دسترسی به محتوای اصلی
اتاق موسیقی

آمالیا رودریگز: صدایی که بر بی‌مهری مردم غلبه کرد

نتشر شده در:

در پاییز ٢٠١٩، اروپاییان و بخصوص پرتغالی‌ها به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت آمالیا رودریگز کنسرت‌ها و برنامه‌های گوناگون برگزار کردند. اما مراسم گستردۀ بزرگداشت این صدای همیشگی پرتغال و نمایندۀ جهانی موسیقی "فادو"، در سال ٢٠٢٠، به مناسبت صدمین سالگرد تولد او برگزار خواهد شد...

آمالیا رودریگز خوانندۀ بزرگ پرتغال
آمالیا رودریگز خوانندۀ بزرگ پرتغال dr
تبلیغ بازرگانی

 "سیاست‌زده" شدن در جوامعی که از فعالیت سیاسی آزاد بهره‌مند نیستند، کم و بیش نوعی آلوده شدن است. هر حرکت آزاد، هر تلاشی برای آزادگی و آزاده ماندن، بلافاصله به مادۀ چسبنده و بیمار سیاست آلوده می‌شود. بخصوص اگر کسی شهرت و محبوبیتی هم میان مردم داشته باشد، هیچ راه فراری از این آلودگی نخواهد داشت. اگر خود را کنار بکشد، اتهام "مخالفت" می‌خورد و اگر به میدان بیاید شهرت "دست‌نشانده" یا "عامل" می‌گیرد.

آمالیا رودرگریز (۱۹۹۹ –۱۹٢٠) هم از این بلا در امان نماند. وقتی شهرت صدای او از مرزهای پرتغال و اروپا فراتر رفت، کسانی او را عامل تبلیغ رژیم سالازار دانستند و وقتی به یاد یک زندانی سیاسی ترانه‌ای خواند، طرفداران نظام دیکتاتوری برچسب "کمونیست" به او زدند.

اما آخرین گفتگوهای آمالیا رودریگز (Amália Rodrigues) به روشنی نشان می‌دهد که او مطلقاً "سیاسی" نبود و شاید حتی به قول برخی دشمنانش "هیچگونه درک سیاسی نداشت".

آمالیا رودرگریز شاعرمسلک بود و جز آواز خواندن هیچ چیز برایش مهم نبود. او در محیطی فقیر و از دنیا بی‌خبر به دنیا آمد و معلوم نیست با چه انگیزه‌ای شروع به خواندن کرد. می‌گویند در کودکی، همسایه‌ها به او شیرینی و آب‌نبات می‌دادند تا برایشان بخواند. بعدها، در ١۴، ١۵ سالگی، وقتی در خیابان‌های لیسبون همراه با خواهرش میوه و سبزی می‌فروخت، مورد توجه آشنایان و اهل محل قرار گرفت و کارش به یک جشن کوچک خیابانی کشید. چند سال بعد، در ١٩ سالگی، در یک کابارۀ دست دوم لیسبون با اسم مستعار "آمالیا ربوردائو" آواز خواند تا مبادا خانواده و بخصوص مادر مذهبی‌اش از این "بی‌آبرویی" خبردار شود. می‌گویند در همین سالها، بعد از آنکه مادرش گفته بود "آمالیا با ما فرق دارد، انگار دختر من نیست"، او برای دومین بار دست به خودکشی زد. بار اول، در ٩ یا ١٠ سالگی، گوگرد چوب کبریت‌ را با آب خورده بود.

شاید برای فرار از همین محیط خانوادگی بود که آمالیا در اولین فرصت با یک گیتاریست جوان ازدواج کرد،اما این رابطه بیش از سه سال دوام نیافت. این بار هم آمالیا با خوردن مرگ موش قصد خودکشی کرد...

شهرت آمالیا رودریگز تقریباً با پایان گرفتن جنگ دوم آغاز شد و در سالهای ١٩۶٠ و ٧٠ به اوج رسید. اما انقلاب سال ١٩٧۴ و سقوط دیکتاتوری سالازار، آمالیا را به سکوتی طولانی وادار کرد. شاید دلیل اصلی این سکوت، توهین و تحقیری بود که آمالیا از جانب مردم حس کرده بود. تودۀ هیجان‌زدۀ انقلابی در گرماگرم رویدادهای سیاسی او را نیز "فاشیست" و عامل رژیم خوانده بود. آمالیا رودریگز هیچگاه این اتهامات را قبول نکرد اما از رفتار مردم سخت رنجیده و دلزده شد.

سالها گذشت تا آمالیا رودریگز دوباره به صحنه آمد و از دست ماریو سوارش، رئیس جمهوری سوسیالیست پرتغال نشان افتخار گرفت.

امروزه اگرچه "فادوخوانی" دوباره در پرتغال باب شده و جریان‌های تازه‌ای شکل گرفته اما میراث آمالیا رودریگز همچنان نماد و نمایندۀ نوستالژی همیشگی پرتغالی‌هاست...

برای شنیدن ترانه‌هایی از آمالیا رودریگز به فایل صوتی رجوع کنید

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.