دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

رهایی جنسی در پاریس دهه های ۱۹۶۰-١٩۵٠

نتشر شده در:

جنبش مه ۱۹۶۸ را عموماً عصیان جوانان علیه ارزش های سنتی جامعۀ پدرسالار خوانده اند که در شخصیت تاریخی ژنرال دوگل تجسم می یافت. به همین دلیل شاید مهمترین دستاورد اجتماعی این جنبش رهایی زنان و دستیابی آنان به حقوقی باشد که جامعۀ محافظه کار فرانسه آنها را به راحتی نمی پذیرفت و در برابرشان سخت مقاومت می کرد. اما، این عصیان به ویژه عصیان زنان علیه تبعیض های جنسیتی یک شبه پدید نیامد. به گمان پژوهشگر فرانسوی، ورونیک بلان شر، زمینه های تاریخی این عصیان را باید در رفتار گروه اجتماعی جدیدی از دختران نوجوان پاریسی دهه های ۱۹۶۰-١٩۵٠ یافت که ادبیات رسمی یا اجتماعی وقت آنان را "دختران هرزه" (mauvaises filles) یا "منحرف" (déviantes) می نامید.

به گفتۀ ورونیک بلان شر وجود دختران جوان پاریسی طی سال های  ۱۹۶۰-١٩۵٠ مملو از شور زندگی برغم ناملایمات بود.
به گفتۀ ورونیک بلان شر وجود دختران جوان پاریسی طی سال های ۱۹۶۰-١٩۵٠ مملو از شور زندگی برغم ناملایمات بود. MF
تبلیغ بازرگانی

ورونیک بلان شر در تحقیق خود (باعنوان، دختران ولگرد، سارق، هرزه و تحت مراقبت، از آزادی پاریس تا آزادی جنسی*) به شیوۀ میشل فوکو به اسناد و مدارک قضات دادگاه های کودکان، گزارشات روانشناسان و مددکاران اجتماعی، یادداشت های پزشکان کودک، مکاتبات دادگاه ها و والدین "دختران عاصی" استناد کرده که همگی به گفتۀ او مملو از تحقیقات میدانی هستند و انگاره های مسلط یک دورۀ تاریخی – فرانسۀ بعد از دومین جنگ جهانی را با همۀ مشکلات و مسائل اش به تصویر می‌کشند.

ورونیک بلان شر می گوید که کلیه این گزارشات، مکاتبات و یادداشت ها ناخواسته از عزم راسخ دختران نوجوان پاریسی برای دستیابی به رهایی حکایت می کنند که نوعاً بستر رهایی جنسی زنان و جامعۀ فرانسه در اواخر دهۀ ١۹۶۰ میلادی را رقم زد. منشاء این عزم چیست؟

ورونیک بلان شر در پاسخ به این پرسش تصریح می کند که دختران نوجوان پاریسی دهه های  ۵٠ و ۶۰ میلادی که همگی از طبقات فرودست، فقیر و کارگری و در جدال دایمی با مشکل حاد مسکن بودند، پیش از هر چیز "فرزندان جنگ" دوم جهانی به شمار می رفتند که والدین و بستگان دور و نزدیک خود را در این جنگ از دست داده بودند و آسیب های روحی ناشی از جنگ بسیاری از آنان را به خودکشی و آوارگی یا فرار از خانه ای که واقعاً وجود نداشت وا داشته بودند.

در اواسط سال های ١٩۵٠ بین ۸ تا ١۰ درصد مستاجران پاریسی یعنی حدود ۴٣٠ هزار نفر از جمله ۳٩ هزار کودک را افرادی تشکیل می دادند که سرپناه واقعی نداشتند. بسیاری از خانواده ها در اتاق هایی به مساحت دوازده متر مربع زندگی می کردند. نیمی از این اتاق ها از آب و برق و تقریباً همگی آنها از آشپزخانه بی بهره بودند. در این دوره ۱٠ درصد جوانان بین ١۸ تا ۲١ سال در مسافرخانه های غیرقابل سکونت به همراه والدین شان و گاه بدون آنان زندگی می کردند و غالب این مسافرخانه ها در محلاتی نظیر "پیگال"، "بلانش"، "شانزه لیزه" و یا اطراف "بربس" قرار داشتند.  

ورونیک بلان شر می گوید که او در کاوش های خود به اسنادی دست یافته که در آنها دختران نوجوان ساکن این محلات به وضوح می گویند که قربانی تجاوزهای مکرر بوده اند بی آنکه صدای آنان گوش شنوایی بیابد به ویژه اینکه غالب واکنش های رایج در این دوره دختران قربانی را مسئول تجاوز معرفی می کردند.

با این حال، دختران نوجوان پاریسی دهه های ۵٠ و ۶۰ میلادی عادت نداشتند خود را در قالب یک قربانی محبوس کنند و وجود آنان، برغم ناملایمات و خطرات روزمرۀ زندگی، مملو از شور زندگی، آزمودن و خطر کردن و عزم آنان برای رسیدن به رهایی و برابری محرّک پیشرفت های حقوقی و اجتماعی بی سابقۀ زنان در سال های ١۹۷۰ میلادی بود.

ورونیک بلان شر یادآوری می کند که در پایان دومین جنگ جهانی بازسازی گستردۀ فرانسه آغاز و همزمان دادگاه های ویژه کودکان دایر شده بود و قضات و روانشناسان و مددکاران امور کودکان و نوجوانان کار خود را آغاز کرده بودند.

به گفتۀ ورونیک بلان شر  این محاکم ویژه که عمدتاً به موضوع بزه یا بزهکاری در نزد کودکان رسیدگی می کردند رویکردی تماماً جنسیتی داشتند که در اصل میراث قرن نوزدهم به شمار می رفت. ریشۀ این رویکرد تصورات بنیادین جامعه ای بود که به هیچ وجه عصیان و سرپیچی دختران جوان را نمی پذیرفت که از نظر جامعه باید پیش از هر چیز مطیع و رام می بودند و خود را برای مهمترین وظیفۀ یک زن یعنی مادر شدن آماده می ساختند. در این دوره اگر دختر (نو)جوانی کارش به محکمه می کشید از نگاه عمومی علت آن باید در "انحراف" و "هرزگی" خود دختر جستجو می شد. ورونیک بلان شر می گوید که در این دوره قضات و پزشکان و روانشناسان، همه چیز را به جنسیت و جسم دختران نسبت و تنزل می دادند.

او می گوید دخترانی که در این سال ها "هرزه" خوانده می شدند شب های خود را تا پاسی از شب در میکده ها و اماکن رقص و پایکوبی می گذراندند و در کامجویی جنسی به هیچیک از قیدوبندهای جامعۀ زمان خود پایبند نبودند.

برای مقابله با این گرایش در سال های ١٩۵٠ و ١۹۶٠ بسیاری از خانواده ها گاه با تبانی محاکم دختران خود را از همان نخستین سال های نوجوانی  در مدارس شبانه روزی وابسته به کلیسا ثبت نام یا در حقیقت محبوس می کردند. به گفتۀ ورونیک بلان شر چنین تصمیم هایی بیشتر جامعۀ فرانسه قرن نوزدهم را تداعی می کرد که در آن دستگاه قضایی و کلیسا گاه مشترکاً آموزش دختران جوان بی سرپرست را برعهده می گرفتند

دختران پاریسی سال های ١۹٦٠-١٩۵۰ دورۀ منحصربفردی را تجربه می کردند. پاریس این دوره پاریس آزاد شده از چنگال اشغالگران آلمان نازی طی دومین جنگ جهانی بود که در عین حال بازسازی خارق العادۀ خود را آغاز می کرد. در این دوره پاریس بیش از هر زمان شاید تضاد طبقاتی و اختلاف میان محلات بورژوایی و کارگری را در دورۀ مدرن تجربه می کرد. به موازات افزایش بی سابقه و بی وقفۀ جمعیت، پاریس برای اولین بار شاید حوزۀ عمومی بسیار گسترده ای را در اختیار نوجوانان و جوانان قرار میداد که به بی‌شماری از محلات ملاقات و آشنایی میان جوانان شباهت داشت. در این فضای گسترده دختران با همجنسان و مردان جوانی که غالباً کارگر بودند یا دانشجویان محلۀ "سن ژرمن" آشنا می شدند. تسخیر این فضای عمومی به بستر یکی از بزرگترین عصیان های اجتماعی زنان، دانشجویان، جوانان و کارگران در سال ۱٩۶٨علیه جامعه پدرسالار و دستیابی زنان به حقوقی بی سابقه تبدیل شد.  

*Véronique Blanchard, Vagabondes, voleuses, vicieuses - Adolescentes sous contrôle, de la Libération à la libération sexuelle  , Editions François Bourin, 2019.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.