هنگامی که در ۱۹۹۷ بریتانیاییها هُنگ کُنگ را به چین بازگرداندند، دولت چین متعهد شد که تا ۵۰ سال دیگر یعنی تا ۲۰۴۷ کوششی در جهتِ از میان بردنِ خودمختاریِ نسبی آن جزیره نکند و به جایگاه و حقوق ویژۀ آن نسبت به چین قارهای احترام بگذارد. با این حال، بسیاری از شهروندان هُنگ کُنگ از همان آغاز نگران شدند که مبادا دولت چین عهدشکنی کند و خودمختاری و حقوق ویژۀ سرزمینِ آنان را از میان بردارد. هُنگ کُنگ قانون اساسیِ جداگانهای دارد و در آن آمده است که جمهوری خلق چین نمی تواند و نباید نظام سوسیالیستی اش بر آن سرزمین تحمیل کند. نظام سیاسی، اداری و قضاییِ هُنگ کُنگ نیز که یادگار بریتانیاست، عملاً آن سرزمین را از چین قارهای جدا میکند. جنبش دموکراسی خواهیِ مردم هُنگ کُنگ برای حفظ همین جداییِ سیاسی، اداری، قضایی و اقتصادی آن سرزمین به راه افتاده است.
یکشنبۀ گذشته ۱۸ اوت جنبشِ دموکراسی خواهیِ مردم هُنگ کُنگ از سر گرفته شد و صدها هزار نفر بار دیگر به خیابانها آمدند و دست به راه پیمایی و تظاهراتِ گسترده زدند. تظاهرکنندگان خواهانِ خودمختاریِ هرچه بیشتر آن جزیره اند و از استقلال حقوقی و قضاییِ آن دفاع میکنند و با مداخلۀ دولتِ چین در امور داخلی هُنگ کُنگ مخالفاند. تظاهراتِ یکشنبۀ گذشته را نیز مانند تظاهراتِ ماههای ژوئن و ژوئیۀ گذشته «جبهۀ مدنیِ حقوق بشر هُنگ کُنگ» سازماندهی کرده بود. قرار است شنبۀ آینده نیز تظاهرات برای دوازهمین هفته برگزار شود. بدینسان، جنبشی که از ۹ ژوئنِ امسال در اعتراض به «لایحۀ استردادِ متهّمان به چین» آغاز شده همچنان ادامه دارد. اگرچه یک هفته پس از آغاز جنبش دموکراسی خواهی، دولت محلیِ هُنگ کُنگ آن لایحه را به حال تعلیق درآورد، اما تظاهرکنندگان خواهانِ لغوِ بی چون و چرایِ آن هستند. آنان در عین حال میخواهند به جهانیان نشان دهند که جنبش اعتراضیشان جنبشی مسالمتآمیز است، زیرا دولتِ چین تظاهراتِ آنان را که گاه به درگیری با پلیس انجامیده، «رفتاری نزدیک به تروریسم» خوانده و تظاهرکنندگان را به مداخلۀ نظامی تهدید کرده است.
«لایحۀ استردادِ متهّمان به چین» زمانی مطرح شد که در فوریۀ سالِ گذشته یک جوان ۱۹ سالۀ هُنگ کُنگی دوست دختر ۲۰ سالهاش را که آبستن بود در تایوان کشت و به هُنگ کُنگ گریخت. دولت هُنگ کُنگ از استرداد آن جوان به تایوان خودداری کرد، زیرا قانون یا موافقتنامهای وجود ندارد که اجازۀ چنین کاری را به آن دولت بدهد.
هُنگ کُنگ از ۱۸۴۲ تا ۱۹۹۷ مستعمرۀ بریتانیا بود. بریتانیاییها آن را در اول ژوئیۀ ۱۹۹۷ در مراسم باشکوهی با حضور چارلز، شاهزادۀ وِلز، رسماً به چین بازگرداندند. اما دولت چین متعهد شد که تا ۵۰ سال دیگر یعنی تا ۲۰۴۷ کوششی در جهتِ از میان بردنِ خودمختاریِ نسبی آن جزیره نکند و به جایگاه و حقوق ویژۀ آن نسبت به چین قارهای احترام بگذارد. با این حال، بسیاری از شهروندان هُنگ کُنگ از همان آغاز نگران شدند که مبادا دولت چین عهدشکنی کند و خودمختاری و حقوق ویژۀ سرزمینِ آنان را از میان بردارد.
در سالهای دهۀ ۱۸۳۰ جزیرۀ هُنگ کُنک در حدود ۷۵۰۰ نفر جمعیت داشت که بیشترشان ماهیگیرانِ تانکا، اقلیتی قومی در جنوب چین، بودند. پس از شکست چین در نخستین جنگ تریاک و امضای پیمان نانجینگ در ۱۸۴۲ آن جزیره به مالکیت امپراتوریِ بریتانیا درآمد. به دنبالِ شورشِ تایپینگ در ۱۸۵۰ که دامنه اش نیمی از چینِ قارهای را فراگرفت و هدفش براندازیِ خانوادۀ سلطنتیِ حاکم بر آن کشور بود، جمعیت هُنگ کُنگ به حدود ۳۳ هزار نفر رسید. در دومین جنگ تریاک که از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰ طول کشید بریتانیاییها شبه جزیرۀ کاولون را نیز در شمال جزیرۀ هُنگ کُنگ به تصرف خود درآوردند. در ۱۸۶۵ جمعیت جزیرۀ هُنگ کُنگ و شبه جزیرۀ کاولون به بیش از ۱۲۵ هزار نفر رسید که در حدود ۲۰۰۰ نفر آنان آمریکایی و اروپایی بودند.
در ۱۸۹۸ قراردادی میان چین و بریتانیا زیر عنوان «قرارداد توسعۀ سرزمینِ هُنگ کُنگ» بسته شد که بنابرآن دولتِ چین مناطق همجوارِ شبه جزیرۀ کاولون را به مدت ۹۹ سال به بریتانیا اجاره داد. آن مناطق که «نواحی جدید» نام گرفتند مدتها به حال خود رها شدند و تنها در سالهای دهۀ ۱۹۷۰ بود که بریتانیاییها به فکر توسعۀ واقعی آنها افتادند.
در ۲۵ دسامبر ۱۹۴۱ ارتش ژاپن پس از ۱۸ روز جنگِ بی امان بر هُنگ کُنگ چیره شد و حاکم بریتانیایی آن را دستگیر و زندانی کرد. او تا اوت ۱۹۴۵ که دولت ژاپن خبر تسلیم مقدماتیاش را به متفقین اعلام کرد زندانی ژاپنیها بود و از ۱۹۴۶ حکمرانیاش را از سر گرفت. هنگامی که ژاپنیها بر هُنگ کُنگ دست یافتند، جمعیت آن جزیره به ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر رسیده بود، اما پس از چیره شدن آنان بر آن جزیره جمعیت آن به ۶۰۰ هزار نفر کاهش پیدا کرد. پس از به قدرت رسیدن کمونیستها در ۱۹۴۹ انبوه عظیمی از ساکنانِ چینِ قارهای به آن جزیره پناهنده شدند. در «قحطیِ بزرگ چین» که به دنبالِ کاربستِ سیاستِ «جهش بزرگ به پیش» از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ طول کشید نزدیک به ۲۰۰ هزار چینی به طور غیرقانونی وارد آن جزیره شدند.
در سالهای دهۀ ۱۹۶۰ اقتصاد هُنگ کُنگ که بیشتر بر صنعتِ نساجی استوار بود رونق گرفت. اما از سالهای دهۀ ۱۹۷۰ رفته رفته اقتصاد مالی به رُکن اصلیِ نظام اقتصادی آن جزیره تبدیل شد. از ۱۹۷۹ با گشوده شدنِ درهای اقتصاد چین به بیرون، هُنگ کُنگ در داد و ستد تجاریِ آن کشور با جهان غرب جایگاه و اهمیتِ اقتصادیِ ویژه ای یافت. پس از تظاهراتِ میدان «تیانآنمِن» کشورهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا «عملیات پرندۀ زرد» را از هُنگ کُنگ سازماندهی کردند و توانستند بیش از ۴۰۰ مخالفِ سیاسی را از چین خارج کنند و به کشورهای غربی ببرند.
در ۱۹۹۷ قراردادِ «توسعۀ سرزمینِ هُنگ کُنگ» به پایان رسید و «نواحی جدید» که به مدت ۹۹ سال در اجارۀ بریتانیای کبیر بود، به جمهوری خلق چین واگذار شد. جزیرۀ هُنگ کُنگ و شبه جزیرۀ کاولون که بریتانیا آن ها را در دو جنگ تریاک تسخیر کرده بود، مِلک طِلق آن کشور به شمار میرفتند و میتوانستند در مالکیت آن باقی بمانند. اما چون بازسازی هُنگ کُنگ و اجرای طرحهای عظیم شهرسازی و تَرابری «نواحی جدید» را جزئی از هُنگ کُنگ کرده بود و جدا کردنشان ممکن نبود، در نتیجه، بریتانیا تصمیم گرفت همۀ آن سرزمینها را یکجا به چین بازگرداند.
نظام سیاسی، اداری و قضاییِ هُنگ کُنگ که یادگار بریتانیاست، عملاً آن سرزمین را از چین قارهای که نظام سیاسی، اداری و قضایی دیگری دارد، جدا میکند. هُنگ کُنگ قانون اساسیِ جداگانهای دارد و در آن آمده است که جمهوری خلق چین نمی تواند و نباید نظام سوسیالیستی اش را بر آن سرزمین تحمیل کند. در نتیجه، نظام اقتصادیِ هُنگ کُنگ نیز نظامی جداگانه است. جنبش دموکراسی خواهیِ مردم هُنگ کُنگ که برای حفظ استقلالِ سیاسی، اداری، قضایی و اقتصادی آن سرزمین از جمهوری خلق چین به راه افتاده، به نظر نمیرسد به این زودیها فرونشیند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید