صدمین سالگرد نسلکشی ارمنیان: جنایت نیاز به ارادۀ مصمم دارد
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۱:۴۶
صد سال بعد از قتل عام ارمنیان، انگشتشمارند مورخان یا پژوهشگرانی که واقعیت رویدادها را انکار کنند. اکثر کتابهایی که به مناسبت صدمین سالگرد جنایت بزرگ در فرانسه منتشر شدهاند، بر صدق کلمۀ "نسلکشی" و همچنین بر آگاهی و تعمد عاملان جنایت تأکید دارند. به اعتقاد اکثر مورخان، عظمت فاجعه و نظم و ترتیب در کشتار، اتفاقی بودن آن را انکار میکند.
جنایت سکوت
به مناسبت صدمین سالگرد نسلکشی ارمنیان بیش از بیست کتاب در فرانسه منتشر شده است که حداقل ده اثر تازه در میان آنها دیده میشود. یکی از کتابهای قابل اعتنا که اینک با مقدمۀ جدید و اضافات دوباره چاپ شده، برای نخستین بار حدود سی سال پیش منتشر شد. در آن زمان تحقیقات و مقالات این کتاب بسیار تازگی داشت.
ژرار شالیان که بر تدوین کتاب «جنایت سکوت1» نظارت داشته و مقدمۀ آن را نوشته است، به مناسبت تجدید چاپ کتاب یادآوری میکند که«برای نگارش این مجموعه گروهی از کارشناسان آلمانی، انگلیسی، ارمنی، آمریکایی و فرانسوی در سوربن جمع شدند و رویدادهای تاریخی را بررسی کردند. در این دادگاه اخلاقی سه نفر از برندگان نوبل نیز حضور داشتند، از جمله شان مکبراید، بنیانگذار سازمان عفو بینالمللی... این کارشناسان پس از بررسی گفتند "آری، نسلکشی رخ داده و اگر تاکنون به رسمیت شناخته نشده، به این معنا نیست که واقعیت نداشته است"».
ژرار شالیان میافزاید: «باید یادآوری کرد که در سال ١٩١٩ یک دادگاه عثمانی همۀ رویدادها را تأیید، و رهبران ترکهای جوان را غیابی محاکمه و محکوم کرده بود. از نظر این دادگاه، عاملان اصلی کشتار با انگیزۀ تحقق آرمان "پانترکیسم" آگاهانه قصد نابودی ارمنیها را کردهاند».
ژرار شالیان در مقدمۀ جدید کتاب مینویسد: «هدف ما شرح یکی از سه نسلکشی قرن بیستم است». او به یاد میآورد که در دهۀ هشتاد میلادی، هنگامی که کتاب برای نخستین بار منتشر شد «دو نسلکشی بیشتر نداشتیم، چرا که فاجعۀ رواندا هنوز رخ نداده بود».
ژرار شالیان همچنین یادآوری میکند که کلمۀ"نسلکشی" (Génocide) سالها بعد از قتل عام ارمنیها -در سال ١٩۴۴- توسط رافائل لمکین (Raphael Lemkin) اختراع شد.
ناسیونالیسم افراطی و نسلکشی
به نوشتۀ ایو ترنون، یکی از دو مؤلف کتاب «یادبود نسلکشی ارمنیان2»، در پایان سدۀ نوزدهم نوعی از ناسیونالیسم ارمنی در قالب حرکتهای انقلابی در حال زایش بود. اما به موازات آن، مخالفت یا اپوزیسیون با دولت عثمانی نیز در گسترش بود و در هیئت ناسیونالیسم ترک رشد میکرد. این، آخرین فرزند "خانوادۀ ناسیونالیسم" بالکان محسوب میشود که از دل آن حرکتهای استقلالطلبی و دولتهای متعدد در این منطقه زاده شدند. ایو ترنون به این نکته نیز توجه دارد که «ناسیونالیسم ترک و ارمنی از یکدیگر تقلید میکردند».
ایو ترنون زمینۀ پیدایش ایدئولوژی دخیل در جنایات بعدی را به خوبی شرح میدهد و یادآوری میکند که «کمیته یا جمعیت اتحاد و ترقی که در داخل خاک عثمانی و در خارج کشور - در روسیه و سوئیس و فرانسه- تشکیل شده بود، طی سالهای ١٩٠٨ تا ١٩١٣به تدریج و غیرمستقیم قدرت را به دست گرفت. این روند با انحطاط سریع امپراطوری عثمانی همراه بود. کمیتۀ اتحاد و ترقی -یا به قول اروپاییهای آن زمان "ترکهای جوان"- به دولتهای غربی قول داد که دموکراسی به شیوۀ غربی تأسیس کند و حقوق همۀ اقلیتها را محترم بشمارد. اما ایدئولوژی واقعی آنها که ناسیونالیسم تند ترکی بود در یک جمله خلاصه میشد: "ترکیه از آن ترکهاست"... از این مرحله به بعد در درون امپراطوری عثمانی هویتی تازه و کم و بیش تصنعی شکل میگیرد. قبل از آن، عثمانیها هیچوقت بر هویت "ترک" خود تأکیدی نداشتند... این هویت جدید با آمدن گروههای مهاجر مسلمان از روسیه، بخصوص از آذربایجان و کریمه تقویت شد».
رویارویی اسلام و مسیحیت؟
ایو ترنون همچنین تأکید دارد که تصورات و باورهای امروزی در بارۀ اسلامگرایی، نباید بر درک تاریخی از نسلکشی ارمنیان سایه بیندازد. او در یک سمینار دانشگاهی گفته است: «البته ارمنیها مسیحیاند و ترکها اکثراً مسلمان... اما ترکهای جوان لائیک و گاه حتی بیخدا بودند. برای آنها یکدست و همگون کردن ملت ترک و حذف اقلیتها مهم بود. در آن زمان بزرگترین اقلیتها مسیحی بودند ولی نباید آن وقایع را به جنگ مذهبی تعبیر کرد. ترکها، ارمنیها را کشتند، در درجۀ اول به این دلیل که اینان ترک نبودند. این نکته را باید خوب درک کرد. رویدادهای حوالی سال ١٩١٥ شباهتی به وضعیت امروزی مسیحیان شرق ندارد. ریشۀ کشتار ارامنه افکار ناسیونالیستی و برتری نژادی است نه اسلام. اما به هر حال از تعصبات دینی هم مسلماً برای تحریک مردم استفاده میشد».
مسئولیت یا بیمسئولیتی اروپاییان
ونسان دوکلر، پژوهشگر تاریخ در مدرسۀ مطالعات عالی علوم اجتماعی پاریس در کتاب «فرانسه و نسلکشی ارمنیان3» مسئولیت – یا بیمسئولیتی- دولتهای اروپایی و بخصوص فرانسه را در قبال فاجعۀ کشتار بررسی میکند. به عقیدۀ دوکلر، رهبران اروپایی کشتار را نادیده گرفتند: «از همان نخستین موج ارمنیکشی (١٨٩٤-٩٧) در زمان سلطان عبدالحمید، اطلاعات دست اول که حاصل کار دیپلماتها بود از سوی وزارت خارجه و دولتها نادیده گرفته شد». همان موقع مارسل پروست نوشت: «قاعده بر اینست که فرانسه هیچ کار نکند».
اما در پاریس به رغم بیتفاوتی دولت، روشنفکران و سیاستمردان بزرگ فرانسوی صدای خود را بلند کردند. کسانی چون ژان ژورس و آناتول فرانس کمکم افکار عمومی را به رویدادهای شرق متوجه کردند و حتی موج "ارمنیدوستی" در فرانسه به پا خاست.
اما صدای روشنفکران فرانسوی در غوغای جنگ اول و انقلاب ترکهای جوان گم شد. پاریس که در سال ١٩١٥ خود درگیر جنگ شده بود، ارمنیان و وظیفۀ "حقوق بشری" خود را فراموش کرد. به طوری که به نوشتۀ دوکلر «در پایان جنگ، تعداد کسانی که بر ابعاد فاجعۀ ارامنه آگاهی داشتند اندک بود».
با اینحال بریتانیا، روسیه و فرانسه رسماً اعلام کردند که همۀ اعضای دولت عثمانی را مسئول جنایاتی میدانند که «علیه تمدن و بشریت» رخ داده است. پاریس نیز متعهد شد که «رنجهای هولناک ارمنیان را فراموش نخواهد کرد». اما به نوشتۀ ونسان دوکلر «در قرارداد لوزان که در ٢٤ ژوئیۀ سال ١٩٢٣ امضا شد، نه صحبتی از ارمنیان بود و نه از ارمنستان».
ونسان دوکلر نتیجه میگیرد که "عذاب وجدان" امروزی فرانسه در قبال ارامنه و تلاشش برای به رسمیت شناساندن نسلکشی در عرصۀ جهانی و قبولاندن آن به آنکارا، جبران همان بیتفاوتی صد سال پیش است.
مسئولیت تاریخی یا مسئولیت تاریخ
در کتاب دیگری که به مناسبت صدمین سالگرد واقعه تحت عنوان «درک نسلکشی ارمنیان4» تألیف شده و مجموعهای است از پژوهشهای چند مورخ فرانسهزبان، یکی از مؤلفان به نام حمید بوزارسلان، سازماندهی و برنامهریزی قتل عام را بررسی میکند و مینویسد: «با وجود این که امپراطوری عثمانی در همان آغاز جنگ اول جهانی ضربههای سخت خورد و متزلزل شد، ولی کشتار ارمنیان با نظم و ترتیب به اجرا گذاشته شد».
با اینحال بعد از وقایع، نخبگان و مسئولان ترک هیچگاه مسئولیت نسلکشی و همچنین مسئولیت سقوط امپراطوری عثمانی را نپذیرفتند. حمید بوزارسلان که نوشتهها و خاطرات این شخصیتها را کاویده است مینویسد: «آنان عباراتی مثل قضا و "قدر"، سرنوشت یا "چرخ فلک" را زیاد به کار میبرند. آنها میگویند "تاریخ مسئول بود نه ما"»...
"پاکسازی" قومی
ریموند کورکیان5 یکی دیگر از مورخانی است که هر کجا سخن از نسلکشی ارامنه باشد، کتاب یا مقالهای از او دیده میشود. او در کتابهای «جنایت سکوت» و «درک نسلکشی ارمنیان» مقالاتی دارد و همچنین کتاب «یادبود نسلکشی ارمنیان» را با ایو ترنون نوشته است.
کورکیان به ویژه زمینههای استراتژیک کشتار را بررسی میکند و مینویسد: «از همان دوران سلطان عبدالحمید حرکتی شروع شده بود که میخواست حضور ارمنیها را در آسیای صغیر کمرنگ کند. بعدها کمیتۀ اتحاد و ترقی این خواسته یا ایدئولوژی را به روشنی تعریف کرد که "این سرزمین باید فقط متعلق به ترکها باشد". کمیتۀ اتحاد و ترقی آگاهانه قصد همگون کردن جامعه را داشت. هدف ترکهای جوان گذار از مدل امپراطوری چند ملیتی به مدل دولت-ملت بود. آنها این فکرها را تماماًً از اروپاییها گرفته بودند اما در عین حال اصرار داشتند که دولت-ملتِ جدید باید منحصراً ترک باشد».
تعصب و هویت
گایدز میناسیان، مدرس مدرسۀ علوم سیاسی پاریس و روزنامهنگار لوموند دو کتاب تازه منتشر کرده است. «رویای بربادرفتۀ ارمنیان6»، تاریخ قتل عام را با تکیه بر سرنوشت اعضای «فدراسیون انقلابی ارمنی»، معروف به داشناک (داشناکسوتیون) روایت میکند. میناسیان که روزنامهنگاری جدی است و به عنوان کارشناس منطقه در بارۀ موضوعاتی مثل پروندۀ اتمی ایران نیز تحقیق میکند، در این کتاب سخت تحت تأثیر شور و غیرت قومی خود است. او به وضوح شیفتۀ کریستاپور میکائلیان یکی از بنیانگذاران اصلی داشناک است که ده سال قبل از قتل عام بزرگ، هنگام ساختن بمب کشته شد. میناسیان در توصیف زندگی دلاورانۀ این «فدائیان ارمنستان آزاد» دچار هیجان شاعرانه و آرمانی میشود و از عقیدۀ غالب مورخانی که امروزه فعالیت داشناک را اساساً "تروریستی" توصیف میکنند، فاصله میگیرد.
میناسیان در کتاب دیگر خود «ارمنیان، عصر رهایی7»، نیز چندان بیطرف نیست اما تحلیل عمیقتری ارائه میکند و سرانجام به این نتیجۀ مهم میرسد که «هویت ملی ارامنه نباید بر پایۀ نسلکشی ساخته شود... تاریخ، پیش از این رویداد شروع شده بود و پس از آن نیز ادامه مییابد». شاید میناسیان در این توصیۀ مهم تاریخی سرنوشت اسرائیل و شکلگیری هویت ملی آن را به عنوان الگوی قابل پرهیز در نظر داشته باشد.
میناسیان از ارمنیان میخواهد که از واقعۀ نسلکشی «تابو یا رویدادی مقدس» نسازند. او مینویسد: «در تاریخ ارمنستان شکلگیری حاکمیت ملی همیشه دشواریها داشته و دین، جای آن را گرفته است». به عقیدۀ او باید با نگاه و نقد تاریخی از قید گذشته رها شد.
حقیقت هولانگیز انسان
ونسان دوکلر که قبلاً نام برده شد، تلاش میکند تا با مقایسۀ جنایات بزرگ و نسلکشیهای سدۀ بیستم، "حقیقت انسانی" نهفته در این فجایع را بیابد. او نیز در مورد کشتار ارمنیان بر "آگاهی، تعمد و قصد" عاملان جنایت تأکید میکند. ونسان دوکلر مینویسد: «مأموریت سربازها کاملاً مشخص و دقیق بود. حتی مردم عادی را مسلح کرده، و در میان آنان نوعی گرز یا چماق توزیع کرده بودند که توسط ارتش ساخته میشد».
ونسان دوکلر که کاربرد چماق در وقایع صد سال قبل را با کاربرد قمه در نسلکشی رواندا قابل مقایسه میداند، میافزاید: «از نظر من در بررسی نسلکشیها، عمل قتل و نحوۀ آدمکشی موضوع بسیار مهمی است. کشتن یک انسان به ضرب گرز یا چماق کار آسانی نیست. این عمل حاکی از ارادهای ویرانگر و در عین حال مصمم است».
از نظر ونسان دوکلر جزییات قساوتها و جنایات گویای واقعیات بسیار مهمی است. او میگوید: «این موضوع اهمیت اساسی دارد که در کشتارهای متعددی که هر کدام بخشهایی از نسلکشی هستند، میل به عذاب دادن و کشتن با شکنجه مشاهده میشود: مثله کردن، کور کردن، کاربرد غیرعادی اسلحۀ سرد و همچنین تجاوز جنسی... همۀ این وقایع هولانگیز را باید به دقت شکافت تا شاید بتوانیم ریشههای انسانشناختی این اعمال غیرانسانی را کشف کنیم و در نهایت معنای حقیقی نسلکشی را دریابیم».
1 - Le crime de silence, Le génocide des Arméniens, Ouvrage collectif, sous la direction de Gérard Challiand, Archipel 2015, 350p., 20€.
2 - Mémorial du Génocide des Arméniens, Raymond Kevorkian & Yves Ternon, Le Seuil 2014, 512p., 30€.
3 - La France face au génocide des Arméniens, Vincent Duclert, Fayard 2015, 424p., 22€.
4 - Comprendre le génocide des arméniens - 1915 à nos jours, Hamit Bozarslan, Raymond Kevorkian & Vincent Duclert, Tallandier 2015, 496p., 21,50€.
5 - Raymond H. Kevorkian
6 - Le rêve brisé des Arméniens, Gaïdz Minassian, Flammarion 2015, 368 p., 23€.
7 - Arméniens, Le temps de la délivrance, Gaïdz Minassian, CNRS éditions 2015, 530 p., 25€.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید