دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

حقیقت تاریخی دربارۀ دفاع روشنفکران فرانسوی از انقلاب ۱۳۵۷

نتشر شده در:

میشل فوکو انقلاب ایران را انقلابی معنوی می‌انگاشت که گویا اسلام برای آن پوششی بیش نبود. می‌گفت: ایرانیان خوب می‌دانند چگونه از اسلام بهره‌برداری کنند تا از خطر افتادن در دام تعصب دینی در امان بمانند. او چند ماه پس از انقلاب متوجه اشتباه خود شد. دربارۀ ژان پل سارتر گفته اند که او زیر تأثیر تبلیغات علی شریعتی هوادار رهبر انقلاب اسلامی ایران شده بود. سندی در دست نیست که علی شریعتی او را به هواداری از آیت‌الله خمینی ترغیب کرده باشد. سیمون دو بووار یک ماه پس از انقلاب نوشت: اگر این رژیم به خواست‌های زنان توجه نکند و به حقوق آنان احترام نگذارد، رژیمی استبدادی خواهد بود.

فوکو و سارتر
فوکو و سارتر DR
تبلیغ بازرگانی

یکشنبۀ گذشته ۲۲ بهمن (۱۱ فوریۀ ۲۰۱۸) سی و نهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران بود. ۳۹ سال پیش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ فوریۀ ۱۹۷۹) ایرانیان به پیروی از آیت‌الله خمینی نظام پادشاهی را برانداختند و روز دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ در یک همه‌پرسی با رأی بیش از ۹۸ درصدِ شرکت کنندگان به برپایی نظام جمهوری اسلامی «آری» گفتند. امروز بسیاری از ایرانیانی که به انقلاب پیوستند، چه آنان که در ایران ماندند و چه آنان که به خارج از کشور کوچیدند، از سپردن سرنوشت کشورشان به دست روحانیانِ شیعه پشیمان اند. انقلاب اسلامی در میان روشنفکرانِ کشورهای غربی به ویژه فرانسه نیز شور و شوق برانگیخت. روشنفکرانِ نامداری مانند ژان پل سارتر، سیمون دوبووار و میشل فوکو دست کم در آغاز از آن پشتیبانی کردند. بعضی از آنان خیلی زود و بعضی دیگر با کمی درنگ به اشتباه خود پی بردند.

هم‌گامی و هم‌نوایی این سه روشنفکرِ فرانسوی در دفاع از اپوزیسیون ایران از سال‌ها پیش آغاز شده بود. در سال ۱۹۶۶ ژان پل سارتر کمیته ای زیر عنوانِ «کمیتۀ دفاع از زندانیان سیاسی ایران» تشکیل داد. همسر و همراه او، سیمون دو بووار، از همان آغاز جزو فعالان آن بود. اما میشل فوکو در سال ۱۹۷۱ به آن کمیته پیوست و تا انقلاب همۀ دادخواست‌ها و اعلامیه‌های آن را امضا ‌کرد. در چهارم فوریۀ ۱۹۷۶ آن کمیته اعلامیه ای را در روزنامۀ لوموند منتشر کرد که در آن امضا کنندگان به «سکوت مقام‌های فرانسوی در برابر نقض آشکار حقوق بشر در ایران» اعتراض کرده بودند. چندی پیش از آن رژیم ایران گروهی از انقلابیان را اعدام کرده بود. از امضاکنندگان نامدار آن اعلامیه افزون بر سارتر و سیمون دو بووار می‌توان از فرانسوا میتران، میشل روکار، لیونل ژوسپن، ژان پی‌یر شِوِنمان، میشل فوکو، ژیل دولوز، کلود موریاک و ایو مونتان یاد کرد.

در سال ۱۹۷۸ هنگامی که تظاهرات خیابانی شهرهای ایران را فراگرفت و روز به روز گسترده تر شد و در فوریۀ ۱۹۷۹ به سرنگونیِ نظام سلطنتی انجامید، کمیتۀ فرانسوی «دفاع از زندانیان سیاسیِ ایران» بر دامنۀ فعالیت‌هایش افزود و به پشتیبانی همه‌جانبه از جنبش انقلابی ایرانیان برخاست. برخلاف آنچه بعضی از نویسندگان گفته اند آن کمیته در گرماگرم انقلاب تشکیل نشد. در دفاع از انقلاب ایران که بیش از پیش رنگ و بوی اسلامی به خود می‌گرفت، میشل فوکو گوی سبقت را از اعضای دیگر آن کمیته ربود. چند و چون درگیر شدن او را در آن انقلاب مورخان نوشته اند. اما هفته نامۀ «لوپس»، نوول اُبزِرواتور پیشین، در شمارۀ گذشتۀ خود متن مصاحبه ای را برای نخستین بار به چاپ رسانده که در سوم ژانویه ۱۹۷۸ با میشل فوکو انجام داده و در آن، فیلسوف فرانسوی از بنیاد‌های نظری اش و، به عبارتی، از زمینه‌های فکریِ پشتیبانی اش از انقلاب ایران سخن گفته است.

با خواندن آن مصاحبه درمی‌یابیم که فوکو انقلاب ایران را که در آن زمان تازه آغاز شده بود، در اصل، انقلابی معنوی می‌انگاشت که گویا اسلام برای آن پوششی بیش نبود. و هنگامی که مصاحبه کننده خطر برآمدنِ بنیادگرایی اسلامی و برقراری حکومت دینی را در ایران به او گوشزد می‌کند، فوکو در پاسخ می‌گوید که ایرانیان به این خطر آگاه اند و خوب می‌دانند چگونه از اسلام بهره‌برداری کنند تا از خطر افتادن در دام تعصب دینی در امان بمانند. سپس یادآور می‌شود که اندیشۀ عقل‌باور غربی می‌تواند چنین خطری را تقویت کند. در آن مصاحبه متوجه می‌شویم که او از انقلاب‌هایی که بتوان دربارۀ آن‌ها با اصول و قواعد علمی و عقلانی اندیشید، بیزار بود و آن‌ها را محکوم به شکست می‌دانست. فوکو چند ماهی پس از انقلاب متوجه اشتباه خود شد.

اما ژان پل سارتر که یک سال پس از انقلاب اسلامی درگذشت، اگرچه بنیان‌گذار کمیتۀ فرانسوی «دفاع از زندانیان سیاسیِ ایران» بود، تا پای دفاع بی‌چون و چرا از آن انقلاب نرفت. نویسندگانی او را بدون ارائۀ سند متهم به حمایت از آیت‌الله خمینی و انقلاب اسلامی کرده و گفته اند که او زیر تأثیر تبلیغات علی شریعتی هوادار رهبر انقلاب اسلامی ایران شده بود. سندی در دست نیست که علی شریعتی ژان پل سارتر را به هواداری از آیت‌الله خمینی برانگیخته باشد.

دربارۀ سیمون دو بووار همین اندازه می‌دانیم که او در مقام رئیس «کمیتۀ بین‌المللی حقوق زنان» سخت نگران وضع زنان ایرانی در جمهوری نوبنیاد اسلامی بود. در مارس ۱۹۷۹ یعنی یک ماه پس از پیروزی انقلاب، کمیتۀ بین‌المللی حقوق زنان گروهی را برای آگاهی از وضع زنان ایران به تهران فرستاد. در همان هنگام، جمهوری اسلامی «کِیت میلِت»، نویسندۀ فمینیست آمریکایی، را از ایران اخراج کرد. فرستادگان کمیته برای دیدار با آیت‌الله خمینی می‌بایست روسری به سر کنند. بعضی از آنان تن ندادند. سیمون دو بووار در پیامی که از پاریس به نشانۀ حمایت از کِیت میلِت و نمایندگان کمیته فرستاد، از هم‌رزمان خود خواست که پایداری نشان دهند و از به سر کردن روسری خودداری کنند. در آن پیام آمده است: اگر این رژیم به خواست‌های زنان توجه نکند و به حقوق آنان احترام نگذارد، رژیمی استبدادی خواهد بود.

این است چند و چونِ تاریخیِ دفاع سه روشنفکر نامدار فرانسوی از انقلاب ایران.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.