دعوت به شلیک عمومی با دوربین عکاسی
شناسایی معترضان و نیروهای امنیتی به وسیلهی عکسها، فصل تازهای از حیات امنیتی-اطلاعاتی عکاسی خبری را ورق زد. کارکرد امنیتی از رسانهی عکس چه تعریفی دارد؟ جواد منتظری معتقد است: «حتی اگر کسی باتوم دست می گیرد و مردم را میزند من اجازه ندارم به عنوان عکاس دور عکسش خط بکشم.» برخلاف او کیان امانی میگوید: «وقتی کسی به جوانان ما شلیک میکند یا با چاقو آنها را میزند حتما باید عکسهایش منتشر و خودش شناسایی و محاکمه شود.»به قلم رضا ولی زاده
نتشر شده در: : روزآمد شده در
تا به حال چهرهی آدمها را از پشت دوربینِ تفنگ دیدهاید؟ یک دایره و یک علامت بعلاوه در وسط؛ کادری که عکسی جز مرگ نمی گیرد.
گزارش کامل
چیزی شبیه این دایره چهرهی بسیاری از آنها را که در نبرد خیابانیِ پس از انتخابات به خیابان آمدند، قاب گرفت. دایرههای قرمز. دور چهرهی تظاهرکنندگان یا نیروهای امنیتی. دایرهای که پیش از هر چیز حریم خصوصی افراد را هدف قرار میداد.
خبرگزاری فارس نخستین رسانهی رسمی بود که مجموعهای از تصاویر معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 را منتشر کرد. در این تصاویر چهرهی برخی از معترضان برای شناسایی به وسیلهی مردم با دایرههای قرمز نشانهگذاری شده بود.
اما دایرههای قرمز فقط مردم معترض را نشانه نرفت؛ از آن سو سایتهای خبری غیررسمی وابسته به جنبش سبز نیز تصاویری از نیروهای امنیتی، بسیج و لباس شخصی منتشر کردند که چهرهی برخی از آنها نیز با دایرههای قرمز برای شناسایی به وسیلهی مردم هدفگذاری شده بودند.
دایرههای قرمز در هر دو جبهه کارگر افتاد. دعوت به شلیک عمومی. هدف مقابل: حریم خصوصی و بعد حذف یا خشونت فیزیکی.
سایت های غیررسمی وابسته به جنبش سبز، اطلاعات شناسنامهای و نشانی و شماره تماس منزل نیروهای امنیتی را در کنار دایرههای قرمز منتشر میکردند. خبرگزاری فارس و سایتهای دیگری چون گرداب، رجانیوز و سایتهای وابسته به دولت محمود احمدینژاد هم یا مخاطبان خود را برای کشف هویت معترضان به سازمانهای امنیتی ارجاع میدادند یا اطلاعات جمعآوری شده را برای دستگیری این افراد به سازمانهای امنیتی میفرستادند.
حکایت دایرههای قرمز هنوز هم ادامه دارد و هر بار بعد از هر نبرد خیابانی عدهای از هر دو جبهه با دایرههای قرمز شکار میشوند. به این ترتیب یک فصل امنیتی-اطلاعاتی در حیات عکاسی خبری ایران آغاز شده است که رسالت و کارکردهای دیگری از رسانهی عکس طلب میکند.
این فرایند در استانداردهای اخلاق حرفهای عکاسی خبری چگونه تعریف و تحلیل میشود؟ آیا میتوان با تعریف جبههی «حق» و «باطل» در نبردهای سیاسی مشابه چنین اقدامی را در استانداردها و اصول کاری عکاسی خبری تعریف کرد؟ برخی از عکاسان میگویند این اتفاق خارج از حوزهی اختیار عکاس افتاده است و مسئولیت اخلاقی آن متوجه کسانی است که از عکسها استفادهی ابزاری کردهاند. برخی معتقدند عکاس به هیچ عنوان حق ندارد برای کشف هویت کسی از رسانهی عکس سوءاستفاده کند و بعضی دیگر بر این باورند که عکاس باید به عنوان چشم بیدار جامعه برای افشای هویت کسانی که امنیت مردم را به خطر میاندازند در این امر مشارکت کند.
