دولتِ هند دین رسمی ندارد و همۀ دینها را یکسان به رسمیت میشناسد. با این حال، همزیستیِ پیروانِ دینهای گوناگون در آن کشور، مانند آیین هندو، اسلام، مسیحیت، آیین سیک و آیین بودایی، با زد و خوردها و خونریزیهایِ گهگاهی همراه است. کارشناسانِ هند دشمنیِ میان مسلمانان و هندوها را پدیدۀ ساختاریِ زندگانیِ اجتماعی و سیاسیِ آن کشور میدانند. البته از زمان استقلال هند در 1947 زد و خوردهایی نیز میان سیکها و هندوها یا میان هندوها و مسیحیان در ایالتهای شمال شرقیِ هند روی داده است. ژان پُل دُمول، باستانشناس و مورخ فرانسوی، ظهور ناسیونالیسم هندو و رشد و گسترشِ آن جنبش نیرومند را یکی از سرچشمههای اصلیِ کُشت و کُشتار در میان پیروانِ دینهای گوناگونِ هند میداند.
یکشنبۀ گذشته ۱۱ مارس، امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، در سفر رسمیِ چهار روزه اش به هند، در حالی که همسرش او را همراهی میکرد، به طور غیر رسمی از تاج محل (آرامگاه شاه جهان و همسر ایرانی تبارش ممتاز محل) در آگرا دیدن کرد و در گفت و گویی با روزنامهنگاران گفت: تاج محل مکان عشق و محبت است و دربارۀ جان بشری سخنها در سینه دارد. او برای جلوگیری از هرگونه جَدَل احتمالی در بارۀ این بازدید، افزود: برای من بسیار اهمیت داشت که در این سفر از تاج محل دیدن کنم، زیرا این مکان جزئی از فرهنگ هند است. قدرت هند در تواناییِ آن برای گردهم آوردن دینهای گوناگون در مجموعه ای هماهنگ نهفته است. به نوشتۀ روزنامۀ لوموند، رئیس جمهوریِ پیشین فرانسه در زمان ریاست جمهوری اش دوبار به هند رفت، اما هرگز از تاج محل دیدن نکرد. زیرا بازدیدِ مقامهای عالیرتبۀ کشورهای بیگانه از تاج محل، یادگار فرمانروایی مسلمانان بر هند، خوشایندِ رهبران کنونیِ هند نیست و ممکن است آن را از نظر سیاسی بد تعبیر کنند.
جمهوری هند بنا به قانون اساسیِ آن، جمهوریِ لائیک است. یعنی دولت دین رسمی ندارد و همۀ دینها را یکسان به رسمیت میشناسد. با این حال، همزیستیِ پیروانِ دینهای گوناگون در آن کشور، مانند آیین هندو، اسلام، مسیحیت، آیین سیک و آیین بودایی، با زد و خوردها و خونریزیهایِ گهگاهی همراه است. از زمان استقلال هند در سال ۱۹۴۷ جدا از درگیریهایی با سرشتِ اجتماعی میان کاستها، بیشترین زدو خوردهای دینی میان هندوها و مسلمانان روی داده است. البته در این مدت زد و خوردهایی نیز میان سیکها و هندوها یا میان هندوها و مسیحیان در ایالتهای شمال شرقیِ هند روی داده است.
در ۳۱ اکتبر ۱۹۸۴ هنگامی که ایندیرا گاندی، نخست وزیر هند، به دست یکی از نگهبانانِ سیکتبارش کشته شد، زد و خوردهای خونینی میان سیکها و هندوها در ایالت پَنجاب درگرفت. در پنجم ژوئن آن سال به فرمانِ خانم گاندی ارتش هند به «معبد طلایی» سیکها در پنجاب تاخته بود تا استقلالطلبان سیک را که در آن سنگر گرفته بودند، از آنجا بیرن کند. سیکها به آن معبد «دربارِ صاحب» یعنی خانۀ خدا میگویند. در آن حمله نزدیک به ۵۰۰ نفر از سیکها و ۸۴ تن از سربازان هندی کشته شدند، معبد طلایی به آتش سوخت، اما سیکها سپس آن را مرمت کردند.
ناگالَند یکی از ایالتهای شمالِ شرقی هند است. ۸۴ درصد جمعیتِ آن را تیرههای گوناگونِ قومِ ناگا تشکیل میدهند که به زبانهایی از خانوادۀ زبانهایِ چینی- تبتّی سخن میگویند. بیش از ۸۵ درصد آنان مسیحی اند. آگاهی ملی در میان سرآمدان این قوم در سالهای دهۀ ۱۹۲۰ پدید آمد. پس از استقلال هند، ناگالند جزو قلمرو «اتحادیۀ هند» شد، زیرا آن اتحادیه جانشینِ امپراتوری هندِ بریتانیا یا «راجِ بریتانیا» شده بود و خود را وارث طبیعیِ آن میدانست. از زمان استقلال هند تاکنون، جنبش جداییطلبِ ناگاها و فرونشاندنِ آن به دست ارتش هند صدها هزار کشته به جا گذاشته است.
اما ناسازگاریِ هندوها با مسلمانان مُشکلِ تاریخیِ کهنی است و دامنۀ آن بسیار گستردهتر از دامنۀ ستیزِ آنان با مسیحیان و سیکهاست. کارشناسانِ هند دشمنیِ میان مسلمانان و هندوها را پدیدۀ ساختاریِ زندگانیِ اجتماعی و سیاسیِ آن کشور میدانند. نشانههایی از این دشمنی را در بعضی از سفرنامههایِ مربوط به قرن چهاردهم میلادی به روشنی میتوان دید. مورخان، سرچشمههایِ دشمنی میان هندوها و مسلمانان را در اوایل قرنِ سیزدهم میلادی جست و جو میکنند، در زمانی که سلطان مُعِزّالدین محمد غوری بر هند تاخت و سپاهیانش در شمال آن کشور جایگیر شدند. قطبالدین اُیبِک، یکی از فرماندهانِ دودمانِ غوریان، در سال ۱۲۰۶ دهلی را گشود و نخستین دولتِ مسلمان را در شمال هند بنیان گذاشت و راه نفوذ اسلام را به سرزمینهای مرکزی و جنوبیِ آن شبه قاره هموار کرد.
با دوپاره شدن امپراتوریِ هندِ بریتانیا در سال ۱۹۴۷ و تشکیل کشورهایِ قلمروِ پاکستان و قلمروِ هند، روابط میان هندوها و مسلمانانِ هند تیره تر از پیش شد. به دنبالِ آن ماجرا میلیونها هندی از دینها و قومهای گوناگون کشته شدند و یا جلای وطن کردند. جنگهای پی در پیِ هند و پاکستان آتش دشمنی میان هندوها و مسلمانان را در قلمرو هند تیزتر کرد. ژان پُل دُمول، باستانشناس و مورخ فرانسوی، ظهور ناسیونالیسم هندو و رشد و گسترشِ آن جنبش نیرومند را یکی از سرچشمههای اصلیِ کشاکش و کُشت و کُشتار در میان پیروانِ دینهای گوناگونِ هند میداند.
در ششم دسامبرِ سال ۱۹۹۲ هندوها مسجد شهر ایوْدیا را در بخش فیضآباد در ایالت اوتار پراِدش ویران کردند. آنان این شهر را زادگاه خدای خود، «راما»، میدانند. در آن روز دهها هزار زیارتکنندۀ هندو که از پشتیبانی سازمانها و گروههای ناسیونالیست برخوردار بودند، به مسجد آن شهر تاختند و آن را با خاک یکسان کردند. در آن رویداد نزدیک به دو هزار تن کشته شدند. شورشهای مومبای، بمبئی پیشین، نیز در سال ۱۹۹۳ دنبالۀ آن رویداد بودند. روایتِ تاریخیِ ناسیونالیستی در هند تاکنون سرچشمۀ چندین قتلِ سیاسی نیز بوده است. برپایۀ آن روایت، تنها هندوها «آریایی» اند. آنان از جای دیگری به هند نرفته اند و در اصل، بومیانِ آن کشورند. هند کانون اصلیِ مردمان هند و اروپایی است و اروپاییان از آنجا به اروپا رفتهاند. این روایت یکی از عناصر سازندۀ ایدئولوژیِ حزب ناسیونالیست بْهاراتیا جاناتا ست که نارِندیا مُودی، نخست وزیر کنونیِ هند، از رهبران آن است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید