دسترسی به محتوای اصلی
برگ هایی از فرهنگ و هنر افغانستان

"خرد آواره" : روایت یک روشنفکر افغان دربارۀ عقل ستیزی در تاریخ اسلام

نتشر شده در:

مقامات ایران از عرضۀ دو کتاب علی امیری، روشنفکر افغان، به ویژه آخرین اثر او تحت عنوان "خرد آواره" در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران جلوگیری کردند. وزارت فرهنگ و اطلاعات افغانستان در توضیحی که در خصوص این ممنوعیت به نویسندۀ کتاب "خرد آواره" داده گفته است که عرضۀ این اثر در نمایشگاه تهران "خلاف منافع ملی افغانستان و منشاء رنجش دولت میزبان و برگزارکنندۀ نمایشگاه بین المللی کتاب بوده است."

تبلیغ بازرگانی

 اندکی کنکاش در آثار علی امیری نشان می دهد که حسّاسیت مقامات ایران و مخالفت آنان با عرضۀ آثار وی به خوانندگان فارسی زبان در این کشور تصادفی نبوده است تا آنجا که صیانت از خردگرایی و کنکاش در خردستیزی و  ریشه های انحطاط عقل در تاریخ جوامعی نظیر افغانستان و ایران دغدغۀ اصلی علی امیری به ویژه در کتاب "خرد آواره" به شمار می رود.

از علی امیری پیش از این کتاب "خواب خرد" نیز منتشر شده است. او امیدوار است که بعد از "خرد آواره" جلد سوم "سه گانه ای" را که به موضوع "انحطاط عقل" در تمدن اسلامی اختصاص داده به زودی منتشر شود.

اگر کتاب "خواب خرد" ظهور و زوال خردگرایی را در تمدن اسلامی بررسی می کند، "خرد آواره" تلاشی است در بازیابی ریشه های انحطاط در تمدن اسلامی.

خود علی امیری در توضیح دغدغۀ فکری اش، یعنی کنکاش در ظهور و زوال خرد در جوامع اسلامی گفته است :

من طرح "سه گانه ای" دارم که دو جلد آن تحت عناوین "خواب خرد" و "خرد آواره" منتشر شده اند. "خواب خرد" استعاره ای دربارۀ زوال عقلانیت در جهان اسلام و ملهم از نقاشی های نقاش اسپانیایی، فرانسیسکو گویا، است. در این اثر، من با استناد به پدیدارهای اجتماعی و تاریخی کوشیده ام نشان بدهم که مدار کارها و امور در جوامعی نظیر افغانستان بر اساس عقلانیت نمی چرخد. در این اثر همچنین کوشیده ام نشان بدهم که عقلانیت غایب اصلی در تاریخ معاصر افغانستان و دیگر جوامع مشابه است. 

در کتاب دوم، "خرد آواره"، من به ریشه های عدم عقلانیت یا ناعقلانیت در جهان اسلام بازگشته ام که در اصل بررسی ریشه های عقلانیت، یعنی فلسفۀ یونان باستان و ورود و پذیرش آن در جهان اسلام است. کتاب "خرد آواره" همچنین مناسبت بررسی ریشه های حملات خردستیزانه ای است که با غزالی آغاز و بر پیکر اندیشه و عقل در جوامع اسلامی وارد می شوند. زوال و انحطاط خرد در کتاب "خرد آواره" در بستری تاریخی بررسی شده و تا ملاصدرا و تحولات بعدی اندیشه های او ادامه می یابد.

کتاب "خرد آواره" سه بخش دارد که طی آن ها منشا و پی آمدهای زوال عقلانیت در جهان اسلام را بررسی کرده ام. بخش سوم کتاب تحت عنوان "شامگاه تفکر" به نمونه های زوال عقلانیت، گسل ها و گسست های آن در نزد اهل سنت و اهل تشیع اختصاص یافته است. در واقع، حدس من این است که برخی حسّاسیت ها نسبت به "خرد آواره" از سوی برخی دولت های اسلامی بررسی پی آمدهای زوال و انحطاط خرد در این کتاب بوده است. زیرا، در "خرد آواره" چگونگی زوال عقل از دورۀ میانه تا دوره های بعدی مورد توجه قرار گرفته است. در این بررسی مثلاً گذار از "مکتب نجف" به "مکتب قم" در بین اهل تشیع از اهمیت خاصی برخوردار است و احتمالاً چنین بررسی هایی نباید برای دولت های موجود خوشایند و یا با روایت های رسمی آنها از تاریخ اسلام سازگار باشد. جلد سوم "طرح سه گانه ام" که به زودی منتشر خواهد شد به امکان بازگشت به عقل اختصاص خواهد داشت.

اگر چه علی امیری غزالی را اوج و منشاء خردستیزی در تاریخ جوامع اسلامی می داند، اما، آیا می توان ستیز با خرد را در جهان اسلام به

10:59

گفتگو با علی امیری، نویسندۀ افغان

غزالی فروکاست؟

در پاسخ به این پرسش علی امیری از جمله گفته است :

درست است که غزالی با حمله به خرد آغازگر جریان خزدستیزی است که امروز تحقق عینی یافته است. اما، بعد از غزالی نیز ما شاهد شخصیت هایی نیستیم که در دفاع از عقلانیت کامیاب بوده باشند. در کتاب "خرد آواره" فصلی را به ابن رشد اختصاص داده ام که گویا ارسطویی ترین چهرۀ فلسفی در جهان اسلام است. با این حال، نباید فراموش کرد که ابن رشد هرگز در دفاع از خرد و عقلانیت کامیاب نبود. من برای اولین بار سرّ این ناکامی را در کتاب "خرد آواره" باز کرده ام. بعد از ابن رشد چهره هایی نظیر خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا قادر به پی گرفتن طرح فارابی و ابن سینا و بازگشت به طرح های فلسفی آنان نبوده اند. در واقع، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا نیز به نوبۀ خود اسیر عرفان ابن عربی و غزالی می شوند. درصد بالایی از کتاب "اسفار اربعه"، اثر ملاصدرا، را منقولات ابن عربی و غزالی تشکیل می دهند. همین نشان می دهد که غزالی چنان پارادایم یا اندیشۀ سرمشقی را ساخته است که حتا شخصیتی همانند ملاصدرا ناگزیر است در درون آن اندیشه کند. به بیان دیگر، این تاثیر و نفوذ نشان می دهد که کار غزالی بسیار اساسی و مهم بوده و در نتیجه بدون بازگشت به ریشه های تاریخی کامیابی غزالی و شکست ابن رشد، نمی توانیم برای بن بست های معاصر و خشونت هایی که جهان اسلام را در برگرفته راه حل های جدّی تری بیابیم. موفقیت در این هدف نیازمند بازگشت به ریشه های خردستیزی در جوامع اسلامی است. این ریشه ها بسیار عمیق هستند و در تار و پود تمدن اسلامی تنیده شده اند.     

*در میان روشنفکران ایرانی آرامش دوستدار نیز دربارۀ نسبت عقل و دین تأملات مهم و بیسابقه ای انجام داده است، با این تفاوت که آرامش دوستدار این نسبت یا در اصل سلطۀ دین در تاریخ جوامع اسلامی را منشا عقل ستیزی یا به تعبیر وی امتناع از فکر کردن در طول تاریخ تمدن اسلامی می داند. علی امیری با این تعبیر موافق به نظر نمی رسد و در توضیح مخالفت اش از جمله می گوید :
موضع آرامش دوستدار در کتاب "امتناع تفکر در فرهنگ دینی" انتزاعی است. ما نیازمندیم که در سازوکارهای امتناع از اندیشیدن در تاریخ تمدن اسلامی عمیقاً کنکاش کنیم. بررسی های من نشان می دهند که فارابی و ابن سینا می توانستند فارغ از دین یا علایق دینی شان واقعیت و هستی را مورد پرسش قرار بدهند. اما، این امکان در نتیجۀ حملات غزالی به زوال خرد منجر شد. تا آنجا که اطلاع دارم فارابی در هفت یا هشت مورد در خصوص نسبت دین و فلسفه کنکاش و پرسش کرده است. یکی از دغدغه های همیشگی فارابی بررسی نسبت فلسفۀ یونانی و معارف وحیّانی بوده است. این یعنی پرسشگری در سپهر دینی. اینکه آقای دوستدار هر نوع تفکر و پرسشگری را در حوزۀ دینی ناممکن می داند، تا حدود زیادی انتزاعی است. ممکن است سخنان او در مورد ملاصدرا و امثال وی صحت داشته باشد. اما، نباید از یاد ببریم که فلسفۀ ملاصدرا که ترکیبی از تصوف و شریعت است بعد از حملات غزالی علیه عقل به وجود آمده است. همانطور که گفتم، مسئله در مورد فارابی به گونه ای دیگر است و در جهان اسلام کسی که حقیقتاً در مورد او به جد اندیشیده باشد سراغ ندارم. به گمان من چه روایت سید حسین نصر که جهان اسلام را سراسر فلسفی می انگارد و چه روایت آرامش دوستدار که این جهان را تماماً دینی می خواند، غیر واقعی و انتزاعی هستند.

در پایان از علی امیری می پرسم که کانت، روشنگری و گذار به دموکراسی چه جایگاهی در رویکرد و کنکاش او در مورد عقل ستیزی در تاریج جوامعی نظیر ایران و افغانستان دارند. نویسندۀ کتاب "خرد آواره" در پاسخ می گوید :

من تا حد بسیاری متاثر از کانت هستم، هر چند تردید دارم که طرح فلسفی کانت یا نقد خرد به طوری که او مطرح کرده و انجام داده لزوماً پاسخگوی مسائل ما باشد. من در کتاب "خواب خرد" گفته ام که جهان معاصر اسلام شناختی از پدیدۀ ایمان در دنیای معاصر ندارد. به همین دلیل مسلمانان دائماً بر پایۀ توهمات شان یا میان خود می جنگند یا علیه دیگران. به همین دلیل در کتاب "خواب خرد" بازگشت به طرح فلسفی کانت را در جوامع مسلمان ضروری دانسته ام. برای این منظور من مشخصاً به اثر مهم کانت تحت عنوان "دین در محدودۀ عقل تنها" استناد کرده ام که به نظرم برای جوامع مسلمان اثری بسیار مهم است. طرح فکری من تا حد زیادی بازگرداندن دین در محدودۀ خرد است. نمی توان مسئلۀ دین را در جهان اسلام یک سره نادیده گرفت یا آن را به یاری مفاهیمی نظیر  "دین خویی" به حاشیه راند. دین عامل مهمی در زندگی اجتماعی در جهان اسلام است. به همین خاطر من کوشیده ام که در جلد سوم اثرم بازگشت به خرد را با توجه به محدودیت هایی که دین ایجاد می کند مورد مداقه و بررسی قرار بدهم. در این اقدام، کانت به گمان من بهترین آموزگار یک روشنفکر جهان سومی می تواند باشد.     

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.