گزارش حاضر از نگاه پنج عکاس خبری ایرانی این موضوع را بررسی میکند.
رضا دقتی: بازگشت به کارکرد عکس در دوران نازیسم
رضا دقتی، عکاس مجلهی نشنال جئوگرافیک دربارهی دعوت مردم به شناسایی تصاویر معترضان از سوی سایتهای دولتی میگوید: «این کار در هیچ یک از استانداردهای کار خبرنگاری، عکاسی و به طور کلی انسانی قابل قبول نیست. این کار فقط از یک حکومت ضدخلق و ضدانسانی برمیآید که نه تنها معترضان را سرکوب میکند بلکه باقی مردم را هم دعوت میکند علیه هم جاسوسی کنند. این دقیقا همان کاری است که آلمان نازی در دوران هیتلر علیه روشنفکران و یهودیان انجام میداد. در دوران هیتلر هم تصاویر مخالفان و یهودیان را پخش میکردند؛ حتی مردم را به خبرچینی وادار میکردند و به آنها پاداش هم میدادند و اگر میدانستند شما از هویت کسی مطلع هستید و نمیگویید آنوقت علیه خود شما اقدام میکردند.»
این عکاس شهیر ایرانی اما دربارهی افشای هویت نیروهای امنیتی نظر دیگری دارد: «افشای هویت نیروهای سرکوبگر با مردم بیگناه ابدا قابل مقایسه نیست. مساله حق و ناحق است. یکی کسی که حق با اوست و دیگری که حق با او نیست. روشهایی که برای مواجهه با واقعیت حق و ناحق وجود دارد به نظر من یکسان نیست.»
دقتی میگوید: «به عنوان یک عکاس خبری وظیفه و حرفهی من عکاسی از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی است اگر من در این شرایط عکسی بگیرم و در رسانهای منتشر کنم این کار وظیفهی حرفهای من است؛ اما این که بعدا یک گروهی عکس من را گرفتهاند و به خاطر «حق» یا «ناحق» از آن استفادهی خاصی کردهاند آن وقت من می توانم قضاوت کنم و بگویم کار کدام یک از آنها درست یا نادرست است.»
رضا دقتی که تجربهی عکاسی از جنگهای تاریخی بسیاری را در کارنامهی خود دارد و بخش عمدهی فعالیتهای او به «صلح» اختصاص یافته در نهایت موضع خود را در قبال دایرههای قرمز دور چهرههای افراد هر یک از دو جبهه به این ترتیب اعلام میکند: «من آدم کاملا ضد جنگی هستم؛ اما همیشه گفتهام تنها شیوهای از جنگ مورد قبول من است که برای دفاع از خود و مملکت خویش باشد.»
جواد مقیمی پارسا: همه چیز از طبقهی سوم خبرگزاری فارس آغاز شد
جواد مقیمی پارسا عکاس سابق خبرگزاری فارس که چند ماه پس از انتخابات از ایران خارج شد و اکنون جزو عکاسان روزنامهی «DN norway» در نروژ است دربارهی مجموعه تصویرهایی از معترضان که در خبرگزاری فارس منتشر شد میگوید: «روزی که این اتفاق افتاد من در خبرگزاری از نزدیک شاهد این قضیه بودم اما این کار به وسیلهی گروه عکس خبرگزاری فارس انجام نشد؛ بلکه توسط گروهی صورت گرفت که در طبقهی سوم خبرگزاری فارس تازه راهاندازی شده بود. اعضای این گروه بسیجیهای جزو «باشگاه توانا»ی خبرگزاری فارس بودند که به آنها آموزش فیلمبرداری، عکاسی و خبرنگاری میدادند. این گروه کارهای صوتی تصویری و برخی مواقع کار عکس انجام میدادند و در نرم افزار فتوشاپ آن چه دوست داشتند میساختند و منتشر میکردند. تا آن روز از انتشار هیچ گزارشی تا این اندازه ناراحت نشده بودم و دیگر هیچ انگیزهای برای ماندن در خبرگزاری نداشتم چون خیلی کار زشتی بود.»
بعد از انتخابات مقیمی پارسا از سوی مدیر خبرگزاری فارس با یک پیشنهاد روبه رو میشود: «مدیر خبرگزاری به من گفت آیا عکسی از تظاهرکنندگان داری به ما بدهی تا بتوانیم چهرهی مردم معترض را شناسایی کنیم؟ من هم در جواب گفتم : خیر.»
جواد مقیمی پارسا در تحلیل دایرههای قرمز عکسها، حساب مردم معترض را از نیروهای امنیتی جدا میکند: «این دو قضیه متفاوت است. مردمی که داخل خیابان بودند دنبال اغتشاش یا آتش زدن بانکها نبودند. صرفا داشتند یک تظاهرات آرام انجام میدادند. اما گروهی که به مردم حمله میکردند و مردم را میزدند حساب شان جدا بود.»
او در پاسخ به این پرسش که اگر اطلاعاتی در مورد نیروهای امنیتی حاضر در عکسهای خودش داشت آیا حاضر به انتشار این اطلاعات بود یا خیر میگوید: «من تا به حال به چنین چیزی فکر نکردهام اما اگر روزی در چنین شرایطی قرار بگیرم و اگر روزی از کسی عکسی بگیرم که در آن فردی مردم بیگناه را میزند یا میکشد و بدانم کار درستی انجام میدهم برای روشن شدن هویت این افراد شاید این کار را انجام بدهم اما نمیگویم حتما این کار را انجام میدهم چون فکر میکنم از نظر حرفهای خیلی کار درستی نیست.»
و ادامه میدهد: «من به عنوان یک عکاس نباید چنین کاری را انجام بدهم. اگر چنین اتفاقی برای من بیفتد من این عکس را به عنوان یک واقعیت منتشر میکنم و شناسایی آن فرد را به تصمیم مردم واگذار میکنم.»
مجید سعیدی: عکسها کار نیروهای امنیتی بود
مجید سعیدی، نمایندهی آژانس عکس «گتی ایمیج» آمریکا در افغانستان که خود دبیر و موسس گروه عکس خبرگزاری فارس بوده است دربارهی گزارش تصویری خبرگزاری فارس و برخی دیگر از سایتها برای شناسایی مردم معترض میگوید: «غیر از خبرگزاری فارس خیلی سایتهای دیگر هم این کار را کردند که منتسب به حمایت از دولت بودند. وقتی رسانهای به خود عنوان خبرگزاری میدهد کارش خیلی با یک وب سایت باید فرق داشته باشد و مثل خیلی دیگر از خبرگزاریهای بینالمللی دنیا از یک اصول و مرامنامهای پیروی میکند. کاری که خبرگزاری فارس کرد را شما در هیچ کجای دنیا نمیبینید. من هیچ خبرگزاریی در دنیا سراغ ندارم که وظایف و کارهای سازمان امنیتی آن کشور را به عهده بگیرد و از مردم بخواهد یکدیگر را شناسایی کنند. این برای خبرگزاری فارس خیلی بد بود. به این دلیل که آبرو و حیثیت چندین و چند سالهی عکاسان خوبی که در آن جا کار کردند و تمامی زحمات ما را به باد دادند که ثابت کنند هشیار هستند و دارند کار سازمان امنیتی کشور را انجام می دهند.»
سعیدی اضافه میکند: «درست است که خبرگزاری فارس خبرنگاران و کارمندان شریفی دارد ولی به نظرم کسانی که مدیریت آن را به عهده دارند سررشتهای از کار عکس و خبر و رسانه ندارند و بیشتر علاقه دارند کارهای امنیتی انجام دهند تا کارهای ژورنالیستی.»
این عکاس خبری که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بازداشت و به سه سال حبس تعزیری محکوم شد دربارهی انتشار تصاویر ماموران امنیتی و بسیجی برای شناسایی به وسیلهی مردم در سایتهای خبری وابسته به جنبش سبز، میگوید: « وبسایتهای مدافع جنبش سبز و آقای موسوی و کروبی هم تصاویری از کسانی که مردم را ضرب و شتم یا به آنها اهانت میکردند منتشر کردند که در سایتهایی مثل فیس بوک هم منتشر میشد و در آنها هویت و اطلاعات شناسنامهای ضاربان مردم را منتشر کردند. اما این کار هم اشتباه است. کاری که وبسایتی مثل رجا نیوز هم میکند اشتباه است ولی در نهایت اشتباه خبرگزاری فارس از همهی اینها بیشتر است به این دلیل که خود را یک خبرگزاری میداند و خبرگزاری قرار است کار اطلاعرسانی را انجام بدهد نه کار امنیتی.»
مجید سعیدی که نامش در فهرست عکاسان مدافع حقوق بشر در جهان ثبت شده و تا کنون جوایز جهانی متعددی در حوزهی عکاسی خبری دریافت کرده است عکسهایی را که خبرگزاری فارس برای شناسایی معترضان منتشر کرد حاصل کار عکاسان حرفهای نمیداند. او معتقد است: «تا جایی که من میدانم معمولا عکاسهای حرفه ای برای شناسایی کسی عکس نمیگیرند. مجموعه عکسهایی که برای شناسایی منتشر شد با تلفن همراه گرفته شده بود. این تصاویر به وسیلهی افراد امنیتی یا اشخاصی که با اهداف خاص نظیر شناسایی لیدرها داخل جمعیتِ مردم نفوذ میکردند تهیه میشد و خبرگزاری فارس هم آن ها را منتشر میکرد. من در این عکسها نگاه یک عکاس حرفهای را ندیدم.»
او به انتشار فایل صوتی مربوط به سخنرانی یکی از مسئولان امنیتی در مورد شیوههای نفوذ نیروهای امنیتی در تجمعهای اعتراضی مردم و تهیه عکس و فیلم از آنها و لیدرهایشان اشاره میکند و میگوید: «این برای عکاسی ما یک آفت است و باعث میشود من به عنوان عکاسی که خط و ربط سیاسی ندارم نتوانم بدون دغدغه عکاسی کنم و مردم را به ما عکاسها بدبین میکند. خواهناخواه وقتی این عکسها منتشر میشوند، مردم عکاس را به جای این که به عنوان چشم ملت و چشم دنیا نگاه کنند او را چشم یک آدم امنیتی میدانند و به این ترتیب احساس میکنند ممکن است تصویرش در اختیار نیروهای امنیتی قرار بگیرد. از آن طرف هم نیروهای پلیس و بسیجیها هستند که آنها هم نمی خواهند تصاویرشان در حین ضرب و شتم مردم گرفته شود و در این شرایط عکاس خبری میشود چوب دو سر طلا. نه حکومت قبولش دارد و نه مردم او را میپذیرند.»
جواد منتظری: هیچ کس مجاز به شکستن قواعد عکاسی نیست
جواد منتظری، عکاس خبری و مترجم کتاب «ذِن در عکاسی» نوشتهی پُل مارتین لِستر که جزو سرسختترین مخالفان دایرههای قرمز است تنها در این صورت هدف دایرههای قرمز را مشروع و قابل پذیرش میداند: «عکاس اجازه ندارد چنین کاری بکند. اما گاهی قانون اجازه میدهد عکاس برای حل یک بحران اسناد و تصاویری را که از یک رویداد ثبت کرده برای شناسایی و دسترسی به اطلاعات در اختیار مجریان قانون قرار دهد. اما این اتفاق باید به نفع جامعه و مردم صورت گیرد. ممکن است شما عکسی از یک تبهکار داشته باشد که در حین ارتکاب جرم داشته باشید که بتواند او را در مسیر پیگیری قانونی به دام بیندازد و به نفع اجتماع تمام شود.»
با این استدلال جواد منتظری استفادهی رسانههای دولتی ایران برای کشف هویت معترضان را به این ترتیب تحلیل میکند: «آیا این موضوع که معترضان برای منافع اجتماع مضر بودهاند از سوی همهی مردم پذیرفته شده است؟ یا یک خبرگزاری که موضع دولتی دارد و مدام دارد از یک دولت دفاع می کند به این تشخیص رسیده است؟ آیا میتوانیم به همین راحتی عکسهای مردم را برای دستگیری در وبسایتی بگذاریم که میلیونها نفر به آن دسترسی دارند؟ اگر قرار است چنین اتفاقی هم بیفتد باید از طریق مراجع قانونی انجام شود. این اصلا با اساس انسانیت هم منافات دارد وقتی شما با یک مجرم هم میخواهید برخورد کنید به همین راحتی نمیتوانید هر کاری دلتان خواست بکنید. برای این کار قانون و منطقی وجود دارد که آن را نه خبرگزاری فارس در نظر میگیرد و نه دولت و حکومتی که خبرگزاری فارس دارد از آن حمایت میکند.»
جواد منتظری در قضاوت و تحلیل سهم نیروهای نظامی و امنیتی از دایرههای قرمز همچنان بر رعایت استانداردهای حرفهای عکاسی خبری تاکید دارد و از این قواعد عقبنشینی نمیکند: « حتی اگر کسی که باتوم دست می گیرد و مردم را می زند من اجازه ندارم به عنوان عکاس دور عکسش خط بکشم و از این مرز آن طرفتر بروم. آیا شما عکاسی را سراغ دارید که چنین کاری کرده باشد و دور عکس فردی که با باطوم مردم را میزند خط قرمز بکشد و آن را برای شناسایی منتشر کند؟ شخص عکاس به هیچ عنوان اجازه ندارد این کار را بکند. در این حرفه چیزی به اسم انسانیت وجود دارد که نباید خدشه دار شود وگرنه همه چیز آسیب میبیند. من چنین عکسی را به عنوان یک خبر منتشر میکنم حالا اگر کسانی هستند که دنبال این قضیه میروند و نگاه دیگری به موضوع دارند به خودشان مربوط میشود. ولی این کار جزو وظایف من به عنوان عکاس نیست.»
کیان امانی: دفاع از دایرههای قرمز در مرز منافع شهروندان
کیان امانی، عکاس خبری مقیم آمریکاست که در درگیریهای پس از انتخابات به وسیلهی نیروهای امنیتی با چاقو مجروح شد و دوربیناش را شکستند. او دایرههای قرمز دور چهرهی معترضان و اقدام سایتهای دولتی برای شناسایی معترضان را با این توضیح خارج از قاعدهی کار عکاسی خبری میداند: « این اقدام در هیچ کجای کار عکاسی خبری تعریف نمی شود. من دربارهی اتفاقات پارسال از عکاسان خبرگزاری فارس شنیدم در چند مورد به آنها اجازه دادند بروند از اعتراضهای خیابانی عکاسی کنند. اما به محض این که کار عکاسیشان تمام شده بود. نیروهای امنیتی عکسها را از آن ها گرفته بودند. در واقع از عکاسها سوءاستفاده کرده بودند. من نمیدانم عکاس میدانسته یا اتفاق از کنترلش خارج بوده؛ اما فکر میکنم هیچ عکاس شرافتمندی حاضر نباشد با عکسهایش امنیت دیگران را به خطر بیندازد.»
اما این عکاس با عکاسی از نیروهای امنیتی و لباس شخصی در حین ضرب و شتم مردم و استفاده از این عکسها برای شناسایی آنها موافق است: «مردم در شرایطی انسانی آمده بودند و به مسالمتآمیزترین شکل ممکن و با سکوت اعتراض میکردند. به روی کسی اسلحه یا چاقو نکشیدند و کسی را با باتوم نزدند. اما وقتی کسی به روی جوانان ما گلوله شلیک میکند یا با چاقو آنها را میزند و یا با باتوم بر سر زنان و دختران ما میزند حتما باید عکسهایش منتشر و خودش شناسایی و محاکمه شود.»
هر بار که روز مشخصی در تقویم جنبش سبز برای تجمع و تظاهرات اعلام میشود عدهای در هر دو جبهه لنزهایشان را برای شکار آماده میکنند. هر یک از شکارچیانِ دو جبهه هم شکار خود را در دفاع از «حق» میدانند. در این میانه عکاسی خبری حرفهای هر بار ناگزیر است در آزمون عبور از لبهی تیغ اصول و قواعد حرفهای خود شرکت کند.
در گزارش بعدی عملکرد نهادهای صنفی در دفاع از حقوق صنفی و حرفهای عکاسان خبری پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388از نگاه عکاسان خبری بررسی خواهد شد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید