بار دیگر سینمای ایران توانست در فستیوال برلن نشان دهد که سخن برای گفتن بسیار دارد و نسل تازه ای از سینماگران این کشور میروند پرچم این سینما را برافراشته نگه دارند. یکی از آنها "حامد رجبی" سینماگر جوان ایرانی است که با نخستین فیلم خود "پریدن از ارتفاع کم"، توانست به بخش "فوروم" شصت و پنجمین فستیوال فیلم برلن ره یابد و مورد استقبال قرار بگیرد.
در این فیلم مینمالیست که بیشتر در چار دیواری خانهها می گذرد، شخصیت زن با سکوتی بیمارگونه درد درونی خود را پنهان می کند و همچون افراد خجالتی که گاه می توانند به شدت و با بی پردگی زخم بزنند، خشم درونش را بدون هیچگونه خویشتنداری بیرون می ریزد.
ماجرا از این قرار است که "نهال"، زنی باردار، در می یابد که جنین چهار ماهه اش مرده است؛ او دو روز مانده به کورتاژ، در سکوت به کارهای همیشگی خود ادامه می دهد اما این سکوت به سرکشی و جنگ با دیگران می انجامد.
سرکشی از یک زندگی معمولی در یک خانواده متعلق به طبقه متوسط که در آن دیگر داشتن یک آپارتمان بزرگ تر و اتومبیل بهتر پاسخگوی خواستهای یک زن از زندگی به شمار نمی آید.
واکنش های پیش بینی نشده وی دیگران را سر در گم می کند و بر خشمشان می آفزاید.
گفتگو با حامد رجبی
"پریدن از ارتفاع کم"، در واقع داستان مبارزه ای است بیسرانجام، اما مبارزهای که می بایست انجام گیرد تا رابطه زوج و دنیای اطرافشان سالم تر شود.
این فیلم همچنین به کند وکاو در طیقه متوسط ایرانی می پردازد که تلاش بر حفظ شرایط موجود دارد و خود را در زندان فکریاش می بندد.
آنچه بیشتر از هر چیز پرسشبرانگیز میشود این است که چگونه یک مرد کارگردان، این چنین در قالب زنی فرو میرود که دچار افسردگی است.
از "حامد رجبی" چندو چونش را جویا شدم :
چین و ایران، در فستیوال فیلم "سینماهای آسیا"ی شهر"وزول" فرانسه
در حالی که فستیوال برلن راه خود را می پیماید، رویدادهای دیگر هم یکی پس از دیگری فرا می رسند، از جمله آنها فستیوال "سینماهای آسیا"ی شهر "وزول" در شرق فرانسه است که برای بیست و یکمین بار، از روز 10 فوریه کار خود را آغاز می کند و در روز 17 فوریه به پایان می رسد.
ما همه ساله درباره این فستیوال که سینمای آسیا را به اهالی شهری کوچک در شرق فرانسه شناسانده و کم کم نامی در میان فستیوالها و به ویژه در آسیا برای خود پیدا کرده و بسیاری برای شرکت در آن راهی طولانی را می پیمایند صحبت کرده ایم.
امسال باز هم به فستیوالی سر می زنیم که همه ساله جای خاصی را به سینمای ایران و هنرمندان ایرانی داده است و امسال نیز چنین شده است.
پیش از آن باید بگویم نظر به این که امسال، سالِ کشور چین در فرانسه است، این فستیوال بخش بزرگی را زیر عنوان "پنجاه ورژن رنگ سرخ" به سینمای این کشور اختصاص داده و از این راه، هم تحول سینما و هم تاریخ سیاسی-اجتماعی چین را مرور می کند.
از این جهت، ریاست هیأت داوران هم که "محمد رسولف" جزو آن است را هم یک کارگردان چینی "وانگ چاو" بر عهده خواهد داشت.
افزون بر حضور فیلم "ملبورن" ساخته "نیما جاویدی" در بخش مسابقه ای، زیر عنوان "نگاهی به سینمای مستقل در ایران"، بخشی تشکیل شده که در آن فیلم هائی را خواهیم دید که سزاوار نگاهی دیگر هستند. گفتنی است که فیلم "ملبورن"، در هفته منتقدین فستیوال و نیز امسال نظرها را به خود جلب کرد و سپس شماری جایزه در فستیوال ها ربود.
در بخش "نگاهی به سینمای مستقل در ایران"، به گونه ای از تلاشهای "محمد اطبائی" مدیر شرکت "مستقلهای ایران" بزرگداشت به عمل می آید که این شرکت، تولید و پخش فیلم های مستقل ایرانی را در سال 1997 برپا نهاد.
در این بخش 6 فیلم: "لطفأ مزاحم نشوید" ساخته "محسن درمیشیان"، "فصل بارانهای موسمی" ساخته "مجید برزگر"، "پله آخر" ساخته "علی مصفا"، "زندگی مشترک آثای محمودی و بانو" ساخته "روح الله حجازی"، "حراج" ساخته "حسین شهابی" و "عصبانی نیستم" ساخته "رضا درمیشیان"، به نمایش در میآید
شایسته یادآوری است که "محمد اطبائی" پخش کننده فیلم "ملبورن" نیز هست که در بخش مسابقهای گنجانده شده است.
در بخش مسابقهای فیلم های مستند، نیز فیلم "نینجای ایرانی" ساخته "مرجان ریاحی" دیده می شود.
و سرانجام در بخش فیلم های کودکان ونوجوانان، "قصه های مرغ مادر" کار "فرخنده ترابی" که شامل سه داستان میشود، به نمایش در میآید.
به مناسبت حضور "محمد رسولف" کارگردان ایرانی در هیأت داوران، دو فیلم او: " به امید دیدار" و "دست نوشتهها نمیسوزند"، در بخش موضوعی امسال که "نفس بریدن" نام دارد گنجانده شده اند.
کشورهای لائوس، کامبوج و ویتنام هم نمایندگانی در بخش "آسیای فرانسه زبان" دارند که در آن، به گذشته، حال و آینده این کشورها نگاهی افکنده می شود.
در مجموع 17 فیلم در بخش مسابقه ای گنجانده شده که از میان 500 فیلم ارائه شده از تولیدات آسیا به این فستیوال برگزیده شده اند.
همچنین رئیس هیأت داوران"وانگ چائو"، آخرین فیلم خود "فانتزیا" را که در بخش نوعی نگاه فستیوال "کن" 2014 شرکت داشت، پیش از نمایش عمومی آن، ارائه می دارد. او که دستیار "چن کیگه" کارگردان بنام چینی، در فیلم "خداحافظ معشوقه من" و "امپراتور و قاتل" بوده، بارها در بخش های مختلف فستیوال کن شرکت کرده و جایزه بخش نوعی نگاه را هم برای فیلم "ماشین شیک" درسال 2006، ربوده است.
جالب تر از همه این که، فیلم "راز" ساخته "لو یه" در بخش نگاهی به سینمای چین، نمایش داده می شود که آهنگساز آن "پیمان یزدانیان" یپانیست و آهنگساز ایرانی است که با دیگر کارگردانان چینی و هنگ کنگی نیز همکاری دارد.
او که برای فیلمهای کارگردانان ایرانی چون عباس کیارستمی و شماری دیگر نیز موسیقی ساخته است، در سال 2012 جایزه فستیوال "اسب طلائی" تایپه را برای موسیقی همین فیلم "رمز" که صحبتش رفت، از آن خود کرد.
از "مارتین تروآن" رئیس فستیوال، پرسیدم سینمای ایران، سینمای بسیار خوب و پیروزی است. اما توجه خاص فستیوال "وزول"، به این سینما از کجا ناشی می شود؟
مارتین تروآن: برای این که شاید از آغاز کار، در محفل سینمای ایران با ایرانیانی برخورد کردیم که با داستانهایشان، با برانگیختن احساسی ناگفتنی، ما را تحت تأثیر قراردادند. می توان گفت که هم کشور ایران و هم سینمایش مارا جلب کرد. نکته دیگر گونهگونی این سینماست و ما این مطلب را با گنجاندن فیلم "ملبورن" در بخش مسابقه ای امسال، ثابت می کنیم که می توانست به خوبی در بخش "نفس بریدن" جای داده شود و این خود نشان می دهد که تنها یک نوع سینما در ایران وجود ندارد واین سینما از ژانرهای بسیار برخوردار است. سپس کم کم فیلمسازان بزرگ و کوچک ایرانی تبدیل شدند به دوستان فستیوال.
ولی این هم درست است که ما به این سینما، در مقایسه با سینماهای دیگر، توجهی خاص داریم که چندان عادلانه نیست، اما چنین است...
پرسش: این فستیوال دارد روز به روز بزرگتر و پراهمیت تر می شود. چگونه است که فستیوالی که در شهری کوچک در فرانسه "وزول" برگزار می شود که با حومهاش ٣٠ هزار نفر جمعیت دارد، توانسته این چنین جای خود را در میان علاقمندان به سینمای آسیا و نیز نزد مسئولان کشورهای آسیائی و به ویژه آسیای جنوب شرقی باز کند و چهرههای مهم سینمای آسیا دعوت این جشنواره را بپذیرند و در آین فستیوال حاضر شوند؟
"مارتین تروآن: تصور می کنم به این دلیل که این فستیوال مانند فستیوالهای دیگر نیست، یعنی فستیوالی است که در محل سرو سامان می گیرد، یعنی در پاریس و یا در جائی دیگر آماده نمیشود تا بعد به این شهر صادر شود. این نکته بسیار مهم است. دیگر این که مدتهاست که ما این کار را آغاز کرده ایم، یعنی از 21 سال پیش؛ بنابراین یک روزه به وجود نیامده و کم کم اهالی "وزول" و منطقه "فرانش کونته" این فستیوال را مال خودشان دانستند و همواره از آن به عنوان فستیوال شهرشان یاد می کنند و این فوق العاده است.
حال برسیم به این پرسش که چرا و چگونه سینماگران بزرگ آسیا به "وزول" می آیند؟ برای این که تعریفش را می شنوند و ما هم به فستیوالهای بسیاری در آسیا می رویم و با آنها دیدار می کنیم. دیگر این که کسانی که به "وزول" آمده اند، به دلیل این که در اینجا با گرمی از آنها استقبال می شود، با خاطره خوشی از اینجا می روند و از آن به خوبی یاد می کنند. درواقع هیچ کس تنها برای دیدن فیلم به اینجا نمی آید، بلکه برای دیدن فیلم همراه با دیگران، گفتگو درباره آن و با کارگردانان آسیائیاش می آید.
پرسش: این فستیوال درعین حال، یک نقش آکادمیک ایفا کرده یعنی در رفتار مردم و در سینما روی آنها تغییر به وجود آورده؛ بدین معنا که درسالهای آغازین، آنها در مجموع تنها به دیدن دو یا سه فیلم در طول فستیوال می رفتند، در حالی که امروز برخی یک هفته مرخصی می گیرند و از ساعت 9 صبح تا یازده شب 4 یا 5 فیلم تماشا می کنند و پاره ای به منتقدین خوبی تبدیل شده اند. فستیوال به آنها یاد داده که فیلم های خارجی نامأنوس را به زبانهای اصلی ببینند. برخی نیز از شهرستانهای دیگر می آیند و در خانه دوستان ویا خویشان خود می مانند تا بتوانند از فیلم ها استفاده کنند
مارتین تروآن: از این رو هرسال نسبت به سال پیش به این شمار افزوده می شود و من اکنون با شمار بالای کسانی روبرو هستم که خواستار آمدن به فستیوال از نقاط مختلف فرانسه هستند. کسانی که واقعأ فستیوالرو هستند و به دیدن یک یا دو فیلم در هفته، بسنده نمی کنند؛ البته مسابقه دیدن فیلم هم نمی گذارند؛ آنها به گونه ای به فستیوال معتاد شده اند- که البته این شاید مقایسه ای چندان مناسب نباشد- اما بدین معنا که هرچه بیشتر فیلم می بینند، دلشان می خواهد باز هم بیشتر ببینند.
دیگر این که دیدن این فیلم ها باعث شده که در این دوران پرتنش، سینما، بدون پنددهی و گفتن این که باید فرهنگ دیگران را یاد بگیرند، دیگران را بهتر بشناسند و از پیش داوری پرهیز کنند، در ذهن آنها اثر می گذارد؛ یعنی این گشایش به سوی دیگری به شکلی طبیعی انجام می گیرد و از این روست که ما فکر می کنیم دستاورد خوبی داشته ایم و همانگونه که شما میگوئید شماری از آنها دیگر فیلم را تنها برای لذت بردن نمی بینند بلکه از دید یک منتقد به آن نگاه می کنند.
فستیوال "سینماهای آسیا"ی شهر "وزول" که از ٢١سال پیش سینمای آسیا را در شهری کوچک به شماری شناسانده و کمکم جای خاصی برای خود یافته تا حدی که تلویزیون منطقه شرق و روزنامه هائی که شرق فرانسه را پوشش می دهند، خود را در آن سهیم می دانند. از رسانه های منطقه ای گذشته، باید به رادیوهای مهم از جمله "فرانس انتر" نیز اشاره کرد که برنامه صبحگاهی آن بیش از 6 میلیون شنونده دارد و در آن نیز از این فستیوال صحبت رفته است. مهم تر این که این فستیوال همهساله جای خاصی را به سینمای ایران و هنرمندان ایرانی می دهد، از جمله بزرگداشتی بود که در سال 2005 از "عزت اله انتظامی" هنرپیشه بزرگ ایرانی، به عمل آورد و در همان سال "داریوش مهرجوئی" سینما گر ایرانی، ریاست هیأت داوران را برعهده داشت.
"مانو" و قاجارها در تابلوهای پاپ آرت وی
چند تابلوی "منوچهر مرزبان" که زیر نام مخفف "مانو" در نمایشگاهی به نام "روزهای شاد"، در گالری "نیکلا فلامل" در پاریس، از روز 29 ژانویه تا 12 فوریه 2015 به نمایش گذاشته شده، در میان آثار برگزیدۀ 13 هنرمند ایرانی از این نظر بیشتر توجه را جلب می کند که در چارچوب هنر "پاپ آرت" میگنجد که از حدود ده سال پیش تاکنون در صحنه هنر ایران رخنه کرده و جای خوبی برای خود باز کرده است .
منوچهر مرزبان که در سویس زاده شده و سپس در انگلستان، آمریکا و شماری کشور دیگر زندگی کرده است، از سال 2012 به سوی ریشههای خود بازگشته، آنها را در تابلوهائی با استفاده از تصاویر شاهان ایران و سپس شاهان قاجار نمایان میسازد.
واکنش به این آثار بسیار خوب بود وحتا روزنامه لوموند درماه مه سال 2013 از او به عنوان "بانکسی" ایرانی یاد کرد. "بانکسی" یک هنرمند "استریت آرت" یا (هنر خیابانی)، که از چند سال پیش بسیار مورد توجه قرار گرفته و تصاویر دیواری او از جا کنده شده در گالریهای هنری به فروش میرسند.
تازه ترین کارهای منوچهر مرزبان، "پاپ به تخت جمشید می رود" که منظور "پاپ آرت" هست نه "پاپ" رهبر کلیسای کاتولیک جهان و "قاجارهای عجیب"، هستند.
کارهای منوچهر مرزبان، مخلوطی است از پاپ آرت، کاریکاتور و رنگهای تند. او در این آثار به شخصیتهای سیاسی، پرچم و شخصیتهای هنری، توجه بسیاری کرده است.
گاه نیز گوشهای از کارهایش نقاشی های "شاگال" را به یاد میآورد.
گفتگو با منوچهر مرزبان (مانو)
در آغاز گفتگو از او پرسیدم چه عاملی انگیزه این بازگشت دیر هنگام به ریشه هایش را به وجود آورده است؟
Galerie Nicolas Flamel
216 rue Saint-Martin, Paris 75003 FRANCE
contact@galerienicolasflamel.fr
https://www.youtube.com/watch?v=yMViIv9LRfw
نمایشگاه نقاشی "بهمن پناهی"
از روز 7 فوریه، "بهمن پناهی" نقاش و خطاط، نمایشگاهی را تا 13 مارس 2015 در محل انجمن حامی فعالیت های اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و آموزشی، وابسته به شهرداری پاریس پانزدهم ، برگزار می کند که در آن افزون بر آثارش، او به تشریح مواد، سبکها و تکنیکهائی که استفاده می کند می پردازد.
"بهمن پناهی" که در سال1967، در ایران و در خانواده ای هنرمند زاده شده، در آغاز با سبک های کلاسیک نقاشی آشنا شد، پس از پایان تحصیلات در رشته هنرهای زیبای دانشگاه تهران و سپس مدرسه هنرهای زیبای شهر "ولانسین" در فرانسه، سبک یا سبک های ویژه خود را یافت.
او هم اکنون در حال آماده کردن پایاننامه خود زیر عنوان "موسیقی خطوط ونقطهها" در دانشگاه "سوربن 1" است.
بهمن پناهی افزون بر مدیریت کارگاهها، آموزش، کنفرانس و نمایشگاه، تار می نوازد و آهنگسازی می کند و به دادن کنسرت های موسیقی ایرانی نیز میپردازد.
ACTISCE
72 Ave Félix Faure - 75015 - Paris
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید