عباس عطار، عکاس «لحظههای معلق در حرکت»، درگذشت
عباس عطار، یکی از برجسته ترین خبرنگارعکاسان پنج دهۀ اخیر در جهان، روز چهارشنبه ٢۵ آوریل در پاریس درگذشت. وی که تنها با نام کوچک خود شناخته شده بود، در کلیۀ جنگها، انقلابها، بلایای طبیعی، شورشها و نیز فلاکتهای بیشمار جهان در دهههای اخیر حاضر بود و با عکسهای آینه وار خود که در پُراعتبارترین و شهره ترین نشریات گیتی به چاپ میرسید، وجدان ساکنان کرۀ ارض را به بیداری میخواند و آنان را به اندیشه وامیداشت.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
نگاه غم زده محمدعلی کلی در رینگ بوکس در کینشازا پیش از رویاروئی با جورج فورمن در سال ١٩٧٤، ناباوری جوانان مسلسل بدست بر سر کالبد امیرعباس هویدا در سردخانۀ تهران، ماتم آخرین لحظات حضور شاه در ایران در فرودگاه مهرآباد، فریاد زن زخمی شده در بلفاست بر اثر انفجار بمبی که ارتش آزادیبخش ایرلند در سال ١٩٧٢ کار گذاشته بود، تصویر عباس کیارستمی که به بیرون از سوراخ دری مینگرد که جائی را نمیبندد و دهها هزار لحظۀ شکار شدۀ پُرآوازۀ دیگر نگاه عباس عطار به جهان را در برابر چشمان ما میگذارد. عکسهای او بگفتۀ خود «بازتاب لحظههائی است که از حرکت جان میگیرند و به تفکر میخوانند؛ بدیهههائی که از شکار لحظههای معلق در حرکت پدید میآیند».
او در سالهای دهۀ ١٩٧٠ به شکار لحظههای قحطی و گرسنگی در بیافرا، وحشت و مرگ در ویتنام، ستایش آفرینندۀ ناپیدا و نفرت به اشرف آفرینشهای او در خاورمیانه، تبعیض نژادی در افریقای جنوبی و ... شتافت و رپرتاژهای معناگرای او مورد توجۀ معروف ترین نشریات جهان قرار گرفت و جایگاه ویژهای به او اعطاء کرد.
عباس عطار در سالهای ١٩٧٨ تا ١٩٨٠ انقلاب اسلامی در ایران را پوشش داد و حاصل کارهای او در این دوره در کتابی به نام «انقلاب مصادره شده» به چاپ رسید و اندکی بعد نایاب شد. او هفده سال بعد به ایران بازگشت و مجموعهای از رویدادهائی را که در سالهای ١٩٧١ تا ٢٠٠٢، برگ برگ، کنار هم چیده بود با عنوان «روزانه نگاری ایران» منتشر کرد. این کتاب از دیدگاهی شخصی نگاهی انتقادی به تاریخ کشور زادگاه اوست. رویدادهای ایران وی را جلب پدیدۀ بازگشت و رشد اسلام در کشورهای مختلف کرد و او را در تلاش ثبت مظاهر گوناگونِ این پدیده به سراسر سرزمینهای مسلمان کشاند. دستاورد این پژوهشها کتابی است به نام «الله اکبر، سفرهائی به اسلام مبارزه گرا» که وی در آن به نمایش تضادهای آشکار و پنهان میان یک ایدئولوژی گذشته گرا و تمایلات نوگرائی در ٢٩ کشور مسلمان در چهار قارۀ عالم پرداخت. انقلاب ایران و تدارک این سلسله رپُرتاژها او را به پدیدۀ مذهب، مذهب گرائی، انگیزهها و نتایج و مراسم و مناسک آن جلب کرد. او سپس در کتابی به نام «چهرههای مسیحیت : سفری با تصاویر» به ترسیم رخسارههای سیاسی، معنوی و تشریفاتی مسیحیت پرداخت. این نظاره گر خستگی ناپذیر ایمانهای رنگارنگ آنگاه ناباورانه دو سال دوربین خود را ابزار پژوهش در بارۀ روح باوری کرد و سپس آنرا در جهان بودیسم به سیر و سیاحت برد و چندی بعد هندوئیسم را در برابر ذره بین خود گذاشت. او سالها نیز به فراهم آوردن تصاویری در بارۀ یهودیت پرداخته بود.
عباس عطار در سالهای ١٩٨٣ تا ١٩٨۶ در مکزیک با تصاویر خود به گشت و گذرهای زیبا شناختی پرداخت. حاصل این پژوهش نیز همراه با یادداشتهای او در کتابی با عنوان «بازگشت به مکزیک، سفری فراسوی نقاب» در سال ١٩٩٢ به چاپ رسید.
عباس عطار نگرشها و باورها و اندیشههای رایجِ روزگار را با دوربین خود مینوشت اما میگفت «برخلاف نویسنده که بر کلمات چیره است، عکاس گرفتار واقعیتی است که در برابر او قرار دارد و برای گریز از اسارت باید به عکس خود تعالی بخشد». عکسهای او این تعالی و آزادی را آشکارا به نمایش میگذارد.
عباس عطار ساده میزیست، اندوه پریشانیهای جهان را در چشمان خود داشت، اما خوددار بود. او هنگام مرگ ٧٤ سال داشت.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید