"سینماتک پاریس"، نمایشگاه بزرگی را تا پایان ماه ژوئیه به "کریس مارکر" مستندساز، عکاس، شاعر، نویسنده و تصویرگر برجستۀ فرانسوی اختصاص داده است که با به نمایش گذاشتن آرشیوی غنی از آثار او که میراث هنری فرانسه به شمار می رود، به مثابۀ سفری چندگانه است: سفری در زمان، از جنگ جهانی دوم و دوران مقاومت تا مرگ او در سال ۲۰۱۲؛ سفری در جنبشهای سیاسی یک قرن، امیدها و تراژدیهایی که وی به عنوان شاهدی متعهد به نقد آنها میپرداخت، سفری در ابزار بیانی گوناگونی که او به کار میگرفت؛ از سینما تا موسیقی، عکاسی و نویسندگی و نیز سفری برای شناخت انسانی که همیشه در پشت آثارش پنهان بود.
"کریس مارکر" که نام واقعیاش "کریستیان بوش ویلنُوو" میباشد، در ۲۹ ژوئیه ۱۹۲۱ در "نویی سور سن" از حومههای شمال غربی پاریس زاده شد. وی در رشتۀ فلسفه به تحصیل پرداخت و در آغاز از شاگردان دروس فلسفی "ژان پل سارتر" نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی بود.
"کریس مارکر" در جنگ جهانی دوم به جنبش مقاومت فرانسه پیوست و به جبهۀ کمونیستی این مقاومت تعلق داشت. در این دوره است که او یادداشتبرداری از هر چیزی را آغاز میکند؛ سپس با شروع کار خود در سازمان یونسکو، این فرصت را مییابد که از کشورهای بسیاری دیدن کند. وی با سفر به کشورهای سوسیالیستی، فیلمهای زیادی میسازد و به درونمایههایی چون مبارزۀ سندیکایی و کارگری میپردازد.
تمامی فیلمهای "کریس مارکر" از نظر سیاسی، متعهدانه و بیانگر اندیشههای رادیکال و انقلابی وی هستند. او به بسیاری از نقاط بحرانزدۀ جهان از چین گرفته تا کوبا، سیبری، ویتنام و بوسنی و هرزگوین، سفر کرد و دربارۀ آنها فیلم ساخت و مقاله نوشت که در میان آنها می توان به "یکشنبه در پکن" (١٩۵٦)، "نامه به سیبری" (١٩۵٨)، "فضانوردان" (١٩۵٩)، "کوبا آری" (١٩٦١) و "دور از ویتنام" (١٩٦٧) اشاره کرد.
"کریس مارکر" با فیلم کوتاه "اسکله" (١٩٦٢)، به شهرت رسید که تنها فیلم داستانی او و رمانی تصویری است با آمیزهای از تکعکسهای سیاه و سفید، گفتار متن، موسیقی و جلوههای صوتی که بسیار استادانه به هم پیوند یافتهاند. این فیلم سفری است در زمان با تصاویر ثابت ودرونمایه ای آخرالزمانی درمورد عواقب جنگ جهانی سوم؛ داستان یک مرد که در زمان، به گذشته و آینده فرستاده میشود تا راه حلی برای سرنوشت جنگ بیابد و زندگی اش تحت تأثیر تصویری از دوران کودکی اش قرار گرفته است. چنانکه این جمله مدخل داستان فیلم نیز هست و قهرمان داستان به سوی آن تصویر کودکی، در زمان سفر می کند.
"کریس مارکر" در دیگر فیلمهای خود نیز بسیار از گفتار متن استفاده میکند که توانمندیهای ادبی او را به عنوان فیلمسازی مؤلف نمایان میسازد.
یکی از مهمترین فیلم های "کریس مارکر"، فیلم "ماه مِه زیبا" (١٩٦٢) است که تحلیلی اخلاقی و جامعه شناختی است از پاریسِ سالهای دهۀ ١٩٦٠ و گونهای پیشگویی دربارۀ رخدادهای پیشِ روی فرانسه در مِه ١٩٦٨ به شمار میرود. این فیلم معضل درک استقلال الجزایر در پایتخت فرانسه و محکمههای عمومی کودتای نظامی در الجزیره را بررسی می کند که شش سال پیش از ساخت این فیلم برگزار شده بود.
"ماه مِه زیبا"، مستندی استثنایی است از نقطه نظر مردم پاریس و نگاهی دارد به وضعیت اجتماعی فرانسه بلافاصله پس از پایان جنگ استعماری این کشور علیه الجزایر و پیروزی انقلاب الجزایر. این فیلم از آهنگ زیبایی که همنام فیلم است و با صدای "ایو مونتان" اجرا شده، در تیتراژ و به عنوان موسیقی متن استفاده می کند.
"مارکر" فیلم دیگری را نیز با عنوان "تنهایی یک خوانندۀ استقامت"، در هنگام آمادهسازی کنسرتی که "ایو مُونتان" برای همبستگی با تبعیدیان شیلی بعد از کودتای "پینوشه" ترتیب داده بود، به این خوانندۀ مبارز اختصاص داد.
یکی دیگر از مهمترین فیلم های مستند تجربی "کریس مارکر"، مجموعه فیلمهای کوتاهی است به نام "تراکتهای سینمایی"، که در سال ١٩٦٨ و به صورت ١٦ میلیمتری با همکاری "ژان لوک گدار" و "اّلن رنه"، در واکنش به رویدادهای مِه ١٩٦٨ پاریس ساخته شد. این فیلم در واقع نخستین واکنش سینماگران فرانسوی به این جنبش بزرگ سیاسی محسوب می شود.
"کریس مارکر" و "ژانلوک گدار" که خود به عنوان فیلمسازانی انقلابی و رادیکال در تظاهرات و شورشهای خیابانی دانشجویان و کارگران شرکت کرده و از آنها فیلم میگرفتند، تصمیم گرفتند به کمک تعدادی از فیلمسازان و عوامل فنی سینمای فرانسه، این پروژه را به عنوان یک حرکت انقلابی مستقیم و با استفاده از امکانات بیانی سینما برای تحقق اهداف ایدئولوژیک و تجربۀ فرمهای بدیع سینمایی عملی سازند.
"کریس مارکر" در آثارش مخالف سرسخت استعمار و نظام سرمایهداری بود و یکی دیگر از مستندهای او که "تندیسها هم میمیرند" نام دارد و به طور مشترک با "اّلن رنه" فیلمساز مشهور فرانسوی ساخته است، فیلم-مقالهای است با رویکردی ضداستعماری، دربارۀ درک آثار هنر آفریقایی در پاریس و از زاویهای نو به موضوع استعمار قارۀ آفریقا توسط اروپا میپردازد.
این فیلم بر مبنای اینکه نظام استعماری برای مشروعیتبخشی به خود، دیدگاهی ضدتاریخی دربارۀ سنتها و میراث ملل تحت امر خود در پیش میگیرد، به افشای امپریالیسم فرهنگی و نقد عملکرد نادرست اقتصادی برآمده از این نوع نظام میپردازد و این نکته باعث شد که این فیلم تا سالها در فرانسه پخش نشود.
او در فیلم "شب و مِه" (١٩۵۵) نیز که فیلمی است تکان دهنده دربارۀ "هولوکاست"، دستیار "اّلن رنه" بود.
"کریس مارکر" در سال ١٩٨٢، فیلم "بی آفتاب" را ساخت که مقالهای است سینمایی که پاره های مستند و داستان را با گفتار فلسفی در هم می آمیزد و درونمایه های اصلی آن، خاطرات و سفر است.
افزون بر این آثار، او مستند پرترههایی، دربارۀ "آندره تارکوفسکی"، "آکیرا کوروساوا" و "ایو مونتان" نیز ساخته است.
وی علاوه بر فعالیت در حیطۀ فیلمسازی، به عنوان روزنامهنگار و منتقد مجلۀ فرانسوی "کایه دو سینما" نیز فعالیت میکرده است و کتابهای بسیاری نیز نوشته که از میان آنها می توان به "انسان و آزادی اش" (١٩٤٩) اشاره کرد.
"کریس مارکر" به ایران نیز سفر کرده بود و با "ابراهیم گلستان" و "فروغ فرخزاد" نیز دوستی صمیمانهای داشت و پس از مرگ "فروغ" دربارۀ او مقالهای نوشت که در ششم بهمن ١٣٤٦ در مجلۀ "تلاش" منتشر شد؛ او در این مقاله، فیلم "خانه سیاه است" فروغ را یک شاهکار سینمایی خواند و آن را با فیلم "زمین بی نان" ساختۀ "لویی بونوئل" مقایسه کرد.
وی همچنین در سال ٢٠٠٤، با موافقت "ابراهیم گلستان"، دیویدیِ فیلم "یک آتش" ساختۀ "ابراهیم گلستان" و فیلم "خانه سیاه است" ساختۀ "فروغ فرخزاد" را به صورت رایگان به عنوان ضمیمۀ نشریۀ فرانسوی "سینما" توزیع کرد.
"کریس مارکر" را باید از ابداعگران فرم "سینما-مقاله" دانست، ژانری که بعدها توسط "ژانلوک گدار"، "شانتال آکرمن"، "پازولینی" و دیگران بکار گرفته شد.
او جزو گرایشی در موج نوی سینمای فرانسه بود که نمایندگان آن سینماگرانی با پسزمینۀ ادبی و مستند بودند مانند "اّلن رنه"، "انیس واردا" و "اّلن روب گریه".
با تأمل در آثار "کریس مارکر"، می توان دریافت که مفاهیم خاطره، حسرت، زمان، ارجاع به "مارسل پروست" و دردی که زمان با تبدیل شدنش از حال به گذشته بر دل بر جای میگذارد، جایگاه ویژهای در اندیشۀ او داشته است.
"کریس مارکر" را بزرگترین سینماگر تجربهگرای تاریخ دانسته اند و آثار او بخشی از میراث هنری فرانسه به شمار می رود. او به زندگیِ در انزوا، اجتناب از مصاحبه و دوری از عکاسان شهرت داشت و در روز تولد ٩١ سالگی اش، در ٢٩ ژوئیه ٢٠١٢ در پاریس از دنیا رفت.
"هانری میشو" شاعر و نویسندۀ بزرگ بلژیکی دربارۀ "کریس مارکر" گفته است که «باید "سوُربن" را از صفحۀ روزگار پاک کرد و به جای آن "کریس مارکر" را نهاد».
"الن رنه" نیز او را نمونۀ تمامعیار انسان قرن بیستویکمی دانسته است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید