دسترسی به محتوای اصلی
مقاله ویژه

ارزیابی توان نظامی ایران و کشور های عرب در خلیج فارس

در صورت بروز یک برخورد احتمالی نظامی مابین ایران و آمریکا و یا اسرائیل، آبهای خلیج فارس به خط اول نبرد تبدیل خواهد شد.

تبلیغ بازرگانی

هشدار سپاه پاسداران پیرامون احتمال تدارک یک حمله نظامی علیه ایران، تازه ترین نمونه از پیامهایی است که طی روزهای اخیر سازمانها و رهبران جمهوری اسلامی در مورد خطر بروز جنگ انتشار داده اند. در صورت بروز یک برخورد احتمالی نظامی مابین ایران و آمریکا و یا اسرائیل، آبهای خلیج فارس به خط اول نبرد تبدیل خواهد شد. در صورت بروز چنین جنگی، در گیر شدن کشور های عرب خلیج فارس با ایران را باید اجتناب ناپذیر تلقی کرد. از این لحاظ ارزیابی توان و قابلیتهای دفاعی تمرکز یافته در دو ساحل جنوبی و شمالی خلیج فارس را میتوان بخدمت ترسیم تصویری تقریبی از روند ادامه جنگ فرضی آینده و نتایج محتمل آن گرفت.

ایران در بخش شمالی خلیج فارس و امتداد آن تا سواحل دریای عرب، دارای 2500 کیلومتر نوار مرزی است. اقتصاد ملی ایران با تکیه بر 95 در صد در آمد های ارزی ناشی از صادرات نفت خام و مشتقات نفتی، متکی بر ادامه تولید مواد هیدرو کربور ی و صدور این محصولات از تنگه هرمز است. به این ترتیب رویدادها و تحولات سیاسی – نظامی این آبراه با اهمیت میتواند امنیت ملی ایران را تا حدود بسیار زیادی تحت تاثیر مستقیم قرار دهد.

ایجاد اتحادیه دفاعی

در بخش جنوبی خلیج فارس صحرای وسیعی قرار گرفته با مساحتی بیش از 3 میلیون کیلومتر مربع. بیش از 2.2 کیلومتر میلیون متر از این صحرا که آنرا ربع خالی نیز مینامند، خاک عربستان سعودی است. کشور عربستان سعودی و پنج کشور دیگر حاشیه جنوبی خلیج فارس، بمنظور مقابله با آنچه خطر صدور انقلاب اسلامی معرفی میکردند، در فوریه سال 1981 به تشکیل اتحادیه ای مبادرت ورزیدند که طبیعت اولیه آن دفاعی بود.

در اتحادیه همکاری های خلیج ( فارس ) بجز یمن ، عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات، قطر و عمان عضویت دارند. این اتحادیه در سال 2002 و بعد از سقوط حکومت طالبان در افغانستان متحول و در نتیجه با عبور از ساختار یک اتحادیه قراردادی دفاعی به یک پیمان امنیتی مشترک تبدیل شد. نوع قرابت و نزدیکی دفاعی موجود در اتحادیه را میتوان تا حدودی با الگوی پیوستگی امنیتی کشور های عضو ناتو و شاید در شرایط اضطراری، تا حدودی مشابه کشور های عضو پیمان سابق ورشو در بلوک شرق دید.

کشور های عضو اتحادیه در ضمن داشتن استراتژی های دفاعی مستقل در جهت هماهنگ کردن قابلیتهای دفاعی خود نیز برآمده اند. منجمله چنانچه یکی از کشورها و یا مناطق مربوط به اتحادیه هدف هجوم خارجی قرار گیرد، کلیه کشور های عضو مکلف به نشان دادن عکس العمل هماهنگ خواهند بود. دست کم در ارتباط با درگیری احتمالی علیه ایران میباید توان نظامی کشور های عضو سازمان همکاری های نظامی خلیج فارس را در یک کفه واحد قرار داد.

رسیدن به این نتیجه ناشی از احساس خطر مشترک کشورهای جنوبی خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ایران بنوبه خود، در مقابل کشور های فرا منطقه ای منجمله امریکا و اسرائیل احساس خطر میکند. در جهت مهار چنین تهدیدی ایران طی سی سال گذشته از ایجاد یک قدرت موثر بازدارنده تا حدود زیادی غافل مانده است.

دفاع غیر متقارن

از این لحاظ بجای افزایش تلاش در جهت افزایش ظرفیتهای متعارفی دفاعی، منجمله ایجاد نیروی هوایی مدرن و کار آمد، سیستم جامع هشدار دهنده رادار و تدارک دفاع ضد موشکی و همچنین نیروی دریایی قدرتمند، ایران نقاط ضعف حریف را نقاط قوت خود قرار داده است.

بر مبنای این دکترین نظامی، ایران بجای افزایش توان نظامی خود و ایجاد عمق دفاعی بیشتر، به ابزار و شیوه های جنگ نا متقارن رو کرده و نقاط آسیب پذیر حریف را هدف قرا داده است. اتهام تلاش ایران برای دست یافتن به سلاحهای غیر متعارفی را در کنار تلاش برای تدارک ناوگان قایق های کوچک موشک انداز در خلیج فارس میتوان در چهار چوب همین دکترین قرار داد. بموجب این استدلال، کشور های ساحل جنوبی خلیج فارس در خانه ای شیشه ای زندگی میکنند.

تهدید به سنگ پرانی به این خانه های شیشه ای از نگاه طراحان دفاعی جمهوری اسلامی یکی از عوامل اصلی باز دارنده جنگ است. به این ترتیب نزدیکی جغرافیایی سواحل جنوبی خلیج فارس از یک سو و از سوی دیگر گمانه حمایت کشور های عرب از اجرای یک طرح هجوم نظامی علیه ایران، هدف قرار دادن آنها را از سوی جمهوری اسلامی توجیه و شاید تا حدودی اجتناب ناپذیر میسازد.

کشور های عرب خلیج فارس نیز با درک این شرایط ضمن تلاش برای ایجاد هماهنگی بیشتر و تعادل در تدوین طرحهای دفاعی، بصورت مشترک در صدد افزایش عمق دفاعی خود نیز برآمده اند. این افزایش عمق استراتژیکی قرار است نه تنها قابلیتهای دفاعی آنها را در مقابل خطر حمله نظامی احتمالی ایران افزایش دهد، که همچنین با افزایش ظرفیت هجوم متقابل نزد آنها هزینه های ایران را در جنگ بالا ببرد.

ظرفیت تخریبی

کشور های عرب خلیج فارس بخصوص طی یک دهه گذشته در جهت اجرای دکترین نظامی خود و فراهم آوردن ابزار اجرای آن به پیروزی هایی دست یافته اند. ابعاد این پیروزی ها اگرچه با اختلاف زیاد به زیان ایران نامتناسب مینماید، و لی در هر حال هر دو حریف را از ظرفیت هایی برخوردار ساخته که با استفاده از آن بتوانند خسارات قابل ملاحظه ای به طرف مقابل وارد سازند.

شاید از نگاه بسیاری از ناظران، راه کم هزینه تر و میان بر ایران برای جبران عقب افتادگی دفاعی و نظامی متعارفی از کشور های منطقه، دست یافتن به سلاح غیر متعارفی ( اتمی ) است. جاذبه در اختیار گرفتن این سلاح از سوی ایران را بخصوص با در نظر گرفتن جغرافیای ایران و زرادخانه های اتمی پاکستان و هند و اسرائیل و روسیه و همچنین نیروهای امریکایی مستقر در منطقه که ایران را در میان گرفته اند میتوان آسانتر درک کرد. در حقیقت اهمیت این وسیله برای ایران امروز میتواند فراتر از صرفا ایفای نقش تعادل دهنده قدرت در مقابل کشور های همسایه خلیج فارس برود.

در نقطه مقابل، کشور های عرب خلیج فارس در اختیار گرفتن سلاح اتمی از سوی ایران را بازدارنده ای موثر و عاملی برای از دست شستن از برتری چشمگیر قدرت آتش و نیروی هوایی کنونی خود علیه ایران میبینند. از نگاه کشور های یاد شده بمب اتمی نه تنها فاصله ظرفیت دفاع متعارفی ایران با اعراب را پر خواهد کرد که این کفه را به زیان اعراب و سود ایران تغییر خواهد داد. از این لحاظ ایران بیش و کم اطمینان دارد که اعراب عضو اتحادیه همکاری های خلیج ( فارس ) از هر تلاش سیاسی و یا نظامی برای متوقف ساختن حرکت آن کشور بسوی بمب اتمی حمایت خواهند کرد.

نظریه های دفاعی

دکترین نظامی کشور های عرب خلیج فارس " دفاع پذیر ساختن مرزها ی خودی " و ایجاد " قدرت مقابله در خاک دشمن " را هدف افزایش قابلیتهای خود قرار داده است. سفارش اخیر نوع پیشرفته تر سامانه دفاع موشکی موسوم به پاتریوت توسط کویت و تحویل یک لیست خرید 3.5 میلیارد دلاری هواپیما از سوی عمان به آمریکا در راستای همین تلاشها است.

نیروی هوایی عمان هفته قبل در خواست خرید 18 فروند هواپیمای جنگنده اف-16 فالکون را به کمپانی لاکهید مارتین امریکا تحویل داد. دلیل انجام این خرید که به لغو قرارداد خرید جنگنده اروپایی تایفون انجامید عجله عمان برای بالا بردن ظرفیت نیروی هوایی خود و آمادگی بیشتر شرکت لاکهید برای تحویل سریعتر هواپیماهای درخواستی اعلام شد
.
عمان در سال 2005 نیز 12 فروند از این نوع جنگنده را دریافت داشته بود . عمان بعنوان یکی از اعضای شورای همکاری های کشورهای عربی خلیج فارس قصد دارد توان نظامی خود را در صورت آغاز عملیات نظامی علیه ایران افزایش دهد. به همین این منظور کشور عمان سال قبل تعدادی هواپیماهای ترابری آمریکایی هم سفارش داده بود. در میان کشور های عضو پیمان دفاعی خلیج فارس عمان دارای دوستانه ترین مناسبات با ایران است.
در این راستا و بمنظور افزایش بیش از پیش توان هوایی و دفاعی خود عربستان سعودی نیز مذاکرات تازه ای را برای در یافت 84 فروند جنگنده " اف-15 " با امریکا اغاز کرده و قطر سفارش تعداد قابل ملاحظه ای موشکهای فرانسوی اگزوست داده است.
موضوع خرید 84 فروند جنگنده اف-15 در دستور مذاکرات تیرماه عبدالله ابن عبد العزیز پادشاه عربستان سعودی و برک اوباما رییس جمهور امریکا قرار گرفت. دلیل تحویل این لیست خرید را مسئولان سعودی " مقابله با تهدید ایران علیه کشور حافظ اماکن مقدسه مسلمانان جهان " اعلام داشتند. 

موزه هوایی ایران

در حال حاضر ایران دارای مجموعه ای از هواپیماهای ناهماهنگ نظامی است که هزینه نگاهداری آنها را نمیتوان با ظرفیت عملیاتی آنها قابل توجیه دید. تعداد هواپیماها جنگنده ایران به حدود 350 فروند میرسد در حالی که تنها 150 فروند از آنها دارای قابلیت عملیاتی محدود و بقیه عملا خارج از رده بحساب میآیند. عمر متوسط این هواپیماها بیش از 35 سال است. نیروی هوایی عملیاتی ایران که در پانزده فرودگاه مختلف کشور متمرکز شده اند مرکب از 25 فروند میگ 29، 14 فروند سوخو 25 ، 30 فروند سوخو 24، 25 فروند اف- 14 و 65 فروند فانتوم اف-4 است. قریب به 70 فروند هواپیماهای اف-5 و 11 فروند هواپیماهای نوع اذرخش و صاعقه که ایران از راه مهندسی معکوس به مونتاژ آنها مبادرت ورزیده بکلی فاقد قابلیت عملیاتی شمرده میشوند. پایگاههای دزفول، امیدیه اهواز، بوشهر و بندر عباس و شیراز در خط مقدم مقابله با تهدید ها ی خارجی از مسیر خلیج فارس قرار دارند. در شیراز هواپیماهای نسبتا جوانتر سو 24 و 25، در بوشهر هماپیماهای فانتوم اف-4 و در دزفول اف-5 و اف 14 قرار داده شده اند.

در مقابل عربستان سعودی به تنهایی دارای بیش از 400 هواپیمای جنگنده است. از این تعداد بیش از 280 فروند همواره در شرایط حد اکثر آمادگی برای عملیات بسر میبرند. عربستان دارای 110 فروند هواپیمای تورنادو و 160 فروند هواپیمای اف-15 در شرایط عملیاتی است. عمر متوسط این هواپیماها در حدود یک سوم هواپیماهای نظامی جمهوری اسلامی است. بعلاوه بحرین و امارات و عمان ( دیگر اعضاء پیمان دفاعی خلیج فارس) بروی هم حدود 130 فروند هواپیمای اف-16 آماده عملیات در اختیار دارند. امارات مستقلا دارای 62 هواپیمای میراژ 2000 فرانسوی است. کویت دارای 39 فروند هواپیمای اف-18 جنگنده است.

بر خلاف ایران که طی 32 سال گذشته مجموعه ای از هواپیماهای کهنه روسی، چینی و فرانسوی را از منابع مختلف منجمله با پرواز خلبانان پناه جوی عراقی دریافت کرده و بر باقی مانده نیروی هوایی قبلی ایران افزوده، هواپیماهای کشور های عربی خلیج فارس با هدف تامین نیاز های خاص هوایی آنها خریداری شده است. عربستان سعودی طی 20 سال گذشته به تنهایی بیش از 50 میلیارد دلار صرف تجهیز نیروی هوایی خود کرده است.

مقایسه قابلیتها

در حال حاضر تعداد هواپیماهای رزمی کشور های عرب خلیج فارس در حدود 500 فروند و تعداد مجموع آنها در حدود 800 فروند است. با 75 درصد قابلیت عملیاتی، همواره تعداد 380 فروند از هواپیمای جنگی اتحادیه در شرایط آمادگی برای عملیات قرار دارند. این مجموعه در روز قادر به سه بار پرواز جنگی هستند. به این ترتیب کشور های اتحادیه میتوانند تا روزی 1100 پروازی جنگی علیه دشمن فرضی انجام دهند.

تعداد هواپیماهای قابل عملیات ایران در حدود 150 فروند است با قابلیت عملیات حد اکثر در حدود 60 درصد. هواپیماهای جنگی ایران بدلیل کهنگی در روز تنها قادر به انجام دو پرواز خواهند بود. به این ترتیب شمار پرواز های عملیاتی 90 فروند هواپیمای جنگی ایران تنها به 180 نوبت خواهد رسید ( در مقایسه با تعداد 1100 پرواز هواپیماهای عربی).

هنگام هجوم به هدفهای زمینی شانس به نتیجه رسیدن هواپیماهای ایران کمتر از 30 در صد است. از هر 20 هواپیمای ایران که در عملیات علیه هدفهای زمینی شرکت کنند، انتظار میرود تنها 12 فروند به پایگاه خود بازگردند. این رقم برای هواپیماهای عرب 15 فروند است.

با توجه به کیفیت تکنیکی و مقایسه قابلیتهای هواپیماهای ایران و اعراب خلیج فارس، در صورت درگیری آنها در یک جنگ هوایی فرضی 7 روزه ایران 62 هواپیما از دست خواهد داد حال آنکه تعداد هواپیماهای از دست رفته اعراب 27 فروند خواهد بود.

این مقایسه نشان میدهد که در یک نبرد هوایی، حتی بدون درگیر شدن نیروهای آمریکا و اسرائیل، برتری کامل با نیروهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس خواهد بود. انجام مقایسه ای مشابه در زمینه توان رادار ها، نیروی دریایی، دفاع و حمله موشکی شاید بتواند نسبت این برتری و تعادل نا متناسب کنونی را تا حدودی تغییر بدهد. در نتیجه این تغییر، میزان خسارات متقابل در یک جنگ واقعی نیز طبیعتا افزایش خواهد یافت. این افزایش ظرفیت تخریب را میتوان بعنوان عامل بازدارنده بخدمت گرفت اما در هر حال افزایش قدرت تخریب در سرزمین دشمن با استفاده از سایر ظرفیتها، منجمله قابلیتهای موشکی، نمیتواند میزان خسارات خودی را کاهش دهد. از این لحاظ پرداختن به نیاز های دفاعی ایران در خلیج فارس و دست کم در رابطه با همسایگان جنوبی ایران یک ضرورت و اولویت درجه یک امنیت ملی است. فراموش نکنیم که تکلیف جنگ مخرب هشت ساله با عراق نیز عاقبت با شکل گرفتن تحولاتی در خلیج فارس به پایان رسید.

 

 

 

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.