین علت این امر آگاهی جمعی در فرانسه است که همچنان تحت تاثیر "سه دهۀ طلایی" رونق بعد از دومین جنگ جهانی است. در این دوره وضعیت اجتماعی فرانسه متاثر از رشد سریع اقتصادی و تلاش های تاریخی احزاب چپ و راست در قدرت به طور پیوسته رو به بهبود بود. از سال های ۱۹٨۰ به این سو، رشد اقتصادی در فرانسه کُند و شده یا از میان رفته است. با این حال، در این دوره شاخص های رفاه در فرانسه افول نکرده، هر چند توسعه نیز نیافته است. فرانسوی ها از این رکودِ پیشرفت شاخص های رفاه در زندگی خود ناخرسند هستند و این رکود به اعتماد آنان نسبت به آینده لطمه زده است.

دومین عامل ناخرسندی عمومی فرانسوی ها دگردیسی نابرابری ها است. نابرابری ها میان اغنیاء و فقرا در فرانسه ثابت مانده اند، اما، بر وضعیت خانواده ها، ساکنان شهرهای کوچک و روستاها و همچنین جوانان تاثیر منفی گذاشته اند  (جوانان فرانسوی معتقدند که وضعیت اقتصادی آنان نسبت به والدین آنان رو به افول بوده است).

عامل سوم ناخرسندی فرانسوی ها، نابرابری در زمینۀ آموزش و پرورش است. در نتیجۀ این نابرابری بازتولید اختلافات طبقاتی به قوّت خود باقی است و امید به پیشرفت در زندگی فردی رو به وخامت گذاشته است. "شایسته سالاری" که بنیاد ایدئولوژیک جمهوری فرانسه به شمار می رود به سود طبقات ممتاز جامعه عقب نشسته است. غالب فرانسوی ها معتقدند که وضعیت عمومی فرزندان آنان بدتر از والدین آنان است، هر چند "اروه لوبرا" با استناد به آمار می‌گوید که این ارزیابی نیز واقع بینانه نیست، زیرا، وضعیت اجتماعی جوانان فرانسه با آهنگ کُندتری نسبت به نسل پدران و مادران آنان پیشرفت می کند.

در واقع، مهمترین نکته در کتاب جمعیت شناس فرانسوی این است که منشاء نارضایتی های مردم فرانسه نه زمان حاضر و یا کمبود نیازهای اساسی آنان، بلکه رکود توسعۀ اجتماعی در قیاس با سال های پر رونق دهه های گذشته است. به همین خاطر شاید فرانسویان از زیستن در کشور خود راضی هستند، اما، ناخرسندی آنان ریشه در محاسبات مجّردتری دارد. هر یک از آنان وضعّیت امروز خود را با وضعّیت نسل گذشته مقایسه می‌کند و نقطۀ عزیمت او در این مقایسه این است که بهبود وضعیت اجتماعی فرزندان نسبت به والدین آنان معیار تشخیص بهبود یا عدم بهبود وضعیت عمومی افراد و جامعه است.   

        

 

*Se sentir mal dans une France qui va bien      

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.